داوود قهردار از عکاسان باسابقه کشور است که چند سالی است تمام زمان خود را برای جمعآوری و عکاسی یک مجموعه نفیس از سینماهای تهران گذاشته و حالا کار او رو به اتمام است. او با سختیها و مشقتهای بسیاری به سراغ بخش زیادی از سینماهای کشور رفته که حالا یا مخروبهاند یا متروکه. فعالیتهایش بهانهای بود تا با او به گفتوگو بنشینیم و بدانیم مجموعهاش در چه حال است. او اما ناراحت از آن است که ما قدر میراثمان را نمیدانیم.
ایده شما از اینکه سراغ عکاسی از سینماها رفتید چه بود؟! آیا فقط از سینماهای متروکه میخواستید عکس بگیرید یا در کل ایده شما مربوط به کل سینماها بود؟
من از دهه 70 به سینما علاقه داشتم و آن را دنبال میکردم و روزنامهها و هفتهنامههایی مثل هفتهنامه سینما و سینما ویدئو را هر هفته میخواندم. معمولا در این هفتهنامهها میخواندم که بعضی از سینمادارها میگفتند که «میخواهیم سینمایمان را ببندیم» یا فلان سینما تعطیل شده یا در دو سال اخیر 20 سینما تعطیل شده. من علاقهمند شدم که به دیدن این سینماها بروم و از نزدیک آنها را ببینم. هر موقع فیلمی اکران میشد دقت میکردم که کدام یک از این سینماها را نرفتهام و برای دیدن سینما میرفتم. این مساله باعث شد این سینماها که تعطیل شدند برای من یک نوستالژی شود. این مسائل همیشه ته ذهنم مانده بود؛ بعد که وارد دنیای عکاسی شدم، دغدغهام این شد که از سینماها عکاسی کنم. از سالهای 89 و 90 به صورت پراکنده و بعد از آن اگر فرصتی برای سینما رفتن پیدا میکردم و اگر اجازه ورود میدادند از داخل سینما عکس میگرفتم. چند وقتی به این صورت کار کردم. تا سال 95 که عضو تیم تهرانگردی آقای مسجدجامعی شدم؛ چون به تهران و بافت تهران خیلی علاقه داشتم و جاهایی که میرفتیم و میدیدیم برای من خیلی جالب بود. یک بار صحبتی با آقای مسجدجامعی شد و ایشان گفت چرا کتابی در مورد عکسهایی که درباره تهران جمعآوری کردهای چاپ نمیکنی؟ گفتم حاج آقا من کاری را شروع کردهام و از بسیاری از سینماها عکس گرفتهام. گفت خوب است. این عکسهایی که گرفتهای در کتابچهای بیاور و ادامه بده. قبل از این گفتوگو هم داشتم چند گزارش تصویری از سینماها البته فقط از سردرها تهیه میکردم تا این چهار، پنج مجموعه را برای چاپ به یکی از رسانهها بدهم. بر اساس صحبتهایی که از آقای مسجدجامعی شنیدم، گفتم چه ایده خوبی است. من در حال حاضر چند تا عکس گرفتم، اجازه بدهید کاملتر کنم. برای گرفتن مجوز از وزارت ارشاد نامه نوشتم. ارشاد به انجمن سینماداران نامه داد و انجمن به من مجوز داد که از تمام سینماهای تهران عکاسی کنم. بعد از آن از سینماهایی که فعال بودند و از داخل آنها و حتی آپاراتخانه هم عکاسی کردم. جرقهای به سرم زد که این مجموعه را کاملتر کنم؛ من که از سینماهای فعال و حتی از بیرون سینماهای متروکه عکس دارم، حالا اقدام به عکاسی برای داخل سینماهای متروکه کنم تا مجموعه کاملی شود. از همین اینجا شروع میکردم و میرفتم یکی یکی با سینمادارها صحبت میکردم؛ بعضی از آنها اجازه عکاسی میدادند و خیلی از آنها هم اجازه نمیدادند.
فشاری که هست آدم را متوقف میکند؟
بله. اینقدر در طول کار به من توهین میکردند که شاید هر کسی غیر از من بود پشیمان میشد ولی سماجت میکردم؛ چندین بار به آنها رجوع میکردم و توضیح میدادم این کار جنبه تاریخی دارد و برای نسلهای آینده باقی میماند. در کل میخواستم به آنها نشان بدهم کار من یک کار کتابی و تاریخی است. با کلی صحبت آنها را راضی میکردم و از داخل سینما عکاسی میکردم. بعضی از آنها هم که نبودند مجبور میشدیم از راههای دیگر وارد سینما شویم.
الان چند درصد سینماها را میتوان مشمول بحث مخروبه و متروکه بودن دانست؟!
این کار هنوز کامل نشده است. من اطلاعات را به صورت میدانی جمعآوری و عکاسی کردهام. هنوز این مجموعه را جمعبندی نکردهام که آمار دقیقی به شما بدهم و بگویم بهطور مثال از 120 سینمایی که قبل از انقلاب فعالیت میکردند چند سینما در حال حاضر فعال هستند و چند تا غیرفعال؛ ولی به صورت حدودی میتوانم بگویم 75 درصد سینماهای قبل از انقلاب به صورت متروکه هستند یا مخروبه یا تخریب شدهاند. 20 تا 25 درصد سینماهای آن دوران فعال هستند.
آیا این 20 تا 25 درصد شامل آنهایی است که بازسازی شدهاند؟
یک بخش از سینماها توسط حوزه هنری اداره میشد و حوزه هنری به آنها رسیدگی میکرد و فعال بودند. این حمایتها سبب میشد فعالیت کنند. یک بخش دیگر سینماها توسط سینمادارها به زحمت تا الان حفظ شدهاند.
قبلا اینجا پژوهشی در مورد فروشگاههای زنجیرهای متروکه داشتیم. این پژوهش شامل فروشگاههای قدس میشد که 14 تا مجموعه در تهران دارد و در حال حاضر همه آنها متروکه هستند. فروشگاههای قدس متعلق به بنیاد مستضعفان بود. نقد ما این بود که این ساختمانهایی که حدود چند صد میلیارد تومان قیمت داشته و چند ده هزار متر زمین و زیربنا دارد میتوانست سود و فایده حداقل برای مستضعفانی که آن بنیاد نام آنها را دارد، داشته باشد، اما بدون استفاده مانده است. همین مساله در حوزه سینما هم وجود دارد. میخواهم بدانم چند درصد این سینماها در حال حاضر قابلیت استفاده دارند ولی به آنها توجهی نمیشود. چند درصد این سینماها متعلق به نهادهای حکومتی و حاکمیتی هستند و رها شدهاند؟
در شهرستان سینماهایی داریم که متعلق به بنیاد مستضعفان است. ولی در تهران سه یا چهار تا سینما بیشتر در دست بنیاد نیست. بقیه متعلق به سینمادارها بوده که اکثرا هم در این چند سال اخیر فروختهاند. بهطور مثال سینما نادر که پارسال فروخته شد. سینما البرز در حال فروش است. یا سینمای سارا که فروخته شده است. سینما کریستال یکی، دو سال پیش فروخته شد. سینمادارهایی که عاشق سینماهایشان بودند تا دو، سه سال اخیر مقاومت کردند به این امید که فضایی ایجاد شود تا بتوانند دوباره سینماهایشان را باز کنند، ولی یا ناامید شدند یا فوت کردند و وراثشان سینما را به کسانی که کارشان غیر از سینما بوده، فروختهاند و آنجا را تبدیل به انبار کردهاند یا درصدند تخریب کنند.
به لحاظ توزیعی این سینماها بیشتر در جنوب تهران هستند یا شمال تهران؟
بیشتر آنها در مرکز تهران هستند؛ یعنی در لالهزار و جمهوری.
سینماهایی که در چند سال اخیر ساخته شدهاند کجای تهران هستند؟
بیشتر پردیس ساخته شده است؛ آن هم عمدتا شمال شهر. دو سه مورد هم در سطح شهر؛ البته در مورد پر شدن سینماها هم بحثهایی هست.
چرا به نظر شما اینطور است؟ آیا گرایش به سینما کمتر شده است؟
من در این زمینه نمیتوانم نظری بدهم. خیلی تحقیق نکردهام که چرا مردم کم به سینما میروند. بالاخره جاذبههایی هم در تلویزیون و ماهواره، تلگرام و اینترنت هست. همچنین دسترسیها زیاد شده است و بهترین فیلمهای جهان را میتوانی از طریق اینترنت دانلود و نگاه کنی. در کانالها و اینترنت هر فیلمی را در هر جای دنیا که بخواهی میتوانی دانلود کنی و آن را ببینی. اینها باعث شده صنعت سینما در ایران ضعیفتر شود.
براساس آمار میدانیای که با صاحبان سینما صحبت کردهای نگاه آنان در مورد اینکه پشتوانه دولتی پشت این قضیه نباشد یا چند تا سینمای خصوصی داریم و چرا اینها موفق هستند و بقیه فروختهاند، به چه شکل است؟
دلایل این مسائل مختلف است. بهطور مثال برخی از سینماهایی که فروخته شدهاند به این دلیل بوده که تنها هزار تا صندلی داشته که این تعداد دیگر جواب نمیدهد. در حال حاضر تمام دنیا مانند پردیسها چندسالنه شدهاند. به خاطر همین زمانی که سینمادار هزار تا صندلی دارد و فیلمی را اکران میکند وقتی با 10 نفر به سینما میآید برایش صرف نمیکند چراغ را روشن کند و فیلم را نمایش دهد.
شاید بخشی از عدم استقبال به بافت جغرافیایی سینماها- که در محیطهایی تجاری مانند لالهزار و جمهوری بوده است- برگردد.
یکی از مسائل هم درست همین موضوع است. بهطور مثال در این مکانها پارکینگ وجود ندارد. این امر باعث میشود مردم به این سینماها نیایند.
پروژه شما چقدر طول کشید؟
این پروژه را به صورت جدی از تابستان 95 شروع و به صورت فشرده کار کردم و حتی سرکار هم نرفتم یا دیر به دیر میرفتم؛ برای اینکه این پروژه را به سرانجام برسانم. دو سال هر روز به صورت فشرده دنبال این کار بودم. با اشخاص مختلفی قرار ملاقات میگذاشتم. باید پی آن را میگرفتم چون ممکن بود فرصت را از دست بدهم و شخص مورد نظر را دیگر پیدا نکنم.
قانونی هست که میگوید سینما نباید از بین برود. سینماهایی که الان متروکه و مخروبه شدهاند حداقل باید جای آنها چیز دیگری ساخته شود اما آیا صاحبان و مدیران سینماها در این زمینه فکری کردهاند یا نه؟
علت اینکه سینماها را نمیتوانند بفروشند به دلیل کاربری فرهنگیشان است. اگر بخواهند بفروشند باید کاربریشان را از فرهنگی به تجاری تبدیل کنند که هزینه قابلتوجهی را باید به شهرداری بدهند. این مساله باعث شده نتوانند سینما را بفروشند؛ چون کسی از آنها نمیخرد و اشخاصی که این سینماها را خریداری میکنند بهعنوان انبار از آن استفاده میکنند یا منتظر میمانند این مکان ریزش کند و خراب شود و بعد اقدام برای ساخت کنند. مثل سینما فرعون که اینقدر به صورت متروکه ماند تا کاملا خراب شد و بعد تخریباش کردند.
آیا گرایشی از طرف دولت که سینماها را بازتولید کند، وجود دارد؟ الان ما حس میکنیم در جنوب تهران سینمایی نداریم. بخش زیادی از سینماهای متروکه مربوط به مرکز و پایین شهر است، حداقل سینماهای مخروبه و متروکه یا باید دوباره بازتولید شوند یا ساختمانهایشان تبدیل به مکانی دیگر شود. آیا این فکر بین سینمادارها وجود دارد یا نه؟
هماکنون «سینما شهر» در حال انجام این کار است. سینما شهر، سینماهای قدیمی را میخرد و آنها را بازسازی میکند و تا آنجایی که بتواند آن را تبدیل به چند سالن سینما میکند. این اقدام خیلی خوبی است اما این روند خیلی کند پیش میرود. ولی اگر سازمانی به آنها کمک کند که مشترکا این کار را انجام دهند و سینماهای متروکه را تبدیل به سینماهای چند سالنه کنند بسیار اقدام خوب و پسندیدهای است ولی متاسفانه هیچ اتفاقی تاکنون صورت نگرفته است. حتی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
شما پای درددل سینمادارها نشستهاید، حرفشان چه بود؟
آنها خیلی علاقهمندند که سینماهایشان چند سالنه شود. بهطور مثال برای عکاسی به سینما پیوند واقع در میدان خراسان رفتم. صاحب سینما گفت من آرزو دارم اینجا را به یک مجتمع فرهنگی مثل سینما ایران واقع در خیابان شریعتی که در کنار آن غرفههای مختلف و دو سه سالن سینما هم دارد تبدیل کنم، ولی نیاز به کمک دارم. شما میبینید که در حال حاضر اینجا متروکه است و محل رفتوآمد افراد معتاد شده است.
چه زمانی نتیجه کار و زحمات شما بیرون میآید؟
تقریبا 95 درصد کار تمام شده است، یکسری عکسهای قدیمی از سینماها هست که در دهه 40 و 50 خراب شدهاند. پیشتر به جای پاساژ کویتیهای فعلی در کنار ساختمان پلاسکو، سینمایی بود به نام سینما تهران که خیلی قدیمی و یکی از بهترین سینماهای تهران در دوره خودش بود ولی باید عکسهای قدیمی آنجا را پیدا کنم و همچنین عکس سینماهایی که در این مدت تخریب شدهاند. متاسفانه عکسی از آنها ندارم. باید دنبال این عکسها بگردم و آنها را به این مجموعه اضافه کنم تا وقتی کسی نگاه میکند بداند که اینجا قبلا سینما تهران بوده است و این هم سردر آن و الان شده پاساژ کویتیها. درحال حاضر مشغول جمعآوری و تهیه این عکسها هستم. حدود 11، 12 سینما از بین 180 سینما باقی مانده که هنوز از آنها عکاسی نشده و مصر هستم که خودم از آنها عکاسی کنم ولی اجازه نمیدهند. متاسفانه مشکلات زیادی سر راهم وجود دارد یا صاحبانشان فوت کردهاند، یا وراث آنها خارج از ایران هستند، یا آن مکان دست سرایداری است که سریدار آن هم نیست و... .
تهران چقدر جاذبهها عکاسی دارد؟
خیلی زیاد جاذبه دارد. تهران را خیلی دوست دارم و عکاسی میکنم. من بیشتر به دنبال جاهای متروکه که دست نخورده و بکر ماندهاند، بودم. سینماها بکرترین مکانها هستند.
قشر عکاس ما چقدر توجه به این جاذبه دارد؟
قشر عکاسان ما به این مسائل خیلیها سطحی نگاه میکنند. من در این چند سال زیاد دیدم عکاسانی که از سینماهای فعال یا غیرفعال عکس گرفتهاند اما بیشتر از سردر آنها عکس گرفتهاند. هیچکس از داخل سینماها عکسی نگرفته چه رسد به باقی مکانهای تهران! ما به جز سینماها، سالنهای تئاتر هم داریم که دارای جاذبه هستند ولی هیچکس از این سالنها عکسی نمیگیرد. پارکها یا درختهای تاریخی زیاد داریم.
بعد از این پروژه اگر قرار باشد از جاذبه دیگری در تهران عکاسی کنی، چه چیزی چیست؟
سینماهای ایران. بعد از این پروژه به کل شهرها و استانهای ایران سفر خواهم کرد و تمام سینماهای ایران را عکاسی میکنم.
آماری از این سینماها داری؟
انجمن سینمادارها لیستی داشت که در آن لیست اسامی سینماها موجود است ولی مختص به سینماهای ایران قبل از انقلاب است.
آیا مساله متروکه بودن مربوط به کل ایران است؟
بله. مربوط به کل ایران است. مثلا تبریز 10 سینما داشت، در حال حاضر هشت تای آن متروکه شده و تنها دو سینمای آن باز است حتی از این دو، یک سینما هم فعال نیست. تخریب سینما در شهرستانها بیشتر است چون در تهران سینماها جلوی دید همگان و رسانههاست، اگر سینمایی بخواهد خراب شود به چشم میآید ولی در شهرستان سینماها خراب میشوند و جای آنها دوباره ساخته میشود، هیچکس هم نمیفهمد و کسی هم پیگیرش نیست. مثلا سینمایی در مراغه جزء سینماهایی بود که سالهای 1300 تا 1320 ساخته شده بود و خیلی قدیمی بود. سقفش شیروانی بود و خرپای چوبی داشت، ولی دو سه ماه پیش تخریبش کردند. آیا حیف نیست از این مکانها عکس و فیلم نگیریم و ثبت نشود؟ در شهرستانها سینماها خیلی زود تخریب میشوند، بنابراین حافظه سینمایی و تاریخی در آن شهرها زود فراموش میشود.
اگر سینماها دست خودت بود چه کار میکردی؟
اگر سینماها متعلق به من بود همه آنها را باز میکردم. سینمایی در میدان تجریش به اسم «سینما بهار» است که تابستانی بود، تا پارسال هم هنوز صندلیهایش آهنی بود. خاطراتی که مردم از آنجا تعریف میکنند خیلی جالب است. آن سینما در دهههای 20، 30، 40 و50 نمایش فیلم فقط در تابستان داشت و در فصبل بهار، پاییز و زمستان خیلی فیلم نمایش نمیدادند. و فقط دو سانس به صورت رایگان نمایش میدادند و چقدر این قضیه جالب است. به صاحب این سینما پیشنهاد دادم که کافهای درست کند که نمایش فیلم هم داشته باشد و حالا آن کافه درست شده است. اگر سینمای آن راهاندازی شود در حالی که این مکان روباز است و هزینهای هم ندارد نهتنها از دید مردم جالب به نظر میرسد بلکه باعث درآمدزایی هم میشود؛ از این بهتر چه جاذبهای میتوانی داشته باشی؟ در عین حال جاذبه تاریخی هم دارد. در کوچه اتحادیه، انتهای خانه داییجان ناپلئون، اوایل کوچه لالهزار سینمایی به اسم «سینما مرجان» بود. صاحب آن سحاب زریباف، عکاس فیلم ماجرای نیمروز است. به نظرم این مکان هم میتواند راهاندازی و فعال شود. چون سینماتئاتر قدیمی است که بازیگران دهه 30 تا دهه 80 در آنجا بازی میکردند که پس از آن دیگر تعطیل میشود. یکی از بازیگران قبل از انقلاب(پرویز صیاد) جلوی پارک ملت و زیر زمین بازارچه صفویه یک سینما داشت. دهه 60 این سینما بسته و توسط بنیاد مصادره شد. سالن بسیار جالبی داشت. آپارات آن پشت پرده نمایش بود و یک بوبین بزرگ برای جمع کردن فیلم داشت. اگر این مکان باز شود، خیلی فوقالعاده است.
ساختمان سینماها که مصادره شده چقدر قابل استفاده بودهاند؟
همه آنها قابل استفاده بودند.
چقدر از آنها استفاده شده است؟
هیچکدام از آنها استفاده نشده است؛ به خاطر اینکه هیچ تدبیری برای آنها اندیشیده نشد. سینما رادیوسیتی که ثبت ملی هم شده؛ یکی از مجللترین و شیکترین و مدرنترین سینماهای تهران بوده و سردر بسیار بزرگی داشته است و شاعران زیادی در مورد این سینما شعر گفتهاند و چند ترانه هم برایش خوانده شده است و یکی از بهترین مکانهایی است که میتوان آن را فعال کرد. سینما متروپل در رودکی با اینکه 10 سال متروکه شده است باز هم جالب است. این را بگویم که تمام سینماداران به سینماهایشان خیلی علاقه داشتند و حاضر نبودند آنها را از دست بدهند. ما به میراثمان توجهی نداریم. یک مثال برایتان میزنم؛ بخش زیادی از ساختمانهایی که امروز در تهران بهعنوان بناهای گردشگری مورد استفاده قرار میگیرند مربوط به قرن گذشتهاند و روایتگر آن قرن هستند، چهار سال بعد ما وارد قرن جدید شمسی میشویم و این سینماها و این بناها دیگر برای آن نسل متولد شده در آن قرن حکم همین ساختمانهای قرن گذشته برای ما را دارند، خب ما چه داریم که به آنها نشان بدهیم؟! این است که میگویم ما توجه نداریم به اینکه باید این اماکن را حفظ کنیم.
منبع: فرهيختگان