حدوداً یک دهه پیش در راستای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان «طرح جامع عفاف» و در پی اجرای این مصوبه تحت عنوان «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در قالب «گشت ارشاد» مکلف به اجرای آن شد. پس از تصویب «طرح جامع عفاف» رئیسجمهور وقت، محمود احمدینژاد، اجرای «طرح جامع عفاف» را به نیروی انتظامی ابلاغ کرد. با توجه به اینکه طرح در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده بود، در کنار قوه قضائیه، سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، نیروی مقاومت بسیج و... نیز قانوناً باید در جهت اجرای این طرح همکاری کنند. در مرحله اول طرح، تمرکز بر پوشش زنان در مجامع عمومی و در مراحل بعدی تمرکز بر جمعآوری معتادان و اراذل و اوباش، بازرسی از کارگاهها و فروشگاههای لباس و آرایشگاههای مردانه، عکاسیها و... بود و انجام این وظیفه در دستور کار نیروی انتظامی قرار گرفت.
اجرای این طرح، پیامدهای موافق و مخالف فراوانی را به دنبال داشت و با واکنش معدودی از شهروندان روبهرو شد. برخی از به اصطلاح منتقدان، اجرای این طرح را دخالت در امور شخصی افراد میدانند و حال آنکه بدحجابی و بیحجابی یک بزه اجتماعی است و نه یک رفتار فردی. برخی از جامعهشناسان و روانشناسان نیز گفتند که برخوردهایی از این دست، لامحاله به تقابل و لجبازی شهروندان میانجامد و عملاً آنان را به ایستادگی در برابر یک مصوبه قانونی وامیدارد و راه را برای ممانعت از اجرای قوانین دیگر از طریق اعتراضات مدنی باز میکند. این درحالی است که این استدلال را برای برخورد با تمامی بزههای اجتماعی میتوان به کار برد و ادعا کرد که اجرای آنها بدون واکنش نخواهد بود. برخی نیز معتقدند اینگونه طرحها موجب تشدید دورویی و نفاق در جامعه و ایجاد چند چهرگی و افزایش فاصله میان حکومت و مردم میشود، زیرا تبعیت از چنین قوانینی که در آنها تبیین، توجیه و اقناع کافی صورت نگرفته است و زمینههای فرهنگی و اجتماعی آن فراهم نشده، تنها ناشی از ترس است که خود به تشدید فاصله بین حکومت و مردم میانجامد و لاجرم ثبات سیاسی حکومت را متزلزل میکند. هر حکومتی برای اینکه بتواند اطلاعات مردمی صحیح و دقیقی از امور داشته باشد، نیازمند اعتماد عمومی است و اجرای چنین طرحهایی بدون مطالعات قبلی جامعهشناختی و ارزیابی واکنش بخشهایی ازجامعه به این اعتماد و مقبولیت، آسیبهای جدی وارد میسازد و تبعات سنگینی را در پی خواهد داشت. این سخن صحیح است، اما باید پرسید که آیا ۴۰ سال تبلیغ و انذار، برای اتمام حجت با مخالفان کافی نبوده و تداوم لجاجت عدهای معدود، آیا میتواند محملی برای تعطیلی قانون باشد؟
گشتهایی بسان «گشت ارشاد» در امریکا
اما سابقه اجرای طرحهای نظارت بر پوشش زنان در مجامع عمومی منحصر به کشور ما نیست و کشورهای غربی نیز در طول زمان به اجرای قوانین در این زمینه پرداختهاند که برای نمونه به سوابق گشتهایی، چون گشت ارشاد در امریکا میپردازیم. لازم به ذکر است که وضعیت فرهنگی امریکا در گذشته اینگونه نبوده، بلکه به مرور زمان و با اشاعه تدریجی فساد، بهویژه توسط صهیونیستها که آرام آرام و از طریق تسلط فرهنگی بر ارکان سیاسی امریکا نیز مسلط شدند، به صورت فعلی درآمده است. روزگاری بعضی از امریکاییها معتقد بودند که مبارزه با افراد فاسدی که برای اشاعه فساد از ترفندهای مختلفی استفاده میکنند، کاری دشوار، اما بهشدت ضروری است، وگرنه جامعه بهتدریج غرق در فساد و بی بندوباری و در نتیجه نابود میشود. از این رو برخی افراد به سبک و سیاق خود به شکلی نقش گشت ارشاد را ایفا کردند تا آنکه کنگره امریکا درصدد برآمد با تصویب قوانینی در این زمینه با ناهنجاریهای فرهنگی برخورد کند. نکته جالب این است که در حال حاضر گاهی زنانی را در خیابانهای پایتخت میبینیم که اگر روزگاری زنان امریکایی، نه در خیابانهای شهر، بلکه در کنار دریا با چنین وضعیتی رفت و آمد میکردند، بلافاصله بازداشت و محاکمه میشدند!
ماجرای آنت کلرمنِ یهودی
یک بار زن یهودی فاسدی به نام آنت کلرمن که از استرالیا به امریکا آمده بود، تبلیغ کرد که زنها باید لباسهای چسبان بپوشند و در جامعه ظاهر شوند و چنین لباسی را طراحی و تولید کرد و نام خود را نیز بر آن نهاد. او در سال ۱۹۷۰ میلادی به ساحل ریوییرا در شهر بوستون رفت و آن لباس چسبان را پوشید تا با آن شنا کند، اما بلافاصله دستگیر و محاکمه شد. بعضی از امریکاییها اعتقاد داشتند که این زن فاسد، به این حد قانع نمیشود و قصد دارد بهتدریج برهنگی را در بین زنان امریکایی ترویج کند و به بهانه شنا با چنین لباسی به لب دریا رفته تا این نوع لباس پوشیدن را رواج دهد. این زن در راستای اجرای برنامههای صهیونیستی تلاش کرد جامعه امریکا را به فساد بکشاند. او در دادگاه گفت: اگر در موقع مسابقه شنا لباس چسبان به تن نکند، شکست میخورد! او در سال ۱۹۱۶ در فیلمی که در جزیره جامائیکا فیلمبرداری شد، به صورت برهنه ظاهر شد و اثبات کرد به فساد کشاندن جوامع برای صهیونیستها یک اصل تغییرناپذیر است!
جالب این است که عدهای برهنه ظاهر شدن آنت کلرمن را آزادی زن نامیدند و تحت لوای آزادی زن، در واقع او را در حد یک وسیله تشفی شهوت مردان و بازیچه دست رسانهها، سینما و تلویزیون تقلیل دادند. ظاهراً معنای آزادی نزد این افراد با هرزگی، برهنگی و عنان گسیختگی یکی بود. بعضی از امریکاییها و انگلیسیها معتقدند که اشاعه ناهنجاریها و برهنگیها و موارد ضداخلاقی امروز را اساساً آنت کلرمن بنا نهاد و این او بود که زمینه را برای ظهور و بروز لجامگسیخته زنهای رقاصه، خوانندگان و هنرپیشگان هرزه در صحنههای مختلف اجتماعی فراهم کرد، لذا زنان فاسد بهشدت مدیون او هستند.
صهیونیستها و سیاست یک بام و دو هوا در آزادیهای جنسی
صهیونیستها همواره سعی کردهاند جوامع را به فساد بکشانند تا راحتتر بتوانند آنها را استثمار کنند، اما خود آنها هم از این آسیبها مصون نماندند و سعی کردند جوامع خود را از آلودگیهای اخلاقی پاک کنند. آنان مقررات و قوانینی را وضع کردند که طبق آن زنان با شلوار یا لباسهای تنگ و چسبان، حق ورود به جامعه را نداشتند. آیین یهود قائل به پوشش کامل زنان یهودی در مقابل مردان نامحرم و در جامعه است. یهودیان بر این باورند که زنان و دختران جهود باید خود را از نگاه نامحرم و در اجتماع بپوشانند، در حالی که صهیونیسم برای زنان غیریهودی نسخههایی متضاد با این نسخه را میپیچد و معتقد است که زنان غیریهودی باید مانند کالا در معرض دید همگان قرار داشته باشند. زنان یهودی حتی در کشورهایی هم که چنین قوانینی حاکم نیستند، برهنگی را برای خود نمیپسندند.
آغاز و انجام ولنگاری پوششی در جامعه امریکا
در امریکا افراد فاسد صهیونیست سعی کردند فساد را به بالاترین حد خود برسانند. آنان به لباسهای تنگ اکتفا نکردند و با فشار به مسئولان، پوشش زنان با دامنهای کوتاه را رواج دادند، ولی کوتاهی دامن هم حدی داشت. در آلمان اگر زنی با دامن گشادی که از حد خاصی بالاتر از قوزک پا بود، در جامعه ظاهر میشد، با او برخورد میکردند، اما با ترفندهای گوناگونی که افراد فاسد به کار بردند، بهمرور زمان دامنها کوتاهتر شدند. در آن زمان اگر زنی برای شنا به کنار دریا میرفت، حق نداشت مایوی دو تکه بپوشد و دامنش هم نباید کوتاهتر از ۱۵ سانتیمتر بالاتر از زانو میبود؛ وگرنه گشت ارشاد با نام «پاسداران اصول اخلاقی» با آنها برخورد میکرد. این پاسداران متر به دست سراغ زنانی میرفتند که دامنهایشان از ۱۵ سانتیمتر بالاتر از زانوهایشان به نظر میرسید و در صورت تخلف آنان را دستگیر میکردند. البته اگر زنان با چنین لباسی به خیابانهای امریکا میآمدند، بدون اندازهگیری دامن بازداشت و مثل افراد خلافکار با کامیون از خیابانها جمعآوری و به بازداشتگاه منتقل میشدند.
بهمرور زمان با فشاری که افراد فاسد بر مسئولان امریکا وارد کردند و با ترفندهای مختلفی که به کار بردند، این برخوردها روز به روز تضعیف شدند و بعد هم از بین رفتند و صهیونیستها بهتدریج پوشش زنان را تغییر دادند. شعار «ایجاد اشتغال» که عوامل صهیونیسم از زبان سردمداران امریکا و برای اغفال مردم سر میدهند، هیچ محدودیت و حد و مرزی ندارد. اشتغال، ایجاد مراکز فساد ـ. که امریکاییها با نهایت وقاحت، آن را صنعت سکس مینامند و از روسپیها برای اشتغالشان! ۳۰ درصد مالیات میگیرند ـ. تا کشتن مردم مظلوم کشورهای دیگر به منظور ایجاد اشتغال برای کارخانههای اسلحهسازی امریکا را شامل میشود. به هر صورت، بهمرور و با بهانههای مختلف، از جمله تساهل و تسامح، ایجاد اشتغال و درآمدزایی و تولید فیلمهای فاسد هالیوودی اوضاع کاملاً تغییر کرد و صهیونیستها وضعیت را به صورتی درآوردند که در سال ۹۳ میلادی، اداره مالیات امریکا با یک زن روسپی جهود به نام هایدی فلایس (معروف به مادام هالیوود) درافتاد. او در اظهارنامههای مالیاتی خود مبلغی را به عنوان درآمد ذکر کرده بود، ولی اداره مالیات معتقد بود که درآمد او بسیار بیش از این رقم است و باید مالیات بیشتری بپردازد! هایدی فلایس زیر بار نرفت و روانه زندان شد.
هالیوود، پرچمدار تبلیغ روسپیگری!
در فیلمهای هالیوودی، زیبایی و جذابیت جنسی زنان ارزش محسوب میشود و این زنان به اصطلاح آزاد شده، باید خود را در معرض نمایش جامعه قرار دهند تا همه از این کالای مشترک استفاده کنند. صهیونیستها و عمالشان سعی کردهاند این فرهنگ را به جوامع شرقی هم منتقل کنند و تا حد زیادی موفق هم بودهاند. فیلمهای هالیوودی فقط روی زیبایی و جذابیتهای جنسی زن متمرکز میشوند و صفات اخلاقی و ارزشهای معنوی و انسانی زن پشیزی برای آنان ارزش ندارد. اتفاقاً اگر زن هنرپیشه فاقد ارزشهای اخلاقی و معنوی باشد، برای تولیدکنندگان، کارگردانان و دستاندرکاران فیلمها بهتر هم است، زیرا میتوانند او را به کارهای دلخواه خود وادار سازند و از طریق جذابتر کردن وضعیت ظاهری و حرکات اغواکننده، بهمرور مخاطبان خود را وادار به تقلید کنند و پس از گذشت زمان کوتاهی، وضعیت ظاهری و رفتاری هنرپیشهها در جامعه به صورت امری عادی درآید. تماشای مستمر تصاویر مبتذل و صحنههای اغواکننده پس از مدتی تأثیر مخرب خود را روی افکار، آرا، عقاید و رفتار مخاطبان خواهد گذاشت. صهیونیستها از طریق فیلم و با استفاده از شبکههای ماهوارهای که در اختیار دارند، فرهنگ مردم دنیا را نشانه رفتهاند. تغییرات بسیار سریع در فرهنگ جوامع مختلف و جایگزینی آن با فرهنگ دیکته شده صهیونیستها شاهدی بر این مدعاست. صهیونیستها با تولید فیلمها و برنامههای مستهجن از طریق شبکههای ماهوارهای مختلف خود دائماً مردم دنیا را بمباران میکنند و پس از مدتی الگوهای رفتاری و اعتقادی خود را در سراسر دنیا جا میاندازند. متأسفانه حساسیت و دقت افراد در مورد خوراکی که میخورند بسیار بیشتر از غذایی است که از طریق تماشای فیلمهای مختلفی که دشمنان بشریت تولید میکنند و به خورد روح و روان آنان میدهند. تماشای این فیلمها بعد از مدتی آسیبهای مخربی را برای فرد، خانواده اش، روابط او با خانواده و نسل آینده و جامعه در پی خواهد داشت.
بیش از ۹۰ سال است که صهیونیستها هر فیلم مخربی را به خورد جوامع غربی و شرقی دادهاند که نتایج آن بسیار اسفبار بوده است، ولی متأسفانه هنوز بسیاری از غربیها از این نکته غافلند که غرق شدن جوامع آنها در منجلاب فرهنگی به خاطر تصاویر، صحنهها و ... فیلمهای هالیوودیای است که در طول زمان به جامعه تزریق کردهاند و بعد از مدتی، آن اوضاع بسیار زننده ظاهری و رفتاری، به امری عادی تبدیل شده است، در حالی که قبل از ایفای نقش صهیونیستها در صنعت فیلمسازی هالیوود، جوامع غربی چنین وضعی نداشتند، البته صهیونیستها همین خواب را برای جوامع شرقی هم دیدهاند. آنان معتقدند: «ما از طریق این زنها کسب درآمد میکنیم. آنها برای ما پول میسازند. چه اشکالی دارد؟»
برخی از افراد در جامعه ما میگویند باید افراد را در زمینه حجاب و مسائل جنسی آزاد گذاشت تا این موضوع مثل غرب در کشور ما هم حل شود. این یاوهگویان بر این باورند که مسئله جنسی در کشورهای غربی حل شده است! زمانی که حتی در محیط دانشگاه هم به دختران دانشجو تجاوز میشود، آیا مسئله جنسی برای آنان حل شده است؟ آیا هنگامی که دولت امریکا هر ساله بیش از یک میلیون سقط جنین ثبت شده را اعلام میکند و از سال ۱۹۷۳ تا سال ۲۰۱۳ میلادی (در طول ۴۰ سال) بیش از ۵۷ میلیون سقط جنین فقط در امریکا صورت گرفته است که بخش اعظم آن ناشی از روابط نامشروع بوده است، مسئله جنسی برای آنان حل شده است؟ آیا وقتی در امریکا و انگلیس، بیش از ۴۵ درصد و در بعضی دیگر از کشورهای اروپایی- مانند فرانسه و سوئد- بیش از ۵۵ درصد از متولدین سالهای اخیر نامشروع هستند، مسئله جنسی برای آنان حل شده است؟ اگر چنین وضعیتی در غرب مطلوب است، پس لابد میتوان مسائل جنسی را به این صورت حل کرد و در منجلاب اخلاقی هم فرو نرفت؟!
و، اما حال امروز ما
بدیهی است که طرح عفاف و حجاب نیازمند تبیین، توجیه و بسترسازی مناسب فرهنگی است، والا بدون اقناع جامعه زنان در این مورد که حجاب بیش از هر چیز از جایگاه و شأن خود آنان پاسداری میکند و لاجرم به نفع خود آنهاست، هر طرحی از این دست با موانعی روبهرو میشود که پیامدهای آن فقط حجاب را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه با تبلیغات گسترده دشمنان، به نوعی موجآفرینی اجتماعی تبدیل میشود که مهار آن برای نیروهای امنیتی زمانبر و در حد خود دشوار خواهد بود. بیتردید اقناع جامعه در تمام عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نخستین شرط برای اجرای صحیح و همه جانبه طرحهاست و در مورد مسائلی، چون حجاب که با زندگی روزمره افراد سر و کار دارد، وجوب بیشتری مییابد. بدیهی است تبیین و اجرای چنین موضوع جامعالاطرافی به همفکری روانشناسان، جامعهشناسان، مسئولان فرهنگی، آموزشی و تربیتی نیاز دارد و محول کردن آن به قوای قاهره و نیروهای انتظامی، تنها به دشوارکردن اجرای این گونه طرحها خواهد افزود. با این همه اصل مواجهه با این ناهنجاری اجتماعی، امری است مسلم و قطعی و سنگاندازی در برابر آن مشمول این کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در دیدار با ذاکران اهل بیت (ع) در روز ولادت حضرت زهرا (س) فرمودند: «دشمنان این همه هزینه، فکر و تبلیغات کردند که در نتیجه آن چند دختر فریب بخورند و در گوشه و کنار روسری از سر بردارند و همه تلاشهایشان در این نتیجه کوچک و حقیر خلاصه شد که این، مسئلهای نیست، اما آنچه بنده را حساس میکند، طرح مسئله حجاب اجباری از دهان برخی خواص است. این عده که د. ر. میان آنها روزنامهنگار، روشنفکرنما و آخوند معمم هم وجود دارد، همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته با آن همه هزینه در کشور به نتیجه برساند که انشاءالله این کارشان نادانسته باشد.»