رسانهاي شدن ليست بودجه فدراسيونها از سوي کميته ملي المپيک يک پيام واضح داشت و آن اينکه مسئولان ورزش کشور فقط و فقط حاضرند براي فوتبال خرج کنند و بس. در اين ميان داستان رشتههاي مدالآوري چون کشتي دردناکتر است؛ آنها به جاي اينكه حمايت شوند بايد براي گرفتن حق خود به جنگ مسئولان بروند، غافل از اينکه مسئولان فوتبالزده نه آنها را ميبينند و نه صدايشان را ميشنوند. حقيقت اما اين است که تضعيف اين رشتهها در حقيقت تضعيف کل ورزش ايران است.
اعلام ارقام پرداخت شده به فدراسيونهاي مختلف از سوي کميته ملي المپيک به عنوان بودجه مصوب بيشتر از همه داد کشتيگيران را درآورده است. رشتهاي باستاني – پهلواني با ريشههاي کهن که سالهاست جور سايران را در تورنمنتهاي مهم ميکشد. چندين دهه از افتخارآفرينيهاي کشتيگيرانمان در ميادين مختلف بينالمللي ميگذرد، اما به جاي اينكه قدر آنها را بدانند بودجهشان را کاهش ميدهند، در حالي که رقبا هر روز پروژههاي تازهاي را براي تقويت تيمهاي کشتيشان کليد ميزنند و با بها دادن به کشتيگيران خود سعي در کنار زدن ايران دارند.
در مقابل در کشور ما نهتنها حمايتها به پايينترين سطح خود رسيده، بلکه با کاهش بودجه نيز تلاش ميشود تا به نوعي اختلافات قديمي زنده شود. مسئولان فدراسيون کشتي از نصف شدن بودجه در نظر گرفته شده، انتقاد کردهاند و با توجه به مشکلات گذشته بسيار بعيد است که آقايان تغييري در تصميمات مديريتيشان ايجاد كنند. به نظر ميرسد مسئولان به جاي آنکه با نگاهي حرفهاي از ورزش اول ايران حمايت کنند و با افزايش بودجه مشکلات پيشرو را تا حدودي مرتفع سازند، در اين برهه حساس ترجيح دادهاند با نصف کردن حق کشتيگيران اين پول را در بخش ديگري هزينه کنند، اما مگر به غير از کشتي و چند رشته معدود ديگر ساير رشتهها توانستهاند مسئوليت مدالآوري در رقابتهاي سرنوشتسازي چون المپيک را به درستي انجام دهند؟!
متأسفانه در شرايطي که کشتيگيران حسرت توجه و نگاه ويژه مسئولان را دارند، فوتباليهاي پرحاشيه بدون دغدغه قراردادهاي چندميلياردي امضا ميکنند و مدعي ميشوند با خدا معامله کردهاند! فوتبالي که سالانه ميلياردها تومان گردش مالي دارد. اين در حالي است كه حواشي همين مستطيل سبز چندين برابر کل ورزش کشور است. از بعد نتيجهگيري نيز آرزوي صعودمان به بازيهاي المپيک بيش از چهار دهه است که محقق نشده و با وضعيت کنوني نيز بعيد است به اين زوديها محقق شود. در مورد باشگاهها و پرداختها و فساد حاکم بر فوتبال هم که وضعیت معلوم است، بله المپيک براي فوتباليها واژهاي بيمعناست، يعني همانجايي که بقيه رشتهها با بودجه قطرهچکاني مدال ميگيرند و افتخار ميآفرينند، اما اين پيروزيها و غرورآفرينيها ديده نميشود و اين در حالي است كه ناکاميها و دردسرهاي تمام نشدني فوتبال هيچگاه باعث نشده تا تصميمگيرندگان ورزش در بخش تقسيم بودجه تغييري در تفکرات و رويه خود ايجاد کنند. پولهاي بيزبان همچنان به جيب فوتبال کم بازده ميرود و در عوض چوب سوءمديريتها را کشتيگيران و ساير ورزشکاران ميخورند.
تا پيش از اين بارها از تصميمات ضدايراني اتحاديه کشتي جهان انتقاد کردهايم و مواضع خصمانهشان را مانعي براي تداوم موفقيتهاي کشتي کشورمان خواندهايم، اما به نظر ميرسد در داخل کشور نيز همه چيز عليه اميد اول مدالآوري در بازيهاي آسيايي و المپيک است. در شرايطي كه همه ما ميدانيم مخالفان ايران از هر فرصتي براي ضربه زدن به کشتي ما استفاده ميکنند تا بلکه به آرزوی ديرينه خود يعني منزوي کردن ورزش اول ايران برسند. انتظار ميرفت وزارت ورزش و کميته ملي المپيک در جهت حمايت از اين رشته مدالآور گام بردارند و بدون در نظر گرفتن اختلافات عميق مديريتي، حق کشتي را تمام و کمال بپردازند. کاهش 50 درصدي بودجه کشتي هيچ توجيهي ندارد، وقتی باشگاههاي فوتبالمان به ظاهر خصوصي شدهاند، اما با بودجه دولتي ريخت و پاشهاي ميلياردي ميکنند. بد نيست آقايان به همان اندازه که نگران فوتبال هستند با دغدغه بيشتري به آينده کشتي فکر کنند. نصف شدن بودجه به منزله کاهش اعزامها، اردوها و آمادگي تيمهاست و نتيجه آن چيزي نخواهد بود جز پايين آمدن انگيزهها، افزايش مشکلات مالي و کاهش مدالها و آن وقت است که رسول خادم بايد پاسخگوي نتايج تيمهاي ملي باشد، زماني كه مسئولان به تصميمات کشنده خود اشارهاي نخواهند کرد.