ازدواج و طلاق خودشان به اندازه کافی موضوعاتی جذاب و چالشی هستند، آنقدر که در کنار تولد و مرگ چهار واقعه مهم زندگی هر کدام از ما آدمها را تشکیل بدهند و در دفاتر سازمان ثبت احوال و شناسنامه افراد ثبت شوند، اما حالا پیشنهادی مطرح میشود مبنی بر حذف یکی از این وقایع چهارگانه و آنها را در عمل سهگانه میکند! همین مسئله هم موجب شده تا نگاههای مثبت و منفی متعددی در مورد این ماجرا شکل بگیرد. مخالفان معتقدند این مسئله میتواند شفافیت در زندگی و اعتماد عمومی را خدشهدار کند و نوعی فریب روانی به شمار میرود و حتی میتواند منجر به قبحشکنی درباره طلاق شود، اما موافقان نگاه دیگری به این ماجرا دارند. موافقان از امنیت روانی زنان مطلقه میگویند و اینکه همانگونه که تمام اطلاعات مهم افراد در شناسنامه ثبت نمیشود و از راههای دیگری قابل احصاست واقعه طلاق هم میتواند در شناسنامه ثبت نشود؛ چراکه تبعات اجتماعی و روانی آن برای زنان بسیار گسترده است و در عوض تنها کاربردش برای ازدواج مجدد افراد است. سراغ دکتر محمد جواد فتحی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی رفتیم تا ببینیم این طرح که چندی پیش زهرا ساعی سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس هم درباره آن صحبت کرده به چه سرانجامی قرار است برسد و مزه دهن نمایندگان مجلس درباره آن چیست.
حذف واژه طلاق از شناسنامه خانمهای مطلقه چندی است در محافل خبری مطرح شده است و چند روز پیش زهرا ساعی سخنگوی کمیسیون اجتماعی هم درباره آن صحبت کرد. آیا این طرح به کمیسیون قضایی مجلس آمده است؟ ریشههای شکلگیری چنین ایدهای به کجا بازمیگردد؟
در حال حاضر این موضوع نه در حد طرح است و نه لایحهای از سوی دولت پیشنهاد شده است. این مسئله در جلسهای با کمیسیون قضایی مطرح شد و به عنوان یک آسیب اجتماعی که زنان در معرض آن قرار میگیرند.
این پیشنهاد رئیس سازمان ثبت احوال کشور بود که اسامی خانمهای مطلقه از اسامی ثبت وقایع چهارگانه (مرگ، تولد، ازدواج و طلاق) حذف شود که به نظر من هم این پیشنهاد بسیار خوبی است، اما باید در قالب لایحه به مجلس بیاید یا تعدادی از نمایندگان به عنوان طرح این موضوع را به مجلس تقدیم کنند. روزی که آقای درخشاننیا این پیشنهاد را داد من هم پیشنهادش را پسندیدم و بنا شد تا دوستان نماینده حذف واژه طلاق از شناسنامه را در قالب طرحی به مجلس بیاورند و ما هم آن را بررسی کنیم.
اما در برابر نظر موافق شما این طرح مخالفان زیادی هم دارد؛ افرادی که معتقدند حذف واژه طلاق از شناسنامه میتواند منجر به بروز بیاعتمادی و پنهانکاری بشود. به هر حال ازدواج قبلی آقا یا خانم موضوع مهمی است و میتواند بر تصمیم طرف مقابل برای انتخابش تأثیر زیادی بگذارد. شما اینطور فکر نمیکنید؟
نه. چه بیاعتمادیای در برابر ثبت نشدن واژه طلاق در شناسنامه زنان مطلقه میتواند اتفاق بیفتد؟ در حال حاضر هم زنانی که بیوه هستند و شوهرانشان فوت کردهاند در شناسنامههایشان ثبت نمیشود. در حال حاضر تنها بحثی که وجود دارد این است که اگر خانمی مطلقه است و میخواهد دوباره ازدواج کند خواستگارش حق دارد بداند که وی در گذشته ازدواج دیگری داشته است. بله این درست است و آقایی که قرار است با یک خانم ازدواج کند باید از این مسئله خبر داشته باشد، اما نکته این است که چه کسی میگوید ازدواج قبلی خانم و مطلقه بودنش باید از طریق شناسنامه به آقا اعلام شود؟ خواستگار میتواند از هر طریقی برود تحقیق و تفحص کند و درباره خانمی که قرار است با وی ازدواج کند اطلاعاتی را به دست بیاورد. یکی از این اطلاعات هم درباره این موضوع است که خانم ازدواج قبلی داشته یا نداشته است. به نظر من اصلاً این نوع تحقیقات هیچ ملازمهای با ثبت طلاق در شناسنامه خانم ندارد.
من با بخشی از صحبتهای شما موافقم، اما به هر حال ازدواج قبلی یک خانم یا آقا برای فردی که قرار است با وی ازدواج کند موضوع بسیار مهمی است و شاید درجه اهمیتش با سایر مسائلی که در تحقیقات طرفین از یکدیگر مشخص میشود متفاوت باشد. شما اینطور فکر نمیکنید؟
همین که در شناسنامه خانمهای مطلقه واقعه طلاق آنها ثبت میشود در بسیاری از موارد باعث آسیبهای متعددی برای این خانمها میشود. طبعاً در جاهای مختلف و در بسیاری از کارها از ما شناسنامه میخواهند و این مسئله برای یک خانم مطلقه موجب میشود تا برخی افراد وقتی متوجه میشوند این خانم مطلقه است نگاهها به وی تغییر کند. این مسئله برای خانمهای مطلقهای که به هرحال ناگزیرند در جامعه ما زندگی کنند مشکلاتی را پیش میآورد. این خانمها حق دارند مورد حمایت جامعه قرار بگیرند و ما باید از این خانمها حمایت کنیم. به نظر من این جزو ابتداییترین حقوق شهروندی است که یک خانم مطلقه هر جایی که میخواهد مراجعه کند و از وی شناسنامه میخواهند ما با ثبت واژه طلاق در شناسنامهاش به همه اعلام نکنیم که وی مطلقه است و سابقه یک شکست را در زندگیاش داشته است.
از نگاه شما ثبت واژه طلاق میتواند برچسبی را بر این خانمها الصاق کند و در زندگی اجتماعی برایشان مشکلاتی را بهوجود بیاورد؟
بله. به عنوان نمونه زمانی که خود من رئیس دانشکده بودم دانشجوهای مطلقه به شدت در دانشکده برچسب میخوردند و نگاهها نسبت به آنها تغییر میکرد و گاهی افرادی به خودشان اجازه میدادند در حریم خصوصی افراد ورود کنند و این باعث سوءاستفادههایی میشد. بر این اساس به نظر من چرا باید ما خانمی را که به هر دلیلی نتوانسته است زندگی موفقی داشته باشد در معرض این آسیبها قرار دهیم و این برچسب را به پیشانیاش بچسبانیم. به نظر من آثار مخرب روانی امنیتی این ماجرا برای خانمهای مطلقه بسیار زیاد است. تنها کاربرد این ماجرا برای ازدواج مجدد این خانمهاست. در این مورد هم مسائل مهم دیگری وجود دارد که در شناسنامه ثبت نمیشود. به طور مثال مگر بیماریهایی که موجب فسخ نکاح میشود در شناسنامه ثبت میشود یا کسی که به طور مثال صرع دارد در شناسنامهاش ثبت میشود؟ طبعاً تنها راهکار برای تشخیص چنین مواردی ثبت در شناسنامه نیست و خانوادهای که قرار است برای پسرشان زن بگیرند میتوانند از طرق مختلفی درباره این خانم و خانوادهاش تحقیق کنند. این هم یکی از این موارد است.
برنامه کمیسیون قضایی مجلس درباره این موضوع چیست؟
ما سعی میکنیم این طرح را یک مقدار پختهتر کنیم و با رفع ایرادهایش به مجلس بیاوریم. باید بالاخره ابعاد مختلف قضیه را دید، اما در نگاه ابتدایی و کلی به نظرم این حق خانمهاست.
چون این خانمها در جامعه تحت فشار قرار میگیرند و برای کوچکترین کاری از فرد اسناد هویتی و کپی شناسنامه میخواهند. به طور مثال برای یک وام ۲ میلیونی چه دلیلی دارد کارمندان یک بانک بدانند این خانم مطلقه است. به نظر من امنیت اخلاقی جامعه هم ایجاب میکند تا این واقعه در شناسنامه ثبت نشود، ضمن آنکه در اداره ثبت هم این واقعه ثبت است و میشود استعلام کرد.