جوان آنلاین: آمریکا سرانجام بهرغم تمام مخالفتهای لفظی منطقهای و بینالمللی روز دوشنبه 24 اردیبهشت (14 می) و در سالروز «نکبت»، روز تاسیس رژیم جعلی اسرائیل، سفارتش را از تلآویو به شهر قدس منتقل کرد تا با این حرکت نمادین شهر قدس را بهعنوان مرکز رژیم صهیونیستی اعلام کند.
دونالد ترامپ، نامزد جنجالی انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا وعده داد درصورت ورود به کاخسفید سفارت آمریکا را از شهر تلآویو به قدس منتقل خواهد کرد؛ بهرغم تمام پیشبینیها و نظرسنجیها، ترامپ پیروز انتخابات شد و در روز 15 آذر ماه 96، طی سخنرانیای شهر قدس را بهعنوان مرکز رژیم صهیونیستی اعلام کرد و خواستار انتقال سفارت آمریکا به این شهر شد.
از زمان اعلام این تصمیم ترامپ و در پی تظاهرات مسالمتآمیز هفتگی و مداوم مردم فلسطین در چارچوب «راهپیمایی بزرگ بازگشت»، نیروهای نظامی صهیونیست تاکنون بیش از 100 فلسطینی را شهید کردهاند که فقط 62 نفر از آنها مربوط به تظاهرات روز 24 اردیبهشت است. طرح انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس ابتکار دولت ترامپ نیست بلکه تصمیم اولیه آن در سال 1995 و در کنگره آمریکا به تصویب رسید، اما از آن زمان تا به امروز همه روسایجمهور این کشور با وجود اینکه در جریان انتخابات وعده عملی کردن این مصوبه را میدادند، به بهانه «بحران خاورمیانه و حساسیت آن» و تاثیری که میتوانسته بر «امنیت ملی آمریکا» داشته باشد، پس از ورود به کاخسفید از به اجرا گذاشتن این مصوبه طفره میرفتند. با این اوصاف، منطقی است که پرسیده شود چه تغییراتی در منطقه و جهان صورت گرفته که دونالد ترامپ بدون هیچ پروایی زمینه را برای این اقدام جنجالی مناسب دیده است؛ سادهلوحی و گمراهکننده است که این واقعه را تنها به روانشناسی و شخصیت خاص رئیسجمهور آمریکا تقلیل دهیم. بیشک همانند رخداد همه پدیدههای کلان سیاسی، انتقال جنجالی سفارت آمریکا به شهر قدس نمیتواند رعدوبرقی در آسمان صاف باشد یا تصمیمی خلقالساعه که موجب شگفتی همگان شده است.
همدستی پنهانی و محکومیتهای توخالی
عقبنشینی و پسرفت تدریجی بخش زیادی از کشورهای جهان اسلام بهویژه کشورهای عرب حوزه خلیجفارس و در رأس آنها، خاندان سعودی، از آرمان فلسطین و آزادسازی شهر قدس ازجمله عواملی است که ترامپ و نتانیاهو را به این اقدامات متهورانه تشویق میکند؛ بهگونهای که طی هفتههای اخیر در برابر شهادت مظلومانه مردم فلسطین در نوار غزه و استفاده نیروهای صهیونیستی از سلاحهای ممنوعه علیه تظاهراتکنندگان غیرمسلح فلسطینی، صرفا به محکومکردنهای توخالی از جنس «ابراز نگرانیهای» دیگر «مجامع جهانی» اکتفا کردند. اگر پیش از این برای اثبات هماهنگی راهبردی کشورهای عربی بهویژه عربستان با سیاستهای خصمانه رژیم صهیونیستی در منطقه، نیاز به تحلیل و ارائه شواهد بود، هماکنون اما خود آنها وسواس عجیبی بر آشکارکردن این رابطه دیرینه دارند. در هفتههای نزدیک به اعلام تصمیم جنجالی دونالد ترامپ درخصوص شهر قدس دو خبر به فاصله کم از مقامات سعودی و رژیم صهیونیستی منتشر شد که آشکارا از عزم جدی خود برای ارتقای روابط دوجانبه به سطح عمومی پرده برداشتند و باز هم مثل همیشه دشمنی با ایران حلقه وصل رابطه مقامات سعودی با رژیم صهیونیستی است.
در تاریخ 22 آبان، روزنامه الاخبار لبنان، سند محرمانهای از سوی وزارتخارجه عربستان منتشر کرد؛ این سند نامه محرمانهای بود که عادل الجبیر، وزیر خارجه، برای محمدبنسلمان، ولیعهد عربستان نوشته که شامل خلاصه مسائل و پیشنهادات درباره طرح ایجاد روابط میان عربستان و اسرائیل با استناد به توافق شراکت راهبردی با آمریکاست. این سند همچنین اطلاعاتی درباره سفرهای مقامات ارشد سعودی به تلآویو و مقامات اسرائیل به ریاض را ثابت میکند. عادل الجبیر در نامه خود به محمدبنسلمان، خواستار اتحاد راهبردی عربستان و رژیم صهیونیستی شده اما این رابطه را مشروط به مقابله همهجانبه به ایران میداند. وی مینویسد: «نزدیکی عربستان به اسرائیل بسیار مخاطرهآمیز است، چراکه مساله فلسطین جایگاه معنوی، میراث تاریخی و دینی ویژهای نزد کشورهای مسلمان جهان دارد و عربستان تنها زمانی خطر رابطه با اسرائیل را میپذیرد که مطمئن شود آمریکا اقداماتی علیه ایران انجام میدهد.» چند روز پس از این مثلا افشاگری، به ناگهان رسانههای خبری گزارش دادند که رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، در اقدامی بیسابقه و برای نخستینبار با یک رسانه عربستان سعودی گفتوگو کرده و به تشریح زمینههای همکاریهای مشترک عربستان و اسرائیل پرداخته است. «گادی آیزنکوت» روز پنجشنبه 25 آبان در گفتوگو با روزنامه اینترنتی «ایلاف» عربستان اعلام کرد: «اسرائیل برای مقابله با افزایش نفوذ ایران در منطقه آماده همکاری با ریاض است.» رئیس ستادکل ارتش اسرائیل همچنین گفته اسرائیل برای مقابله موثر با نفوذ ایران در منطقه، آماده همکاری با «کشورهای میانهرو عرب» و «تبادل اطلاعات» با این کشورهاست.
آشکار شدن عمدی روابط پنهانی اسرائیل و عربستان نشان از این دارد که خاندان سعودی و محمدبنسلمان برای مقابله با ایران حتی ننگ بهرسمیتشناختن رژیم صهیونیستی و خیانت به مردم فلسطین را به جان خریدهاند؛ ابراز مخالفت کشورهای عربی با کشتار فلسطینیها در روز انتقال سفارت آمریکا به شهر قدس و محکومیت جنایت صهیونیستها چنان بیمعنی و پوچ بود که حتی وبسایت شبکه خبری «فاکسنیوز» نوشت: «رهبران کشورهای عربی در حالی کشتار بیش از 50 نفر فلسطینی را با صدای بلند محکوم میکنند که در پشت صحنه و از ترس ایران پنهانی در پی تحکیم روابط خود با اسرائیل هستند.»
عربستان طراح اصلی اشغال بیتالمقدس
گرچه عربستان به همراه دیگر کشورهای عربی بهظاهر تصمیم دولت آمریکا برای انتقال سفارتش به شهر قدس را محکوم کردند، اما خیلی زود آشکار شد که وعده مقابله با ایران در منطقه چنان خاندان سعودی و شیخنشینهای خلیجفارس را سرمست کرده که نهتنها در جریان تصمیم انتقال سفارت آمریکا قرار گرفتهاند، بلکه خود نیز از عوامل اصلی این طرح شوم بودهاند. نشریه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی در سه دسامبر 2017 (13 آذر) به نقل از مقامات آگاه، طرح پیشنهادی سعودیها برای حل مساله فلسطین و اسرائیل را افشا کرد. به گفته این مقامات، محمدبنسلمان، ولیعهد عربستان، در نشستی محرمانه طرح پیشنهادی خود را با محمودعباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در میان گذاشته است. طبق طرح شاهزاده سعودی برای حل مساله فلسطین و اسرائیل، فلسطینیها و اسرائیلیها هرکدام دولت خود را خواهند داشت. قلمرو فلسطینیها تنها بخشی از کرانه باختری خواهد بود و حاکمیت آنها صرفا محدود به این منطقه میشود.
بخش زیادی از شهرکهای اسرائیل که بسیاری از کشورهای جهان آن را غیرقانونی میدانند همچنان باقی خواهند ماند. پناهندگان فلسطینی و فرزندانشان حق بازگشت ندارند. قدس به فلسطینیها بازگردانده نخواهد شد و در عوض شهر «ابودیس» پایتخت دولت آتی فلسطینیها خواهد بود. شاهزاده سعودی چنان بر اجرای فوری این طرح ضدفلسطینی و تامینکننده منافع اسرائیل اصرار داشته که به نوشته «نیویورکتایمز»، محمدبنسلمان به محمودعباس هشدار داده اگر شرایط مندرج در طرح مذکور «صلح فلسطین و اسرائیل» را نپذیرد، فشارها را برای استعفای او افزایش میدهد تا کسی که توانایی اجرای این طرح را دارد سکان رهبری تشکیلات خودگردان را بهعهده گیرد. در چنین فضایی که خاندان سعودی و شیخنشینهای حوزه خلیجفارس هماهنگ با رژیم صهیونیستی و آمریکا، مقابله با ایران را به اولویت اصلی خود تبدیل کرده و در این راستا ابایی از خیانت به آرمان فلسطین ندارند، یا برخی از کشورها مانند گواتمالا، هندوراس، توگو، پالائو، نائورو، جزایر مارشال و میکرونزی با وعده کمک مالی واشنگتن از انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس دفاع میکنند، روشن است که پرخاشهای گهگاه اردوغان به نتانیاهو و تروریست خواندن او در حالی که آنکارا خود از حامیان اصلی گروهکهای تروریستی در سوریه است، چندان مانعی در پیشبرد طرحهای آمریکا و اسرائیل در منطقه ایجاد نمیکند.
منبع:فرهیختگان