فرصت زيادي تا آغاز جام جهاني باقي نمانده و با اينکه خيليها تصور ميکردند در روزهاي منتهي به جام 2018 جو فوتبال ايران هم به نفع تيم ملي تغيير کند، نه تنها خبري از تغيير و حمايت نيست، بلکه خودزنيهاي داخلي شرايط را براي کرش و شاگردانش سختتر کرده است. جدا از بحث انتخاب نفرات و بازيهاي تدارکاتي قبل از مسابقات، تيم ملي براي موفقيت در روسيه نيازمند حمايتهاي داخلي است و در اين بين حمايتهاي معنوي حتي بيش از حمايتهاي مادي ميتواند تأثيرگذار باشد.
چند هفته ديگر استارت جام جهاني زده ميشود و همه تيمهايي که جواز حضور در اين تورنمنت را گرفتهاند تمام داشتههايشان را در روسيه به معرض نمايش ميگذارند و اينجاست که فرق بين تيمها، نحوه آمادهسازي و حمايت از آنها کاملاً عيان ميشود. تيم کشورمان هم براي صعود مقتدرانه به روسيه سختيهاي زيادي را پشت سر گذاشت و در نهايت هم بعد از برزيل دومين تيم راه يافته به جام جهاني لقب گرفت. حالا به خاطر همين نتايج و پروسه طولاني که کرش با شاگردانش پشت سر گذاشته انتظارات نيز از يوزپلنگها بالا رفته است. با اين حال با نگاهي منطقي بايد به حال و روز تيم ملي نگاه کرد، تيمي که متأسفانه پس از اعلام ليست اوليه با تندترين انتقادها و حملات از سوي مربيان و کارشناسان مواجه شد!
در اين سالها که مرد پرتغالي همه کاره فوتبال ايران بوده، منتقدان بارها به او تاختهاند و کرش نيز البته تاخت و تازهايشان را بيجواب نگذاشته، اما همين بگومگوها آفت بزرگ فوتبال ما قبل از جام جهاني است. با اينکه همه منتقدان اعمال سليقه را حق سرمربي تيم ملي ميدانند، اما باز هم به بهانه دعوت نشدن بازيکنان تيمهاي باشگاهيشان انگشت اتهام خود را به سمت سرمربي تيم ملي میگیرند. عدهاي هم که سالهاست نقشي در فوتبال ايران ندارند، در اين آشفتهبازار جرئت نقد به خود میدهند! اين هم از عجايب فوتبال ماست که هر کسي اجازه اظهارنظر در مورد تيم ملي را دارد.
خودزنيهاي داخلي به انتقادها ختم نميشود و فدراسيون فوتبال نيز هنوز نتوانسته تکليف آينده سرمربي تيم ملي را مشخص کند. پرونده ادامه يا عدم همکاري با کارلوس کرش پس از جام جهاني در شرايطي باز است که در روزهاي منتهي به مسابقات تمام تمرکز سرمربي بايد معطوف به تيم باشد، نه اينکه مذاکرات نااميدکننده با فدراسيون افکارش را درگير کند. ضعف فدراسيون در روشن کردن آينده کادر فني تنها بخشي از سوءمديريتهاي تاج و همکارانش است. سرمربي پرتغالي نيز بعد از اين همه سال به اين واقعيتها پي برده و گاه و بيگاه، مستقيم و غيرمستقيم متلکهايي را نثار مديران فدراسيون ميکند به اين اميد که شايد تغييري در روند موجود ايجاد شود، اما دريغ از ذرهاي تغيير و تحول.
کشوري که به عنوان دومين تيم جواز حضور در روسيه را به دست آورد پس از پشت سر گذاشتن حواشي بسيار ديرتر از همه تيمها از پيراهنش در جام جهاني رونمايي کرد، پيراهني که براي ساير تيمها درآمدي چند ميليون دلاري داشت، اما فدراسيون ايران پس از تلاش فراوان آن را با تخفيف 70 درصدي خريداري کرد!
براي اثبات اينكه خبري از همدلي و اتحاد ملي در فوتبال کشورمان نيست، مثالهاي زيادي وجود دارد و ميتوان به موارد بيشماري اشاره داشت، اما مهم اين است که تيم ملي فوتبال در روسيه نه تنها نماينده ورزش کشورمان، بلکه نماينده ايران در عظيمترين آوردگاه ورزشي جهان است. همبستگي و اتحاد براي درخشيدن و دفاع از اعتبار و آبروي يک ملت ضروريترين فاکتورهاي لازم در اين مسير به شمار ميروند. درست است که هواداران ميليوني فوتبال در ايران منتظر تماشاي نبرد يوزپلنگها با حريفان قدرتمند خود در جام جهاني هستند، اما بايد پذيرفت که برخي از اهالي فوتبال هنوز حساسيت اين مسئله را درک نکردهاند و بعضيها نيز به آن به چشم فرصتي براي تسويهحساب نگاه ميكنند. ادامه اين روند و تأکيد بر انتقادهاي شخصي قطعاً آينده تيم ملي در رقابتهاي پيشرو را به خطر مياندازد. سفر تيم ملي به خارج از کشور براي برگزاري اردوهاي برونمرزي قبل از جام جهاني بهترين تصميم در اين برهه است. اميدواريم کارشناساني که به خيال خود دلسوز تيم ملي هستند و به نيت کمک به تيم اظهانظر ميکنند، انتقادهاي خود را به بعد از جام جهاني موکول کنند و با سکوت خود تمرکز و آرامش را به تيم ملي هديه دهند. البته فدراسيون نيز در اين برهه حساس نبايد وظايفش را فراموش کند.