کد خبر: 905546
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۴
در طول تاريخ شيعه همواره دو نظر نسبت به روايات كتاب كافي وجود داشته است. نگاه نخست رويكرد تأييدي است كه برخي علماي بزرگ نيز چنين رويكردي در پيش گرفته‌اند. از جمله فقهايي كه اعتقاد به صحت تمام روايات كافي دارد علامه نائيني است.
محمدرضا مزروعي

آيت‌الله خويي استاد علم رجال و حديث كه شاگرد علامه است، اعتراف مي‌كند كه استاد او معتقد به صحت كتاب كافي بوده و حتي ادعا داشته كه مناقشه در سند روايات كافي كار افراد عاجز است و ديگران هم چنين نظري داشته‌اند و مبناي استدلال آنان مقدمه كتاب كافي است.
شيخ طبرسي از ديگر بزرگاني است كه نظر مثبتي به ثقه بودن كافي داشته است. طبرسي در بيان صحت كتاب كافي مي‌گويد:
كتاب كافي بين كتب اربعه مانند خورشيد ميان ستارگان است و اگر انسان منصف كمي تأمل كند به اين نتيجه مي‌رسد كه نيازي به بررسي سند روايات ندارد و از صدور و صحت آن به اطمينان مي‌رسد. همچنين جناب حر عاملي اعتراف مي‌كند كه منسوب بودن تمام روايات كافي به ائمه ثابت و محل اعتماد و صحت است.
شيخ كليني در احاديث الكافي، روش‌هاي متعدي به كار گرفته است كه شامل تعريف رجال سند، استفاده از طرق گوناگون در نقل يك روايت، نقل روايت از رجال مختلف يا سلسله سندهاي متفاوت از ديگر، نقل حديث‌هايي از غيرمعصوم براي اتمام يا تكميل روايات و... از جمله اين روش‌هاست.
كليني اعتقاد و التزام به ذكر همه سندهاي حديث كافي داشته‌است و صرفاً جز در مواردي اندك، اين شيوه را پيش گرفته ‌است و طبق آن روايات كافي را مستند ساخته‌ است. حتي گاه كليني علاوه بر نام افراد راوي سند، اشاره به كنيه، لقب، قبيله، سند، صنعت، حرفه و... نيز كرده ‌است.
در مقابل، بخشي ديگر از علما ثقه بودن همه روايات مذكور در كافي را مردود مي‌دانند. برخي از آنان بر اين مسئله خدشه‌دار وارد كرده‌‌اند كه بين كليني و نايبان امام، رفت و آمدي نبوده و از همين رو روايتي را مستقيم از آنان نقل نكرده و البته با توجه به اينكه الكافي در زمان غيبت صغري نگاشته شده است، در صورت عرضه كتاب به نايبان خاص امام زمان (عج) اين موضوع در مقدمه كتاب (كه پس از تأليف خود كتاب نگاشته شده) اشاره مي‌شد. بعضي از فقها نيز راويان و منابع كافي را از نظر رجالي ضعيف شمرده‌اند و لذا معتقدند نمي‌توان روايات كتاب كافي را بي‌نياز از بررسي‌هاي رجالي دانست.
به هر حال، دو مسئله اساسي در برخي احاديث كافي به چشم مي‌خورد. نخست وجود برخي روايات غيرمنطبق با باورهاي شيعي است كه از آن جمله مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
۱- رواياتي كه امامان معصوم شيعه را بر خلاف مذهب و اعتقادات اين طايفه13 نفر مي‌شمارد؛ با توجه به ضبط‌هاي اوليه از كتاب كافي، اين روايات در نسخه‌هاي نخست كافي منطبق با عقايد شيعه (استفاده از واژه ۱۲ به جاي ۱۳) بوده است و بعد در تجديد چاپ يا در مواقع ديگر، تصحيف شده‌اند.
۲- رواياتي كه به ظاهر از وقوع تحريف در قرآن حكايت مي‌كند؛ البته فقيهان و مفسران شيعه در مباحث خود كوشيده‌اند ثابت كنند كه شمول اين روايات از تحريف الفاظ و آيات قرآن قاصر است و اين روايات صرفاً به تفاسير نادرست و تحريف در معنا، نظر دارند.
۳- رواياتي كه شائبه غلو درباره امامان (ع) را دارد و بر خلاف مذهب مسلم اماميه است.
۴- رواياتي كه از منفردات كتاب كافي به حساب مي‌آيد مانند روايتي كه به مضمون آن پس از اقامه حد سرقت، سارق را بايد نفي بلد نمود و همين طور حديثي كه به مضمون آن دو سوم وبال عمل جوان زناكاري را كه مال پدرش را وصي پدر به او نداده، آن وصي مي‌برد و از اين دست‌. هر دو مورد ذكر شده، بر خلاف نظر فقيهان و مفسران است.
نكته دوم در خصوص احاديث كافي آن است كه در كتاب‌هاي رجالي، افراد بسياري تضعيف شده‌اند كه نام اكثر آنها در اسناد كافي ديده مي‌شود. از اين جمله مي‌توان به محمد بن علي صيرفي، فضل بن شاذان، احمدبن محمد سياري، عبدالله بن عبدالرحمن الاصم و... اشاره كرد.
به هر حال، هيچ يك از موارد مزبور و مانند آنها سبب نمي‌شود كه از وجاهت كافي و محتويات آن كاسته شود، زيرا هيچ كتاب جامع و حجيمي مانند كتاب كافي كه تمام موضوعات اسلامي را به خود اختصاص داده است، نمي‌تواند از چنين عوارضي مصون باشد. كتاب كافي با بيش از 16 هزار حديث، ضمن اينكه از احاديث صحاح سته اهل سنت بيشتر است، از لحاظ اعتبار متن و سند هم به مراتب، جايگاه برتري را به خود اختصاص داده است.
بيان حديثي در كتابي دليل بر اعتقاد مؤلف آن كتاب به آن روايت نيست. آنها احاديث را با سندش ذكر مي‌كنند تا اهلش با تحقيق در سلسله سند و... آن روايت را مورد دقت و موشكافي قرار دهند و در رابطه با كافي هم همين مطرح است، يعني نزد او هم تمام روايات كتابش صحيحه و معتبر نبوده‌اند چون خودش در مقدمه كتابش كيفيت علاج دو خبر متعارضين را بيان نموده و فرموده است آني كه موافق كتاب خداست ترجيح دارد و...
همچنين بعضي از محققان گفته‌اند روش كليني در ترتيب احاديث هر بابي اين بوده كه حديث صحيح‌تر و روشن‌تر را اول باب گذاشته و به تدريج احاديث ضعيف و مجمل را در آخر ذكر كرده است و احاديث آخر هر بابي غالباً خالي از اجمال و ابهام نيست و بالاخره بايد اشاره كرد، شيعه همچون اهل سنت نيست كه كتب صحاح داشته باشد و روي اسناد احاديث نقد و بررسي نداشته باشد و لذا حتي اگر هم قبول كنيم كه كليني در كتابش روايتي كه مثلاً دال بر تحريف باشد نقل كرده و خود بدان معتقد بوده است، دليل براين نيست كه ما آن را دربست بپذيريم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر