کد خبر: 907965
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۹
«يادها و يادمان‌هايي از تاريخ انقلاب اسلامي و فعالان آن» درگفت‌وشنود با مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمهدي طباطبايي
در روزهايي كه برمـــا گذشت، روحانـي مجاهد و خدوم مرحوم حجت‌الاســـلام والمـــــسلمين سيدمهدي طباطبايي شيرازي روي از جهان برگرفت و رهسپار ابديت شد

احمدرضا صدري

در روزهايي كه برمـــا گذشت، روحانـي مجاهد و خدوم مرحوم حجت‌الاســـلام والمـــــسلمين سيدمهدي طباطبايي شيرازي روي از جهان برگرفت و رهسپار ابديت شد. اينك در نكوداشت ياد و خاطره‌اش، برشي از يك گفت‌وشنود بلند- كه در ضبط خاطرات سياسي آن زنده‌ياد با ايشان انجام گرفته است- را به شما تقديم مي‌داريم. اميد آنكه تاريخ‌پژوهان انقلاب و علاقه‌مندان را مفيد افتد.

به عنوان نخستين سؤال، لطفاً بفرماييد از چه مقطعي و چگونه با امام خميني آشنا شديد؟
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. من از هفت سالگي در خانه پسرعمه‌هايم، مرحومان اخوان مرعشي بودم. حضرت امام در سال 1328 و هفت سال پس از سكونت پسرعمه‌هايم، خانه روبه‌روي خانه آنها را خريدند. من اولين بار امام را در روزي ديدم كه به آن خانه اثاثيه آوردند.

جنابعالي جزو معدود كساني هستيد كه قبل از آغاز نهضت امام، به علت فعاليت‌هاي سياسي به زندان افتاديد. علت دستگيري شما چه بود؟
همين ‌طور است. بنده علاقه زيادي به شخص شهيد نواب صفوي داشتم و بسيار از شجاعت ايشان خوشم مي‌‌آمد. در مشهد با او آشنا شدم و باورم نمي‌شد يك آخوند اينقدر دل و جرئت داشته باشد! به خاطر علاقه زيادي كه به او داشتم، وارد فعاليت‌هاي فدائيان اسلام شدم و در اين باره در سال 1334 دستگير و در زندان قزل‌قلعه زنداني شدم. شهادت اين بزرگوار يكي از تلخ‌ترين خاطرات دوران زندگي‌ام است.

ظاهراً جنابعالي در جريان انتقال خبر كاپيتولاسيون به حضرت امام بوديد. اين خبر را چه كسي به امام رساند؟
اين خبر را شهيد آيت‌الله سعيدي به امام رساند. عماد تربتي سناتور مجلس بود و يك شب به منزل آقاي آميرزا احمد كفايي آمد و اين خبر را به او داد و ما از طريق او خبردار شديم و نامه‌اي نوشتيم و به آقاي سعيدي داديم كه رفت و امام را مطلع كرد.

چگونه همراهي خود را با نهضت امام آغاز كرديد؟
بنده در مشهد بودم كه نهضت امام شروع شد. شهيد سعيدي، مرحوم آيت‌الله منتظري و آيت‌الله شيخ عبدالرحيم شيرازي از سوي حضرت امام براي علماي مشهد نامه‌هايي آورده بودند كه آنها را به دستشان رساندم. از جمله آيت‌الله ميلاني، آيت‌الله حاج آقا حسن قمي، آيت‌الله ميرزا احمد كفايي و آيت‌الله حاج ميرزاحسين سبزواري.

آيا پس از تبعيد حضرت امام به نجف هم رفتيد؟
بله، خوشبختانه توانستم چند سال پس از تبعيد حضرت امام، خود را با زحمات بسيار به نجف برسانم و از محضر امام بهره‌مند شوم.

چگونه با شهيد آيت‌الله سعيدي آشنا شديد؟خويشاوندي ايشان با خانواده شما چگونه اتفاق افتاد؟
آيت‌الله سعيدي اصالتاً همداني بود، اما خانواده‌اش قبل از تولد ايشان، در مشهد سكونت كرده بودند و آيت‌الله هم در مشهد به دنيا آمد. آن روزها مشهد جمعيت زيادي نداشت و مخصوصاً روحانيون خيلي كم بودند. ابتدا پدرم در حوزه علميه مشهد با ايشان آشنا شد و من از طريق پدرم با آيت‌الله آشنا شدم و بعد هم رفت‌وآمدهاي ما با هم شروع شد. همين رفت‌وآمدها هم شناخت ما را نسبت به ايشان بيشتر كرد و پدرم - كه بسيار به ايشان علاقه داشت- خواهرم مرحومه بي‌بي خديجه را - كه از من بزرگ‌تر بود- به عقد آقاي سعيدي در آورد. ايشان تا سال 1338 در منزل ما و با ما زندگي مي‌كرد و بعد به اتفاق خانواده به قم رفت. بنده هم مدتي را كه در قم درس مي‌خواندم، در منزل ايشان بودم و بعد به مشهد رفتم. آيت‌الله تابستان‌ها را به مشهد مي‌آمد و در ايام تبليغ هم معمولاً به خوزستان مي‌رفت. وقتي هم به مشهد مي‌آمد، گاهي جلساتي را برگزار مي‌كرد. مسافرت‌هايي هم به شهرهاي خراسان براي تبليغ مي‌رفت.

شما هم در اين سفرها همراهي‌شان مي‌كرديد؟
بله، غالباً با هم به سفر مي‌رفتيم و رابطه ما غير از قوم و خويشي، جنبه رفاقت هم پيدا كرده بود. ايشان روي قضيه تبليغ و منبر بسيار تأكيد مي‌كرد و معمولاً در جنوب خراسان، خوزستان، كرمان و كويت به تبليغ مي‌پرداخت.
خوب است كه به لحاظ اين قرابت، قدري بر اين موضوع توقف داشته باشيم. شهيد آيت‌الله سعيدي از نظر تحصيلي و علمي چه مراتبي داشت و شاگرد چه كساني بود؟
ايشان محضر اساتيد بزرگي را درك كرد. شرح لمعه، قوانين و فقه را در محضر سيداحمد مدرس يزدي و پس از ايشان در محضر حاج شيخ كاظم دامغاني و حاج شيخ هاشم قزويني گذراند. همچنين منطق را نزد آقاي دامغاني خواند. در ادبيات محضر اديب نيشابوري را درك كرد و هنگامي كه به قم رفت، مدتي شاگرد مرحوم آقاي داماد، مرحوم آقاي سيداحمد خوانساري و آيت‌الله گلپايگاني بود و قسمتي از فلسفه، فقه و اصول را نزد حضرت امام فرا گرفت. مدتي هم درس خارج آيت‌الله بروجردي مي‌رفت. بعد هم كه خود مدرس شد.

چه ويژگي‌هايي در شخصيت ايشان، از نظر شما برجسته‌تر بود؟
آيت‌الله سعيدي يك روحاني ديندار، محترم و بسيار مقيد به آداب و اخلاق بود. زندگي بسيار ساده طلبگي داشت و به هيچ‌وجه به دنبال نام، شهرت و خودنمايي نبود. بسيار صبور، با گذشت و مردمدار بود. واقعاً نسبت به مردم دلسوز، مهربان و مهمان‌نواز و براي مهمان، هيچ چيزي كم نمي‌گذاشت. دست بسيار دهنده‌اي داشت و شوخ و مهربان بود. اگر كسي از او درخواستي مي‌كرد، اگر در توانش بود، لحظه‌اي درنگ نمي‌كرد. بسيار خوش‌روحيه و اهل بگو و بخند بود. خاطرم هست قرار بود دختر اول ايشان ازدواج كند. من، خانم و چهار فرزندم، از مشهد به قم رفتيم. شب گفت دو نفر از علما قرار است براي مراسم عقد دخترش بيايند. امام بودند و آيت‌الله مرعشي نجفي كه آمدند و خطبه عقد را خواندند. پدر داماد، آيت‌الله حسين غروي از علماي نجف و از شاگردان آيت‌الله نائيني بود. جلسه بسيار شيرين و پرنشاطي بود.
شهيد سعيدي سراپا غيرت ديني بود. واقعاً دلش براي دين مي‌سوخت و براي هدايت جوانان، سر از پا نمي‌شناخت. با اينكه گروه‌ها بسيار تلاش مي‌كردند ايشان را جذب كنند، اما بسيار آزاده بود و زير بار هيچ گروه و دسته‌اي نمي‌رفت. بسيار به سلك روحانيت پايبند بود. ايشان حقيقتاً عادل، مجتهد و انقلابي بود و همواره علاقه داشت فداي انقلاب شود. بسيار متواضع بود و گاهي قابلمه غذايش را برمي‌داشت و به خانه فقرا مي‌رفت و با آنها غذا مي‌خورد. خيلي مهمان‌دوست بود و هميشه با خودش مهمان به خانه مي‌آورد. در هر جلسه‌اي كه مي‌نشست، آنجا را پر از شور و نشاط مي‌كرد. براي آموزش جوان‌ها، به مناطق دوردست مي‌رفت و همه شاگردانش، انصافاً آدم‌هاي انقلابي از كار درآمدند. ايشان جمله معروفي دارد كه «هر قطره خون من كه بر زمين بريزد، نام خميني را فرياد خواهد كرد.» واقعاً فدايي امام بود.

شهيد سعيدي بسيار مورد علاقه حضرت امام بود. از نقش ايشان در نهضت امام برايمان بگوييد.
ايشان درست از روزي كه نهضت شروع شد، فعالانه وارد ميدان شد و تنها روحاني استان خراسان بود كه براي جلب همكاري علما با امام، به علما مراجعه مي‌كرد. بنده چون در مشهد ساكن بودم، رابط بين ايشان و علما بودم. شهيد سعيدي نامه‌هاي حضرت امام را براي علماي بزرگ مشهد، از جمله آيت‌الله ميلاني، آيت‌الله حاج آقا حسن قمي، آيت‌الله ميرزا احمد كفايي و آيت‌الله ميرزا حسين سبزواري مي‌آورد. امام اوايل نامه‌ها را خطاب به آيت‌الله حاج‌آقا حسن قمي مي‌نوشت و با ايشان از نظر سياسي ارتباط بيشتري داشت، چون برخي از علما علاقه‌اي به مسائل سياسي و مبارزه نداشتند و لذا ارتباط با آنها تا حدودي كمتر شده بود. حضرت امام در اين نامه‌ها علما را به قيام و مبارزه دعوت مي‌كرد.

واكنش علما نسبت به اين نامه‌ها و شخص شهيد آيت‌الله سعيدي چه بود؟
خيلي از اين‌گونه فعاليت‌هاي شهيد سعيدي استقبال نمي‌شد، چون شيوه و مشي آنها با هم فرق داشت. آن روزها تلفن نبود و نمي‌شد با تلفن وقت بگيريم. شهيد سعيدي به مشهد مي‌آمد و من مي‌رفتم وقت مي‌گرفتم و ايشان نامه‌ها را مي‌برد. گاهي هم من همراهي‌اش مي‌كردم، چون علماي مشهد با من مأنوس‌تر بودند و مرا بهتر مي‌شناختند. در سال 1344 ارتباطات شهيد سعيدي با مشهد قطع شد، چون يك بار دستگير و زنداني شد و ديگر نمي‌توانست مثل قبل زياد به مشهد بيايد. در آن سال مردم فراهان و تفرش از ايشان دعوت كردند و يكي دو ماهي در فراهان بود. من به عراق رفته بودم و موقعي كه برگشتم، به من گفتند ايشان فراهان است. من هم به آنجا رفتم و وقتي با ايشان صحبت كردم، ديدم از دست مردم آنجا دلخور است! ابداً راضي به ماندنش در آنجا نبودم و برخوردي را كه مردم كرده بودند، در شأن ايشان نمي‌دانستم، لذا ايشان را از ماندن در آنجا منصرف كردم و برگشتم. من به مشهد رفتم و ايشان به قم رفت.

آيا شهيد سعيدي بعد از تبعيد امام هم با ايشان ارتباط داشت؟
نمي‌دانم. يك بار به مشهد آمد و گفت:«هيچ كسي به فكر كمك به آقاي خميني نيست!» رابطه ايشان با امام بسیار عاطفي بود. شهيد بسيار خوش‌محضر بود. امام هم در آن دوره، بسيار خوش‌بزم بودند و اين دو از قبل، خيلي به هم علاقه داشتند.
شهيد سعيدي از چه سالي به تهران آمد و چگونه در مسجد موسي بن جعفر(ع) به فعاليت پرداخت و چه شد اين مسجد به يكي از پايگاه‌هاي مهم انقلاب تبديل شد؟
شهيد سعيدي از سال 1344 در تهران ساكن و امام جماعت مسجد موسي بن جعفر(ع) در خيابان غياثي شد. مرحوم آقاي فلسفي هم در اين مسجد منبر مي‌رفت. مسجد در يك منطقه انقلابي قرار داشت كه پر از جوانان مبارز و متدين بود و با حضور شهيد سعيدي، تبديل به يكي از پايگاه‌هاي مهم انقلاب شد. پسر شهيد خليل طهماسبي مكبّر اين مسجد بود. بسياري از افرادي كه در قيام 15 خرداد حضور داشتند، ساكن اين منطقه بودند. همچنين بسياري از مريدان شهيد نواب صفوي و ياران شهيد طيب حاج رضايي. در واقع جاي بسيار مناسبي براي فردي مثل شهيد سعيدي بود كه همواره دغدغه ترويج نهضت امام را داشت. در اين مسجد هيئتي به نام هيئت كاظميه دولاب تشكيل شده بود كه اعضاي آن اكثراً بازمانده‌هاي فدائيان اسلام و مريدان شهيد نواب صفوي بودند.

علت آخرين دستگيري ايشان چه بود و برحسب روايات موثق، چگونه به شهادت رسيد؟
ايشان تا سال 1347 در تهران بود و بعد به نجف رفت و با امام ملاقات كرد. مدتي در آنجا بود و بعد به تهران برگشت. نامه‌هاي ايشان به حضرت امام چاپ شده است و از آنها مي‌توان به عمق رابطه شهيد سعيدي با امام پي برد.
علت دستگيري شهيد سعيدي اين بود كه به تنهايي و بي‌آنكه كسي با ايشان همراهي كند، عليه سرمايه‌گذاري امريكايي‌ها در ايران اعلاميه نوشت و آن را پخش كرد. در آن اعلاميه خطاب به علما نوشته بود: شما عليه ساختن سينما در قم اعتراض مي‌كنيد و فرياد بر مي‌آوريد، ولي حضور سرمايه‌گذاران امريكايي در ايران، اعتراض شما را برنمي‌انگيزد... پايين اعلاميه را هم با كمال شهامت امضا كرده بود. ايشان را به خاطر اين اعلاميه، در خرداد سال 1349 زنداني كردند و حدود 10 روز بعد هم به شهادت رساندند.

آيا آيت‌الله در مورد محتواي اين اعلاميه با امام مشورت كرده بود؟
نمي‌دانم كه آيا با امام مشورت كرده بود يا نه، فقط يادم هست كه گلايه داشت و مي‌گفت:«به هركسي كه رو كردم، روي مرا زمين انداخت! حتي حاضر نشدند پاي اين اعلاميه را امضا كنند.» راستش را بخواهيد ما تصورش را هم نمي‌كرديم كه اين كار را انجام دهد. تصور مي‌كرديم براي يك مسئله جزئي بازداشت و زنداني شده است و به‌زودي آزاد خواهد شد. بعد از شهادتش بود كه از مضمون اين اعلاميه باخبر شديم.

و شما بلافاصله بعد از شهادت ايشان به تهران آمديد؟
بله، آمدم كه به وضعيت خواهر و خواهرزاده‌هايم رسيدگي كنم و بعد هم به مشهد برگردم. مي‌خواستم داماد اول شهيد سعيدي، آقاي آشيخ محمد غروي را - كه طلبه فاضلي بود و در نجف درس خوانده بود - در مسجد بگذارم، ولي آقايان فلسفي، هاشمي رفسنجاني و رباني شيرازي گفتند اين كار صلاح نيست. در مشهد زندگي خوبي داشتم و از نظر كار و معيشت، در آنجا راحت‌تر بودم. در تهران نهايتاً فقط پيشنماز مسجد موسي بن جعفر(ع) مي‌شدم، ولي آقايان اصرار كردند كه بمانم. پذيرفتم كه به‌طور موقت بمانم تا براي مسجد فرد مناسبي را پيدا كنند، اما وقتي امام دستور دادند كه بايد بمانيد، حسب امر ايشان ماندم.

پس از شهادت آيت‌الله سعيدي، درمنطقه سكونت ايشان چه اتفاقاتي روي داد؟
كل محله و منطقه به هم ريخت! ساواك در مسجد را قفل كرده بود و اجازه نمي‌داد براي ايشان مجلس ختم گرفته شود. مرحوم آيت‌الله طالقاني مي‌آيد و در خيابان مجلس ختم مي‌گيرد و دكتر شيباني هم سخنراني مي‌كند. دكتر شيباني را همان روز و آيت‌الله طالقاني را فرداي آن روز دستگير مي‌كنند. من آن روز نبودم. وقتي آمدم و خواستم مجلس ختم بگيرم، نگذاشتند و به‌ناچار در خانه ختم گرفتيم. در مجلس ختم، سيدعبدالرضا حجازي سخنراني كرد و گفت ايشان شهيد شده است و راهش ادامه دارد. خاطرم هست اصغر بديع‌زادگان و سعيد محسن هم آمده بودند. آنها را از مسجد مرحوم آقاي طالقاني مي‌شناختم و به اين واسطه، به مجلس ختم آمده بودند. جوان‌ها مجذوب روحيه انقلابي شهيد سعيدي بودند. خود مرحوم طالقاني هم هر وقت به مشهد مي‌آمدند، مهمان من بودند.

واكنش امام نسبت به شهادت ايشان چه بود؟
گفته مي‌شد كه امام در نجف براي شهيد مجلس ختم گرفتند. ايشان پس از شهادت شهيد سعيدي، نامه‌اي را براي اينجانب ارسال كرده و از اينكه فرزندان ايشان مشغول تحصيل در حوزه هستند و تصميم دارند روحاني شوند، اظهار سرور كرده بودند. اين آرزوي شهيد سعيدي بود كه پسرانش كسوت روحانيت به تن كنند كه خوشبختانه اين خواسته ايشان محقق شد.
فرزندان ايشان هم به بركت خون پدر شهيدشان و تربيت و زحمات شما و مادرشان افراد بسيار شايسته‌اي شده‌اند...
اينها همه از لطف خداست. من هم فقط انجام وظيفه كرده‌ام.

در پايان اين گفت‌وگو مناسب است اشاره‌اي به نحوه آشنايي خود با مقام معظم رهبري كنيد.
خاطرم هست كه آقا شاگرد مرحوم آيت‌الله ميلاني بودند و در مشهد با علما ارتباط داشتند. ويژگي ايشان ارتباطي بود كه با جوانان و دانشگاهي‌ها داشتند. بنده معتقد بودم كه اگر آقاي خامنه‌اي نباشند، ما جوان‌ها را در نهضت از دست مي‌دهيم، چون ايشان زبان جوانان را خوب مي‌فهميدند و مي‌فهمند و جوانان هم به ايشان اقبال دارند. آيت‌الله خامنه‌اي دراينباره و در دوره كنوني، درميان روحانيون بي‌نظير هستند.

و سخن آخر؟
بنده سمت‌هاي مختلفي چون نمايندگي مجلس، سرپرستي بنياد مستضعفان و امور اجرايي زيادي را به عهده داشتم، اما به نظر من نخستين وظيفه هر فرد روحاني، تبليغ دين، رسيدگي به مستضعفان و روضه‌خواني براي سيدالشهدا(ع) است. مباد كه مشغله‌هاي متعدد، ما را از اين امور مهم باز دارد.
با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار