پسر جواني كه در شب چهارشنبه سوري در دفاع از دوستش مرتكب قتل پسر افغان شده بود، روز گذشته در جلسه محاكمه با گذشت اولياي دم از قصاص نجات يافت.
به گزارش خبرنگار ما، اواخر اسفندسال ۹۳، مأموران پليس پايتخت از قتل پسر جواني تبعه افغان در يكي از پاركهاي سعادت آباد باخبر و راهي محل شدند. جسد متعلق به كريم 22سالهاي كه در جريان درگيري با دو پسر جوان ايراني بر اثر اصابت چاقو كشته شده بود. با انتقال جسد به پزشكي قانوني، كارآگاهان پليس آگاهي تحقيقات خود را آغاز كردند تا اينكه بنا به مشخصاتي كه شاهدان در اختيار مأموران قرار داده بودند، متهمان شناسايي و بازداشت شدند.
پيام 23ساله در بازجوييها به جرمش اقرار كرد و در خصوص انگيزه قتل گفت: «در دفاع از دوستم ناچار دست به چاقو شدم و پسر افغان را كشتم.» در ادامه بازجوييها پسر جوان به نام سروش نيز به شركت در درگيري اعتراف كرد و گفت مقتول به همراه دوستش قصد زورگيري داشت. به همين دليل با آنها درگير شده و از پيام كمك خواستهاست.
با اقرار متهمان و بازسازي صحنه جرم، پرونده كامل و جهت رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
به اين ترتيب متهمان صبح ديروز در همان شعبه به رياست قاضي عبداللهي حاضر شدند و بعد از قرائت كيفرخواست از سوي نماينده دادستان، اوليايدم كه از افغانستان به ايران آمده بودند درخواست قصاص كردند.
سپس پيام به دستور رياست دادگاه در جايگاه ايستاد و در شرح ماجرا گفت: «آن شب چهارشنبه سوري بود به همين دليل با دوستانم براي تفريح به يكي از پاركهاي محله سعادت آباد رفته بوديم. چند نفري روي صندلي پارك در حال صحبت كردن بوديم كه يكي از دوستانم به نام سروش به گوشي همراهم زنگ زد و گفت با دو پسر افغان در گوشهاي از پارك درگير شده است و آنها قصد خفتگيري دارند. بلافاصله خودم را به سروش رساندم و ديدم آنها در حال كتك زدن دوستم هستند.»
متهم در ادامه گفت: «با ديدن آن صحنه براي دفاع از سروش وارد درگيري شدم و همان لحظه چشمم به چاقويي افتاد كه روي زمين بود. چاقو را برداشتم و يك ضربه به سينه مقتول زدم.»
متهم در حاليكه سرش پايين بود، گفت: «باور كنيد اصلاً كريم را نميشناختم و با او خصومتي نداشتم. فقط وقتي به صحنه درگيري رسيدم و دوستم را در حال كتك خوردن ديدم هول كردم و ميخواستم او را نجات دهم.»
بعد از اين توضيحات متهم در حاليكه اشك ميريخت به دست و پاي پدر و مادر مقتول افتاد و التماس ميكرد تا او را ببخشند. اشك و خواهشهاي پسر جوان كه همه حاضران در دادگاه را متأثر كرده بود موجب شد تا اوليايدم نيز به جواني او رحم كنند و به شرط پرداخت ديه از قصاص منصرف شوند. پدر مقتول درباره تصميمش گفت: «پسرم به بهانه كار به ايران آمده بود تا كمك خرج ما باشد. او 22ساله بود كه اين حادثه اتفاق افتاد و با مرگ او داغ بزرگي به دلمان نشست و هيچ وقت اين غم براي ما فراموش شدني نيست. بنابراين نميخواهم پدر و مادر اين پسر جوان نيز داغ فرزند ببينند و مثل ما داغدار شوند.»
بعد از اعلام گذشت بود كه متهم اشك شوق ريخت و با بوسه به دستان پدر مقتول از او قدرداني كرد.
در ادامه دوست متهم نيز در جايگاه قرار گرفت و به اتهام شركت در نزاع دسته جمعي از خودش دفاع كرد و گفت: «آن روز مقتول و دوستش به قصد خفتگيري با من درگير شدند. به همين دليل چاره نداشتم جز اينكه با پيام تماس بگيرم و از او كمك بخواهم. با رسيدن پيام او قصد دفاع از مرا داشت كه اين حادثه رقم خورد.» بعد از اين دفاعيات، دوست مقتول اما ادعاي ديگري مطرح كرد و گفت: «علت درگيري روز حادثه به خاطر چشم در چشم شدن بود. من در آن درگيري ميانجي بودم و سعي داشتم كريم را آرام كنم، اما وقتي متهم از راه رسيد دست به چاقو شد و يك ضربه به سينه كريم زد.»
در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.