سالهاست برخی روشنفکران و هنرمندان کشورمان بهصورت یکطرفه شیفته هنر و فرهنگ غرب شده و در اکثر موارد این تبادل فرهنگی را داوطلبانه و بهصورت اختیاری انجام میدهند.
از سوی دیگر عوامل فرهنگی دیگر کشورها نیز از دیرباز در کشورمان فعال بوده و سرمایهگذاریهای خود را روی افرادی که به نظرشان مستعد میآید انجام میدهند. قاعدتاً بهرهبرداریهایی که انجام خواهد شد نتیجهاش در درازمدت خود را نشان میدهد.
هفته گذشته خبر رسید رایزن فرهنگی فرانسه در مراسم افتتاحیه یک تئاتر شرکت کرده است. همزمان توییتر فارسی سفارت فرانسه اینگونه برای تئاتر آنتیگون تبلیغ میکرد:
«نخستین اجرای «آنتیگون» علی راضی، یکشنبه شب در تئاتر ایرانشهر خانه هنرمندان به روی صحنه میرود. شمهای از آنچه در انتظار شماست.» یا با این ادبیات اهالی تهران را به دیدن این نمایش دعوت میکرد: «تهرانیهای عزیز: تئاتر آنتیگون علی راضی، اقتباسی آزاد از اثر ژان آنوی را از دست ندهید! هرشب ساعت19، از 16اردیبهشت تا 13خرداد1397، در سالن ایرانشهر، خانه هنرمندان تهران. رزرواسیون روی سایت تیوال» علاوهبر این، دو پیام به زبان فرانسه و انگلیسی نیز در تبلیغ این نمایش منتشر کرده است.
تئاتر آنتیگون به کارگردانی آقای علی راضی نمایشش را اینگونه شروع کرد. اما ماجرای این نمایش چیست که رایزن فرهنگی فرانسه و شبکههای اجتماعیاش اینگونه برای آن تبلیغ میکند. نمایش نگاهی آزاد به نمایشنامه «آنتیگون» نوشته ژان آنوی نمایشنامه نویس فرانسوی دارد. کارگردان اثر هم پیش از این در اروپا کار تئاتر کرده و البته آثاری را در اروپا نیز کارگردانی کرده است.
در سال95 هم نمایش «مستأجر» به نویسندگی و کارگردانی خانم ستاره امینیان و تهیهکنندگی آقای نورالدین حیدریماهر با حضور رایزن فرهنگی فرانسه رونمایی شد و جالبتر اینکه این نمایش با حمایت سفارت فرانسه ساخته شده است چنانکه خود رایزن میگوید: «سفارت تصمیم گرفت از این نمایش حمایت کند چون به استعداد ستاره امینیان اعتماد دارد. در زبان فرانسه اصطلاحی هست که میگوید استعداد ارتباطی به تعداد سالهای کار ندارد و ستاره امینیان با سن کم استعداد بالایی دارد. علاوهبر این، نمایش بر اساس رمان مستأجر اثر نویسنده فرانسوی رولان توپور است و این موضوع نیز ما را برای حمایت از این تئاتر ترغیب کرد.» البته رایزن فرهنگی فرانسه در سال96 هم از مرکز فردوسی دانشگاه مشهد بازدید کرده بود و ابراز تمایل کرد که میان مرکز فردوسی و بخشهای شرقشناسی و گروههای زبانوادبیات فارسی دانشگاههای فرانسه ارتباط برقرار شود و علاقهمندان به یادگیری زبان فارسی بتوانند در مرکز فردوسی حضور یابند.
لازم است برای درک بهتر این مدل حمایتها نگاهی به سایت سفارت فرانسه هم داشته باشیم. در این سایت در بخش فرهنگی اولویتهای بخش همکاری و فعالیت فرهنگی را در چند بخش نوشته است که دو بخش آن بیشتر جلب توجه میکند: 1- طرح برنامههای مشترک میان هنرمندان فرانسوی و ایرانی، مخصوصاً با میسر کردن اقامتهای هنری و کمک به گسترش روابط سازنده و پایدار میان مؤسسات فرهنگی دولتی و خصوصی. 2- فراهم آوردن اطلاعات و مشاورات در صحنه فرهنگی فرانسه و ایران.
البته این گزارش قصد ندارد بدبینانه به همه فعالیتهای فرهنگی که توسط کشورهای غربی در ایران انجام میشود نگاه کند اما تجربه ثابت کرده است که تاثیرات این حمایتها و البته مشارکتهای فرهنگی در مسائل سیاسی و فرهنگی قاعدتاً به نفع ایران نیست و افرادی که در این ماجرا ذینفعاند در بزنگاه یا سکوت خواهند کرد یا اینکه به نفع طرف غربی موضعگیری میکنند.
برای روشن شدن بهتر ماجرا لازم است به مسأله اعطای شوالیه به شخصیتهای فرهنگی ایران اشاره کرد. سالهاست سفارت فرانسه به شخصیتهای فرهنگی که بهزعم خودش در راه اعتلای فرهنگ فرانسه کوشش کرده باشند نشان شوالیه را اعطا میکند. در سال 95 و 96 اوج زمانی بود که نشان شوالیه به اهالی فرهنگ و هنر اهدا شد و باعث حساسیت در رسانهها شد.
عموماً شخصیتهای شناختهشده فرهنگی ایران این نشان را دریافت کردند و تنها استاد حسین علیزاده بود که اعلام کرد ترجیح میدهد این نشان را نپذیرد و تنها به فرهنگ ایرانی وفادار باشد.
رایزن فرهنگی سفارت فرانسه پیش از این در گفتوگویی که با خبرگزاری فارس داشت صراحتاً اعلام کرد که این نشان به هنرمندان نزدیک به فرانسه اعطا میشود: «ما در واقع کاری که انجام میدهیم این است که به وزارت فرهنگ فرانسه اسامی هنرمندان نزدیک به فرانسه را پیشنهاد میکنیم و این کاری است که در گذشته انجام دادیم.»
آقای غلامرضا منتظمی، دبیر کنفرانس افق نو اما درباره جریان فرهنگی که سفارت فرانسه در کشورهای عموماً جهان سوم و ایران پیگیری میکند نظری دیگر دارد. او معتقد است: «فعالیتهای فرهنگی فرانسه در خارج به گونهای طراحی شده که همان اهداف سیاسی و امنیتی آن را در کشور مقصد مورد هدف قرار دهد؛ اهداف فرهنگی فرانسه منطبق بر اهداف سیاسی و امنیتی آن است تا آنجا که یک کادر سیاسی سفارت فرانسه از یک کشور بهعنوان رایزن فرهنگی به کشور دیگری اعزام میشود یا بالعکس.»
برای درک بهتر مدل فعالیت سفارت فرانسه در بخش فرهنگی بهتر به سخنان یکی از افرادی که در سفارت فرانسه شاعل بود، استناد کنیم. خانم نازک افشار درباره فعالیتهایش میگوید: «من در آن مدتی که در بخش فرهنگی سفارت کار میکردم، نقش اصلیام این بود که نهادهای مختلف فرهنگی ایران را به فرانسویان معرفی کنم و همچنین به هنرمندان ایرانی یا کسانی که در زمینه ادبیات فعالیت میکردند نیز فستیوالها و همایشهای مختلف فرانسوی را معرفی میکردم و تسهیلاتی برایشان قائل میشدم تا بتوانند در این همایشها در فرانسه شرکت کنند.»
بزنگاه این حمایتها کجاست و در کجا نفعش به فرانسه و دولت متبوعش میرسد؟ سالهاست هنرمندان ایرانی از جمله حاضران ثابت در کشور فرانسه تبدیل شدهاند و رفتوآمد زیادی به این کشور دارند. قاعدتاً این دسته از جمله افرادی هستند که مشمول لطف شده و ویزاهای بلند مدت دریافت میکنند و برای اینکه خدشهای به این مسائل پیش نیاید سعی میکنند در مواردی که کشور نیاز به حمایت چهرههایی هنریاش دارند سکوت کنند و از کنار آن مسائل به اصطلاح گذر کنند. مثال روشن این ماجرا در هفتههای گذشته رخ داد. خبرنگار و تصویربردار صداوسیمای جمهوری اسلامی در تظاهرات روز جهانی کارگر بهشدت توسط پلیس فرانسه مضروب شدند اما دریغ از یک حمایت خشکوخالی توسط همین طیف که دائم به فرانسه تردد دارند ولی همین افراد در زمان حملههای تروریستی به شهرهای فرانسه در همدردی کردن با دولت و ملت فرانسه حتی به افراط هم رفتند که ابزار تأسفهایشان را میتوان در صفحات شخصیشان دید.
منبع: صبح نو