کد خبر: 906791
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۷
عامل قتل در چهارراه گلوبندك:
عامل شليك مرگبار چهارراه گلوبندك مرد چوپاني است كه مي‌گويد پس از فروش گله‌اش اقدام به خريد و فروش دلار مي‌كرد تا اينكه در جريان اختلاف با مقتول دست به حادثه خونين زد.

عامل شليك مرگبار چهارراه گلوبندك مرد چوپاني است كه مي‌گويد پس از فروش گله‌اش اقدام به خريد و فروش دلار مي‌كرد تا اينكه در جريان اختلاف با مقتول دست به حادثه خونين زد.
به گزارش خبرنگار ما، متهم كه مردي به نام هوشنگ است چند ساعت قبل از تحويل سال‌97 با شليك دو تير مرد 51‌‌ساله‌اي به نام ابوذر را در چهار‌راه گلوبندك حوالي بازار تهران به قتل رساند و از محل گريخت. كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران كه با دستور قاضي مدير روستا، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران براي بررسي موضوع وارد عمل شده بودند پس از بازبيني فيلم دوربين‌هاي مداربسته محل حادثه قاتل را شناسايي كردند و دريافتند متهم از چندي قبل با خواهر‌زاده مقتول به نام فرشيد اختلاف مالي دارد و به همين دليل دايي طلبكارش را به قتل رسانده است. در حالي كه نزديك به دو ماه از حادثه گذشته بود به مأموران خبر رسيد قاتل فراري به تهران بازگشته و در ساختمان در حال ساختي مشغول گچ‌كاري است. بدين ترتيب مأموران دو روز قبل متهم را در محل كارش بازداشت كردند.
صبح ديروز متهم براي تحقيق به دادسراي امور جنايي منتقل شد. وي در بازجويي‌ها با اظهار پشيماني به قتل مقتول اعتراف كرد. وي در ادامه براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي مدير روستا در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت. همچنين فرشيد هم كه در جلسه حضور داشت در بازجويي‌ها گفت: چندين سال است در كار خريد و فروش دلار هستم. متهم مدتي بود با من كار مي‌كرد و سرمايه‌اش را در اختيار من قرار داده بود كه به خاطر بورس‌بازي كه انجام مي‌دادم بدهي بالا آوردم و مجبور شدم مدتي از تهران فرار كنم. من به متهم گفته بودم كه پولش را فراهم مي‌كنم و به او مي‌دهم و حتي در اين مدت هم مقدار زيادي از طلبش را فرستادم و هر گز فكر نمي‌كردم به خاطر طلبش دست به قتل بزند.

گفت‌وگو با متهم
خودت را معرفي كن‌؟
هوشنگ هستم 41 ساله.
به چه كاري مشغول بودي‌؟
مدتي بود كه دلار فروشي مي‌كردم، اما قبل از آن كارهاي زيادي انجام دادم.
مثلاً چه كاري‌؟
ابتدا گوسفندار بودم و چوپاني مي‌كردم.
براي فرد ديگري چوپاني مي‌كردي‌؟
نه خودم گله گوسفند داشتم.
پس چه شد كه به تهران آمدي‌؟
سال‌69 براي گله‌ام چوپان گرفتم و خودم براي كار به تهران آمدم. مدتي دو‌ريالي و پنج‌ريالي مي‌فروختم و مدتي هم دستفروشي مي‌كردم و بعد‌ها هم كه گله گوسفندم را فروختم در كار خريد و فروش خانه و گاهي هم گوسفند زنده مي‌فروختم. معمولاً همزمان چند كار انجام مي‌دادم و در كنار اين كار‌ها نقره فروشي هم مي‌كردم.
چه شد كه مرتكب قتل شدي‌؟
خواهر‌زاده مقتول به نام فرشيد از من 420‌ميليون تومان كلاهبرداري كرده بود به هر دري زدم او را پيدا نكردم. دوستانم به من گفتند كه ابوذر- مقتول- با خواهر‌زاده‌اش ارتباط دارد. خودم نيز ديده بودم كه او به عنوان پيك موتوري با خواهر‌زاده‌اش كار مي‌كند. چند باري او را ديدم و التماس كردم مخفيگاه فرشيد را به من اطلاع دهد. در اين مدت يك‌بار 90‌ميليون تومان و يك‌بار هم 28‌ميليون و 500هزار و 28‌هزار تومان به حسابم واريز شد كه فهميدم ابوذر به خواهر‌زاده‌اش گفته است براي من پول واريز كند. به همين دليل اطمينان داشتم آنها با هم ارتباط دارند. هر چقدر التماس كردم فايده‌اي نداشت تا اينكه عصباني شدم و با اسلحه او را كشتم.
اسلحه را از كجا گرفتي‌؟
اسلحه را از مرد ناشناسي به مبلغ 2‌ميليون 500‌هزار تومان خريدم.
فكر مي‌كني كار درستي انجام دادي‌؟
نه. اما زندگي‌ام نابود شده بود و الان هم پشيمان هستم.
چه شد كه از گوسفنداري با مرد دلار فروش آشنا شدي‌؟
شش‌ماه قبل از حادثه پدر فرشيد گوسفند زنده‌اي براي قرباني كردن خريد و همين موضوع باعث آشنايي ما شد. وقتي فهميد پول زيادي در حساب بانكي‌ام دارم به من پيشنهاد داد وارد بازار خريد و فروش دلار شوم. مي‌گفت سود خوبي دارد. من هم طمع كردم و پول فروش 350‌گوسفندم را وارد بازار ارز كردم. علاوه بر اينكه خانه‌ام و 37‌ميليون طلاهاي همسر و دخترم را نيز فروختم. ابتدا چند باري با او و پسرش كار كردم و پول خوبي گيرم آمد كه باعث شد از يكي از بستگانم 110‌ميليون تومان پول بهره‌اي قرض بگيرم و دلار فروشي كنم. مدتي گذشت و به خاطر اينكه حرفه‌اي نبودم يك بار 16‌ميليون تومان ضرر كردم و تصميم گرفتم پولم را دوباره به بانك برگردانم، اما فرشيد دوباره مرا وسوسه كرد و در نهايت از من كلاهبرداري كرد.
شما پول داده بودي كه دلار بخري‌؟
چون حرفه‌اي نبودم سعي كردم با فرشيد كار كنم. روز شانزدهم‌دي‌‌ سال قبل فرشيد زنگ زد و گفت دو خط دلار خريده‌است و براي او پول واريز كنم. دو خط دلار يعني دو ميليون دلار و من هم 428‌ميليون‌تومان در پنج‌فقره گردش بانكي به حساب پدر زنش واريز كردم. قرار بود روز بعد به دفترش بروم و پولم را به همراه سودش بگيرم. روز هفدهم او يك‌ميليون و 200‌هزار تومان به من سود داد و گفت قرار است از عراق براي او يورو بفرستند و فردا پول مرا پس مي‌دهد. من چند روزي بيمار شدم و وقتي بعد از يك هفته به دفترش رفتم متوجه شدم فرار كرده است.
چرا به حساب پدر زنش واريز كردي‌؟
حساب خودش مسدود بود به خاطر مشكلات مالي و بانكي كه داشت.
بعد چه شد‌؟
بعد از اين به سراغ پدر زنش رفتم، اما فايده‌اي نداشت و او مي‌گفت هر كاري دوست دارم انجام بدهم. به سراغ پدر خودش رفتم اما او هم به من كمكي نكرد و حتي يك‌بار مرا به زور به داخل پاركينگ خانه‌شان كشاندند و به زور از من امضا گرفتند كه از آنها طلبي ندارم. من حتي چند باري قصد خودكشي داشتم، اما همسرم مرا پشيمان كرد. تمام زندگي‌ام را از دست داده بودم و حتي براي شب عيد خرجي نداشتم.
فكر مي‌كردي به قتل برسد‌؟
نه، اما يك روز بعد از طريق تلگرام خبرش را خواندم و متوجه شدم قاضي مدير روستا دستور تعقيب مرا صادر كرده است.
عذاب وجدان نداشتي‌؟
خيلي عذاب وجدان داشتم.
چرا خودت را معرفي نكردي‌؟
من حتي بعد از فرار با افسر اداره آگاهي تماس گرفتم و به او گفتم وضع مالي‌ام خراب است اگر خودم را معرفي كنم خانواده‌ام با مشكل مالي روبه‌رو مي‌شوند. مي‌خواستم مدتي كار كنم و بعد خودم را معرفي كنم.
بعد از حادثه به كجا فرار كردي‌؟
مدتي در پارك‌ها خوابيدم و مدتي هم به شهرستان رفتم و در كوه‌ها زندگي مي‌كردم تا اينكه تصميم گرفتم براي كار به تهران بيايم و بعد از كمي پس انداز خودم را به پليس معرفي كنم.
حرف آخر‌؟
سرمايه‌ام را از دست دادم و الان هم كه قاتل هستم. خيلي پشيمان هستم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار