آسیه کلایی
یکی از مسائلی که این روزها فکر و ذهن مردم را به خود مشغول کرده و همه ما به نوعی با آن درگیر هستیم اوضاع اقتصادی کشور است. از بحثهای مهمانیها گرفته تا صحبتهای جمعهای دو، سه نفره داخل مترو و اتوبوس و... همه و همه از اوضاع اقتصادی و کمبودها گلهمندند. از وظیفه مسئولان در این زمینه بسیار گفتهایم و گفتهاند. اینکه مسئولان وظایفشان را باید به درستی انجام دهند و اینکه رفاه اقتصادی مردم از وظایف اولیه و مهم مسئولان بوده و آنها موظفند در جهت بهبود وضعیت اقتصادی مردم بکوشند بر هیچکس پوشیده نیست ولی آن چه قرار است در این نوشتار به آن پرداخته شود، نقش و وظیفه «ما» در این موضوع است. همین «ما» مردم عادی شهر که کنار هم زندگی ميکنیم و با هر گرایش و سلیقهای که باشیم اعتلای کشورمان آرزويمان است. برای شروع باید از خودمان بپرسیم ما دقیقاً کجای این پازل اقتصادی قرار داریم؟ آیا انتخابها و تصمیمات ما تأثیری بر رونق اقتصادی کشورمان دارد؟ جدا از وظایف دولتی مسئولان ما به عنوان افرادی که در یک جامعه زندگی ميکنیم، آیا ميتوانیم بر وضعیت مالی یکدیگر تأثیرگذار باشیم؟ برای پاسخ به این سؤالات مرور آنچه در پی ميآید به ما کمک خواهد کرد.
محروميت و حسرت ايراني، ماحصل برندهاي خارجي
برای خرید لباس عید به بازار ميرویم و پیراهنی را از معروفترین برند خارجی تهیه ميکنیم. در مهمانیهای مختلف ميپوشیم و از فضایل و حسنات این برند هم برای همه سخن ميگوییم و حالا افراد دیگری هم ترغیب به خرید از این برند معروف خارجی ميشوند. چند کوچه پایینتر یک تولیدی پیراهن به دلیل به فروش نرفتن محصولاتش بسته ميشود. چند پدر خانواده و چند جوان بیکار ميشوند و چند خانواده از خرید لباس عید محروم. ما همچنان با همان پیراهنهای خارجی که به تن داریم در مهمانیها از بالا رفتن نرخ بیکاری و فقر کارگران ایرانی و از رونق اقتصادی در فلان کشور و شرایط خوب کارخانهها که از قضا پیراهنمان هم تولید همان کشور است، سخن ميگوییم. واقعیت این است که من و شما به همین راحتی با یک خرید ساده و انتخابهایی که داریم، میان کالای ایرانی یا غیرایرانی، ميتوانیم نان یک کارگر ایرانی را آجر کنیم و یا در یک تولیدی لباس را ببندیم! برای منزلمان یخچالی تهیه ميکنیم از یک برند خارجی و به بهترین نحو ممکن برای رفاه خانواده آن را پر از مواد غذایی ميکنیم. فرزندمان با ناراحتی وارد خانه ميشود، وقتی علت را جویا ميشویم قصه از این قرار است که او ناراحت و نگران همکلاسیاش است. همان همکلاسی که پدرش در یک کارخانه یخچالسازی کار ميکرده و حالا کارخانه بسته شده و پدر دوستش بیکار و بیپول شده است. یک لیوان آب از همان یخچالهایی که ما با خریدشان کارخانه یخچالسازی داخلی را بستیم به فرزندمان ميدهیم و از او ميخواهیم که غصه نخورد!
مصرف محصولات داخلی را جدی بگیریم
اگر مصرف محصولات داخلی که حاصل زحمت تولیدگران، جوانان و کارگران کشورمان است را جدی بگیریم طولی نخواهد کشید که بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور که گاهي خودمان منتقد آن هستیم حل خواهد شد. با خرید محصول ایرانی پول را به جیب کارگران ایرانی برميگردانیم و طبیعتاً نشاط و تأمین مالی هر کارگر ایرانی رفاه خانواده او را نیز رقم ميزند.
با افزایش خرید محصولات داخلی کارخانهها و تولیدیهای از کار افتاده دوباره رونق گرفته و بسیاری از نیروهای بیکار مشغول کار ميشوند و چه بسا شغلهای جدیدی نیز در همین کارخانهها و تولیدیها برای جوانان به وجود بیاید که تأثیر بسزایی در کاهش نرخ بیکاری دارد. با بالا رفتن درخواست ما به عنوان مصرفکننده، قطعاً تولیدکننده انگیزه بیشتری برای تولید محصول بیشتر و بهتر ميیابد و کیفیت تولید نیز بالاتر ميرود. با تولید محصول باکیفیت و رونق گرفتن تولید داخلی، صادرات هم اتفاق خواهد افتاد که مقوله صادرات نیز به خودی خود فراهمکننده فرصت شغلی و درآمدزایی بیشتر است. باید توجه داشت که این مسئله مختص کشور ما نیست. جوامع دیگری نیز در جهان بودهاند که در برهههای خاصی از زمان با اوضاع نابسامان اقتصادی دست و پنجه نرم کردهاند و چه بسا شرایطشان به مراتب سختتر از شرایط کنونی کشور ما بوده است. پس اگر برای مدتی کوتاه جنس ایرانی را حتی بهرغم پایین بودن کیفیت ترجیح بدهیم کمکم تولیدکننده ایرانی اجناس باکیفیتتری تولید خواهد کرد.
وقتی کالای ایرانی با برچسب خارجی عرضه ميشود
از بعد فرهنگی مسئله نباید غافل شد. متأسفانه خرید کالاهای خارجی تبدیل به یک ابزار برای فخرفروشی شده است. واردات بیحساب و کتاب محصولات خارجی که مشابه آنها در کشورمان تولید ميشود و بها ندادن به تولیدات و صنایع داخلی، این تفكر و فرهنگ غلط که هرچه خارجیتر بپوشی به اصطلاح باکلاستری! با کمال تأسف در جامعه رواج دارد.
آنقدر به خودمان قبولاندهایم که جنس خارجی بهتر است، زیباتر است و باکیفیتتر، که گاهی تولیدات داخلی با برندهای تقلبی خارجی که روی آنها نصب ميشود به عنوان جنس خارجی به فروش ميرسد و ما به عنوان خریدار با رضایت کامل از طرح و کیفیت از آنها استفاده ميکنیم در حالی که همین محصول اگر این مارک تقلبی خارجی را نداشت از خرید آن منصرف ميشدیم و این حاصل ذهنیت غلطی است که ما را ناخودآگاه به سمت خرید محصول خارجی ميبرد حتی اگر واقعی نباشند. با رونق گرفتن کسب و کار داخلی و اعتماد به هنر دستان جوانان و کارگران زحمتکش این مرز و بوم این فرهنگ غلط نیز از بین خواهد رفت. باید توجه داشت حمایت ما از تولیدات ملی و از طرفی حمایت تولیدکنندگان از ما به عنوان مصرفکننده از طریق تولید محصولات باکیفیت، زیبا و با قیمت مناسب، معامله دو سر سود را رقم ميزند که نتیجه اصلی آن را ميتوان در افزایش نشاط در جامعه، افزایش امید به زندگی، بالا رفتن رفاه اقتصادی، کاهش بیکاری و... مشاهده کرد.
رگ غیرتمان در مسابقه تولید هم متورم شود
نکته قابل توجه این است که اکنون چرا همان جوامع به عنوان قطبهای اقتصادی جهان به حساب ميآیند؟ دلیل عبور موفق این جوامع از باتلاقهای اقتصادیشان چه بوده؟ پاسخ این سؤال را با یک مرور ساده بر گذشته و حال این کشورها ميتوان یافت و آن هم چیزی نیست جز جنبیدن رگ غیرتشان! گویا برای ما هم چارهای نمانده جز به حرکت درآمدن رگ غیرتمان. همان رگ غیرتی که برای تعصبمان به فلان تیم فوتبال و فلان فرد محبوب متورم ميشود باید در مسابقه تولید هم متورم شود. فارغ از هر سلیقهای باید بدانیم که ایرانمان را باید با دستان خودمان بسازیم و اقتصاد کشورمان درمان نخواهد شد مگر با یک کار مردميعظیم در جهت رونق دادن بازار تولیدات داخلی و این اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه تکتک ما وارد ميدان شویم و همه نیازهای خودمان را اعم از پوشاک، خوراک و وسایل و... از میان تولیدات کشور خودمان تهیه کنیم، آن هم تنها با تعصب و غیرت ایرانی.
قطعاً کارخانه فلان برند خارجی با نخریدن محصولش توسط ما دچار شکست مالی نخواهد شد چراکه بازار جهانی را در دست دارد ولی کارخانهها و تولیدیهای داخلی با خرید هر یک از ما رونق خواهد گرفت، و چه بسا بسیاری از اجناس ایرانی که از کیفیت و زیبایی بیشتری نیز نسبت به اجناس مشابه خارجی برخوردار است.