به گزارش خبرنگار ما، سردار حسين رحيمي با حضور در جمع خبرنگاران در پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: « متهم كه «وحيد. م» نام دارد با 14 فقره سابقه در يكي از روستاهاي نقطه مرزي ايران و تركيه بازداشت شد. او چهارشنبه هفته گذشته، 24 ساعت پس از آزادي از زندان با قرار وثيقه، در مهماني كه دوستانش براي آزادي او برگزار كرده بودند، حضور پيدا ميكند و در آنجا بحث و درگيري پيش ميآيد. اين فرد با استفاده از چاقو سه نفر از دوستانش را زخمي ميكند كه بلافاصله به بيمارستان منتقل ميشوند،اما يك نفر از آنها به نام حسين گودرزي بر اثر شدت جراحات فوت ميكند.» سردار رحيمي در ادامه گفت: «متهم بعد از ارتكاب جرم بلافاصله به منزل رفته و با برداشتن مدارك و مقداري پول نقد به سمت مرزهاي غربي ايران به قصد خروج از مرز ايران به تركيه ميرود. او همراه دوستانش كه آنها نيز سابقه اوباشگري داشتند، در يك روستاي مرزي پنهان ميشود تا از طریق قاچاقچيان به تركيه برود.»
رئيس پليس پايتخت با اشاره به اينكه متهم و همراهانش تمام قرائن و شواهدي را كه پليس بتواند بر اساس آنها ردزني كند،كور كرده بودند،گفت: «ما چندين تيم از جمله در تهران و كرج براي شناسايي و دستگيري اين فرد قرار داديم و خوشبختانه يكي از تيمهاي ما كه در استانهاي غربي كشور فعال بود با هدايت پليس آگاهي تهران بزرگ توانست نقطهاي كه اين فرد در آن پنهان شده بود،در روستايي در 500 متري مرز تركيه را شناسايي كند. ضارب در روستايي در كوهستان و در منطقهاي صعبالعبور پنهان شده بود كه بعد از شناسايي در عملياتي كمتر از 24 ساعت در حاليكه پشت يك سنگ استراحت ميكرد دستگير شد.»
سردار رحيمي در خصوص سوابق متهم نيز گفت: «او هشت فقره سابقه زندان دارد و در دهها فقره به دليل مزاحمت و اوباشگري و اخلال در نظم عمومي بازداشت شده است. آخرين بار هم زماني بود كه در فضاي مجازي اقدام به لجنپراكني و خط و نشان كشيدن براي يكي ديگر از اراذل و اوباش ميكرد كه بعد از سه الي چهار بار انتشار آن فيلم در فضاي مجازي در حالي كه در نقاط شمالي تهران مخفي شده بود،بازداشت شد. متهم هنگام دستگيري با سلاح سرد و قمه به مأموران حمله ميكند كه در اين درگيري مأموران با شليك گلوله به پاي وي موفق به دستگيري او ميشوند،اما يك ماه و نيم بعد با قيد وثيقه از زندان آزاد ميشود.»
گفت و گو با متهم
او متولد 63 بود و همه بدنش پر از خالكوبي و روي صورت و گردنش جاي زخم چاقو به چشم ميخورد. وقتي از اين زخمها سؤال شد،او گفت اين زخمها مربوط به درگيريهايي بوده كه داشتم.
متأهلي؟
بله. يك پسر چهار ساله دارم.
از شغلت بگو.
شغلم آزاد بود. در نمايشگاه ماشين كار دلالي خودرو ميكردم و در باشگاه بدنسازي داروهاي تقويتي ميفروختم.
مگر ورزشكاري؟ چه رشتهاي؟
بله. در رشته كشتي. گاهي در باشگاه نيز به بعضي از جوانها آموزش ميدادم.
از سوابقي كه داشتي بيشتر توضيح بده. چرا اين همه درگيري داشتي؟
به خاطر دوستانم. وقتي آنها درگير ميشدند به هواخواهي از آنها وارد درگيري ميشدم.
گويا 108 هزار فالوور در فضاي مجازي داري. چرا اين همه طرفدار داري؟
به خاطر اينكه خيلي هواي آنها را داشتم و حرمت آنها را نگه ميداشتم!
چرا فيلمهاي درگيري را در فضاي مجازي پخش ميكردي؟
خودم اين كارها را نميكردم. اين اشتباه هوادارهايم بود. همين هوادارها هستند كه آدم را بدبخت ميكنند تا اينكه بار آخر با تعهد به پليس فتا آزاد شدم.
انگار مدتي است با عصا راه ميروي؟
بله. به خاطر اينكه در عمليات دستگيري پليس دو بار و هر بار چند تير به پايم شليك شد.
شنيدم يك فقره قتل هم در پروندهات داري؟
بله. ولي تبرئه شدم. با مرگ مرد جواني در يك درگيري به اتهام قتل عمد دستگير شدم،اما علت فوت سكته قلبي تشخيص داده شد. به همين دليل تبرئه شدم.
با چه وثيقهاي آزاد بودي؟
با وثيقه 400 ميليون توماني.
از شب حادثه بگو. چرا به خانه مجردي دوستت رفتي؟
آن روز حسين تماس گرفت و گفت برايم جشن آزادي گرفتهاند. خودش يك ماشين فرستاد و به آنجا رفتم. در خانه او دو نفر از دوستانش و دو نفر از خواهرزادههايش هم بودند.
علت درگيريات با مقتول چه بود؟
او اصرار كرد كه با گوشي لايو بگيريم،اما قبول نكردم. مقتول براي آن جشن مشروب سرو كرده بود. مجبور شدم بعد از مدتها همراه مقتول دوباره لب به مشروب بزنم به همين دليل هر دو در حال طبيعي نبوديم. وقتي براي گرفتن لايو مخالفت كردم.مقتول فحش ناموس داد به همين خاطر عصباني شدم و چاقو را برداشتم. سپس مقتول و دو نفر از دوستانش را زخمي كردم و از خانه خارج شدم.
همان موقع متوجه فوت حسين شدي؟
نه. در راه خانه بودم كه فهميدم حسين فوت كرده است.
بعد از قتل كجا رفتي؟
به خانه رفتم و به همسرم گفتم كه حسين را كشتم. او با گريه خواهش كرد خودم را معرفي كنم،اما قبول نكردم و بعد از برداشتن مقداري پول و مدارك از همسر و پسرم خداحافظي كردم و سراغ قاچاقچيان رفتم. ميخواستم از مرز تركيه فرار كنم كه 7صبح روز جمعه در كوههاي يكي از روستاهاي باكو دستگير شدم.
قرار بود چقدر پول براي فرار غيرقانوني بپردازي؟
حدود 2 الي 3 ميليون.
حرفي در مورد پرونده سياهي كه در اين سالها براي خودت درست كردي داري؟
پشيمانم. اگر به سالها قبل برگردم، فقط به درس خواندن فكر ميكنم.
پسرت را چطور نصيحت ميكني؟
به او ميگويم فقط درس بخواند.
آيا خانوادهات از اوضاع و احوالت خبر دارند؟
برادر كه ندارم و تك پسر هستم. خواهرم هم چند سال قبل فوت كرد. من با اين كارها پدر و مادرم را پير كردم.
حرف آخر.
جوانها راه درست را انتخاب كنند. هرچقدر مطرح و گندهلات باشي آخرش اين است كه من رسيدم.