به گزارش خبرنگار ما، جلسه رسيدگي به پرونده صبح ديروز در شعبهدوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي اسلامي برگزار شد. بعد از اعلام رسميت جلسه، نماينده دادستان در قرائت كيفرخواست گفت: متهم 25ساله به نام سپهر هفدهم فروردينسال95 به اتهام قتل پسردايي 24سالهاش به نام آرمان در لواسان بازداشت شد. سپهر در بازجوييها گفت: «سيزدهم فروردينماه همه اقوام در خانه پدربزرگم در لواسان دور هم جمع بوديم. من و آرمان براي ناهار جوجهكباب خريديم و قرار بود هركس سهم خودش را بدهد. بعدازظهر در حياط نشسته بوديم كه مادر آرمان مرا صدا كرد و سهم پول جوجه كباب را داد.» متهم در ادامه گفت: «بعد از فوت پدرم با مادر معلولم تنها زندگي ميكردم. به همين خاطر پدربزرگم كمي بيشتر به ما توجه داشت. آن روز هم سهم ما را حساب كرد و همين باعث كينه شد. آرمان در حياط بعد از صحبت با پدر و مادرش به سمت ما حمله كرد و از آنجائيكه مشروب خورده بود جلوي چشم همه به مادرم توهين كرد و بعد با پدربزرگم گلاويز شد. در آن لحظه پدربزرگم تلفن همراهش را داد تا به 110زنگ بزنم، اما من اين كار را نكردم. آرمان با ديدن اين صحنه عصباني شد و شروع به شكستن وسايل خانه و شيشه كرد. سعي كردم او را آرام كنم اما نشد. به همين خاطر مادرم را همراه پدربزرگ و مادربزرگم به اتاقي بردم و در را قفل كردم. آرمان به زور ميخواست وارد اتاق بشود به همين خاطر با شكستن شيشه بالاي در سعي داشت وارد اتاق شود كه زخمي شد. اين هم كارساز نشد و او سعي داشت به زور وارد اتاق شود. آنجا بود كه يك شيشه شكسته برداشتم و به او زدم.» نماينده دادستان گفت: «متهم در اولين جلسه رسيدگي به پرونده از سوي قضات شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران با انكار جرمش بنا به درخواست اوليايدم به قصاص محكوم شد. حكم صادره به ديوان عالي كشور فرستاده شد كه با نقض رأي پرونده به شعبه همعرض ارجاع داده شد.» نماينده دادستان متهم را گناهكار دانست و براي او درخواست اشد مجازات كرد.
در ادامه اوليايدم در جايگاه حاضر شدند و بار ديگر براي متهم درخواست قصاص كردند. سپس متهم در جايگاه حاضر شد و در حاليكه اشك ميريخت با انكار جرمش گفت: «آرمان تحت تأثير حرفهاي مادرش عصباني شد و به ما حمله كرد. مقتول بارها به خاطر بيكاري پدرش گلايه كرده بود و حتي از پدربزرگم نيز درخواست ارثيه كرده بود. او توقع داشت پدربزرگم به وضعيت مالي پدر او بيشتر رسيدگي كند. آنجا بود كه مقتول با كمك 35هزارتوماني سهم جوجه كباب و تحريك حرفهاي پدر و مادرش به من و مادر معلولم حمله كرد و اثاثيه خانه را شكست.» متهم در ادامه گفت: «آن روز من و آرمان مست بوديم و حال طبيعي نداشتيم. آرمان با شكستن شيشه بالاي در سعي كرد به زور وارد اتاق شود. به همين خاطر قسمتي از شيشه بالاي در به شكمش فرو رفت و زخمي شد. او بعد از آنكه نتوانست وارد اتاق شود با پدر و مادرش خانه را ترك كرد و هنوز زنده بود.» متهم در آخر گفت: «باور كنيد من با شيشه ضربهاي به آرمان نزدم و هيچ وقت قصد كشتن او را نداشتم.»
متهم در آخرين دفاعش گفت: «من و آرمان از بچگي با هم بزرگ شده بوديم و هيچ وقت راضي به مرگ او نبودم. دوساله بودم كه پدرم را از دست دادم و چند سال بعد مادرم به خاطر تزريق آمپول اشتباه دچار معلوليت شد. به همين خاطر پدربزرگم از نظر مالي به ما كمك ميكرد و آرمان از اين موضوع ناراحت بود. حالا از وقتي به زندان افتادهام مادرم مرا كه عصاي دستش بودم از دست داد و حالا با پدربزرگم زندگي ميكند.»
در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.