محمد مهدي حيدريان را بيشتر به عنوان يك مدير محافظهكار در عرصه فرهنگ كشور ميشناسند، او در اين نزديك به 1/5 سالی كه سكان مديريت سازمان سينمايي را از سلفش حجت الله ايوبي در دست گرفته سعي كرده تا ميتواند دست به عصا تصميم بگيرد. او اخيراً در گفت و گو با روزنامه شرق سخنان تازهاي درباره گروه سينمايي هنر و تجربه بر زبان رانده و رسماً ادامه كار اين گروه به شيوه فعلي را انحراف از سينما خوانده است. اين همان موضعي است كه روزنامه جوان طي سه سال اخير بارها به آن اشاره كرده و نسبت به تأثيرگذاري منفي اين گروه هشدار داده بود. حيدريان ميگويد: «گروه هنر و تجربه به يك دليل تأسيس شد. ما تعداد زيادي فيلم داشتيم كه امكان اكران عمومي نداشتند. اينجا شكل گرفت تا با حمايت دولت امكان اكران اين نوع فيلمها فراهم شود. اين انتظار حداقلي است اما ادامهاش ميتواند سينما را منحرف كند! سرمايههايي را كه صرف توليدات شخصي و بهاصطلاح راضيكردن خود فيلمساز ميشود، بدون اينكه توجهي به هنر داشته باشد، كنار ميگذاريم، چون اين راه غلطي است!»
وي ميافزايد: جريان اصلي سينما در مسير خودش پيش ميرود. اگر ما نتوانيم در حوزه هنر و تجربه يعني تجربيات جديد خلاقانه و بيان هنري تازه دستاوردي داشته باشيم، اصل ماجرا را كه سينمايي خلاق و بهروز است، از دست خواهيم داد، بنابراين گروه «هنر و تجربه» باقي ميماند اما با مأموريت اصوليتر.
به نظر ميرسد حيدريان قصد دارد كار اين گروه را با ايدهاي تازه ادامه بدهد چراكه گفته ميشود اميرحسين علمالهدي که اين گروه را راهاندازي کرده و در اين سالها مديريت آن را برعهده داشت پس از كش و قوسهاي فراوان در دوره رياست محمدمهدي حيدريان بر سازمان سينمايي، از مديريت اين گروه سينمايي كنار ميرود. در حال حاضر رايزنيها براي انتخاب جايگزين علمالهدي ادامه دارد و «مهر» خبر ميدهد گزينه جعفر صانعي مقدم از اعضاي شوراي سياستگذاري گروه سينمايي «هنر و تجربه» به عنوان مدير جديد اين گروه سينمايي مطرح است. بارها در «جوان» درباره اين موضوع هشدار داديم كه گروه سينمايي هنر و تجربه اگر به فربه كردن تدريجي تئوريك و بوروكراتيك خود ادامه بدهد و براي غلبه پيدا كردن و اضافه كردن سهم خود در سينما با استفاده از نشريات رانتي تلاش كند، فاتحه سينماي ايران را بايد براي هميشه خواند. اين روزها از هر فعال سينمايي اين را ميشنويم كه خود سينما ظرفيت اكران براي آثار حرفهاي را ندارد و بسياري از آثار در صف اكران به نحوه اكران ضعيف دچار ميشوند، گروه سينمايي هنر و تجربه در اين شرايط خود به اصطلاح به قوز بالاقوز تبديل شده است.
كيفيت پايين فيلمهاي به نمايش درآمده در اين گروه سينمايي به گونهاي است كه كارشناسان عنوان ميكنند بخش قابلتوجهي از فيلمهاي به نمايش درآمده در گروهك انحرافي هنر و تجربه با استانداردهاي سينمايي فاصله دارند. واقع مطلب اين است كه گروه هنر و تجربه گروهي براي اكران آثاري است كه توان رقابت با فيلمهاي حرفهاي را ندارند، ولي اين گروه به تدريج آنقدر بعد رسانهاي خود را توسعه داد كه نوعي غلبه تئوريك و فكري در سينماي ايران رقم زد، در صورتي كه در همه دنيا تنها بخش حاشيهاي و بسيار كوچك از سيستم اكران به آثار تجربهاي تعلق ميگيرد و هيچ عقل سليمي نميپذيرد سالنهايي كه بايد در اختيار آثار حرفهاي قرار داده شود، به فيلمهاي آماتور تعلق بگيرد.
جالب است كه اين گروه سينمايي با بيتدبيري كامل بخشي از امكانات شهرستانها را نيز اشغال و نوعي از سينماي فرماليستي و بيخاصيت ترويج ميكند.
سينماي هنر و تجربه و تبليغات آن را بايد انحرافي اساسي در سينماي ايران قلمداد كرد كه براي خشكاندن ريشههاي فكري سينماي جدي، عامهپسند و حرفهاي پايهگذاري شده است و از حمايت افرادي بهره ميبرد كه اساساً جوان هنرمند ايراني را در حدي نميداند كه بتواند با سينماي جدي دنيا رقابت جدي داشته باشد.