افكار فلاسفه و نويسندگان و متفكران مادي غرب، امروز در سطح دانشگاههاي ما، به صورت كتاب و ترجمه وجود دارد. نميشود سدي درست كرد كه اينها وارد نشوند؛ اين امكان ندارد و مصلحت نيست. افكار بايد بيايند و حضور داشته باشند. در مقابل آن افكار، بايد پادزهر ايجاد كرد. روحانيت اين كشور، جوانان را در مقابل تفكرات پُرجاذبه ماركسيسم واكسينه كرد و به آنان پادزهر زد. ماركسيستها در اين مملكت، مگر كم كار ميكردند، كم جزوه منتشر ميكردند، كم بحث ميكردند؟ همين متفكران اسلام و روحانيون بودند كه توانستند در مقابل آن همه حرف پُرجاذبه و شيرين و عوامفريب -كه از آن عوامفريبتر، انسان كمتر حرفي را سراغ دارد- جوانان ما را حفظ كنند. در بين جوانان ما كساني بودند كه با ماركسيستها مبارزه علمي ميكردند. حالا ديگر هر فكري باشد، جاذبهاش بيشتر از آنها كه نيست. ما بايد مطالبي را آماده كنيم كه رد انحرافات و تحريفات و اشتباهاتي باشد كه به شكل خوراك فكري، در كتابها و جزوههاي مختلف، ميان جوانان ما تقسيم ميشود. حتي گاهي نادانسته، در جزوهها و كتابهاي درسي دانشگاه و نيز در گفتوگوهايي كه در رسانههاي جمعي ما منتشر ميشود، اين مطالب ميآيد!
بايد مطالبي از مسائل اسلامي آماده گردد و به شكل مناسبي تحرير و تقرير بشود و در همه جاي كشور گفته بشود؛ آنچنان كه در همه دلها و ذهنها جاي بگيرد. بايد مطالبي از مسائل اسلامي انتخاب بشود كه پاسخ به شبهههاي تقديري و فرضياي باشد كه ميدانيم امروز با وسايل مختلف، در بين خواص مردم پراكنده ميشود.