تعليق واژهاي آشنا براي هنرمندان و كارگردانان است؛ فرآيندي كه براي بالا بردن فضاي هيجان به كار ميرود و نقش مهمي براي كشيدن مخاطب به سمت تماشاي ادامه فيلم يا يك اثر دارد.
چينش دقيق يك فضا براي ايجاد تعليق در مخاطب ميتواند سبب موفقيت سناريوي فيلم شود و كارگردان را به مقصود خود براي تأثيرگذاري مد نظر بر مخاطب برساند اما تعليق و ايجاد فضايي مرتبط با آن محدود به آثار هنري نيست، بلكه در عرصههای دیگر نيز نمونههاي فراواني از آن را ميتوان مشاهده كرد. در عالم تجارت نيز ايجاد فضاي تعليق ميتواند نقش مهمي در مختل كردن يك معامله يا در ميان زمين و هوا نگه داشتن آن ايفا كند.
به نظر ميرسد دونالد ترامپ رئيسجمهور امريكا نيز در ايجاد فضاي تعليق در خصوص برجام به موفقيت چشمگيري نائل شده است. ترامپ مهمترين معامله بين ايران و امريكا را در فضاي تعليق نگه داشته و عملاً زمان را به زیان ايران كرده است. در چنين فضايي امريكا ميتواند بدون كوچكترين تلاشي عملاً ايران را از دستيابي به مهمترين منافع اقتصادي برجام بازدارد.
الگوي مرد ديوانه چه ميگويد
دونالد ترامپ رئيسجمهور امريكا يك تاجر است و تجربه به خوبي نشان داده به عنوان يك شومن توان قابل توجهي در ايجاد فضاي تعليق دارد. حالا ترامپ سعي ميكند از اين تجربيات خود در عالم سياست استفاده كند و غير قابل پيش بينيپذير بودن خود را به تمام طرفها اثبات كند.
سخنان دونالد ترامپ و بررسي وعدههاي وي در خصوص برجام و كره شمالي و موارد ديگر به خوبي نشان ميدهد وی علاوه بر پيش بينيناپذير بودن دوست دارد به عنوان موجود غیرقابل پیشبینی و فاقد يك الگوريتم قابل شناسايي براي تصميمگيري شناخته شود، البته اين الگو سال هاست در عرصه بينالملل شناخته ميشود و از آن به عنوان تئوري مرد ديوانه ياد ميشود. اين الگو به جنگ سرد باز ميگردد و در آن زمان ايالات متحده امريكا تلاش ميكرد از اين حربه براي تحميل خواسته خود بر ضد اتحاد جماهير شوروي و همچنين ساير بازيگران عرصه بينالمللي استفاده كند. نمونه چنين راهبردي را ميتوان در ماجراي انتقال موشكهاي اتمي اتحاد جماهير شوروي به كوبا مشاهده كرد كه كندي رئيسجمهور وقت امريكا از امكان به كارگيري گزينه اتمي ضد اتحاد جماهير شوروي خبر داد.
هرمان كان يكي از متخصصان اصلي حوزه نظريه بازيها معتقد است: شايد بهترين راه براي تحميل سياستهاي خودمان اين باشد كه خود را قدري عصبي و احساساتي جلوه دهيم. در اين بازي بازدارنده طرفي كه به نظر ميآيد عزم خود را جزم كرده و راه بازگشتي براي خود نگذاشته، شانس بهتري براي كسب امتياز از طرف مقابل دارد كه با رفتاري متين به ميدان آمده است.
در عالم سياست اين هنري كيسینجر است كه مهره اصلي در به كارگيري چنين روشي محسوب ميشود. وي در دوراني كه سمت مشاور امنيت ملي دولت ايالات متحده و همچنين وزارت امورخارجه اين كشور را بر عهده داشت، از این راهبرد براي پايان دادن به جنگ ويتنام استفاده كرد.
وي معتقد بود كه در يك بازي حيثيتي طرفي برنده است كه چنين وانمود كند كه از هيچ چيز نميترسد، درد را نميشناسد و آماده گلاويز شدن تا سر حد نابودي يكي از طرفين است، چطور ميشود چنين ديدگاهي را تحميل كرد، مشكل اين گونه حل ميشود كه يك سياستمدار خود را غيرخردمند جلوه دهد يا خود را در موقعيتي جلوه دهد كه امكان عقب نشيني از او سلب شده باشد. حالا ترامپ به خوبي از اين حربه عليه ايران استفاده ميكند.
ترامپ چگونه برجام را به تعليق برد
نگاهي به الگوي رفتاري ترامپ نشان ميدهد كه وي تا توانسته است با لفاظي عملاً تمام قراردادهاي تجاري ايران را در تعليق نگه دارد. ترامپ كه در انتخابات رياست جمهوري امريكا وعده پاره کردن برجام را داده بود در اولين موعد تمديد برجام تقريباً بدون هيچ دردسري در ارديبهشت ماه سال 96 تعليق تحريمها را تصويب كرد.
در شهریور ماه سال 96 ترامپ از تصويب چنين قراردادي اظهار نارضايتي كرد و پايان گرفتن بحثهاي مرتبط با برخي چالشهاي داخلي به تدريج لفاظيها را عليه ايران افزايش داد. شايد اوج اين بازي را بتوان در آبان ماه سال 96 ديد و در اين باره ترامپ مرتب در توئيتها و اظهارنظرهاي خود بر اين نكته تأكيد ميكرد كه خواهيد ديد با برجام چه خواهم كرد. ترامپ در سخنرانيهاي خود به صورت مرتب بر اين نكته تأكيد ميكرد كه جلوي برجام را در نهايت خواهد گرفت. با اين حال و با وجود اينكه گزينههاي مختلفي در اين باره مطرح ميشد، باز هم ترامپ تعليق تحريمها را تأييد كرد و اين بار هشدار داد در صورت عدم اصلاح اين توافق اين كار را در موعد بعدي انجام نخواهد داد.
از آن زمان تاكنون ترامپ با ايجاد اين فضاي تعليق توانسته است امتيازات فراواني عليه ايران از اروپاييها بگيرد. اروپا و امريكا هم اكنون به توافقي دوجانبه براي محدوديتها و تحريمهاي بيشتري عليه ايران دست يافتهاند. تنها مخالفت برخي از كشورهاي اروپايي بود كه توانست جلوي تحريمهاي مجدد در حوزه منطقهاي عليه ايران را بگيرد كه مشخص نيست تا كي دوام بياورد.
فعاليتهاي اقتصادي؛ قرباني اصلي
در كنار اين موضوع، فضاي تعليق بيشترين ضربه را به فعاليتهاي اقتصادي ايران در حوزه بينالمللي زده است. بسياري از طرفهاي خارجي معاملات خود را از ترس بازگشت تحريمها به ايران متوقف كردهاند، به عنوان مثال يكي از مواردي كه سر و صداي فراواني در عرصه بينالمللي و اقتصادي داشت، لغو توافقنامه يكميليارد دلاري اوبر بانك اتريش با ايران بود.
اين توافقنامه اولين قرارداد بين بانكهاي ايراني و خارجي براي بحثهاي تأمين مالي بود. نكته جالب اين است كه به نظر ميرسد اين فضاي تعليق علاوه بر بانكهاي بزرگ بينالمللي بانكهاي كوچكتر اروپايي را براي همكاري با ايران مردد كرده است. اين در حالي است كه در طول ماههاي گذشته ايران چندين قرارداد فاينانس با اين بانكها امضا كرده بود. هم اكنون تنها قرارداد نفتي ايران كه بين شركت ملي نفت و شركت توتال امضا شده نيز عملاً بين زمين و هوا قرار دارد. پاتريك پويان رئيس شركت توتال با اشاره به بحث بازگشت تحريمها به اين نكته اشاره كرده تا زمان گرفتن تضمين از امريكا براي حفظ اين شركت از بازگشت تحريمهاي مجدد، فعاليتي را در ايران آغاز نميكند.
اين وضعيت را ميتوان به تمام قراردادهاي بازرگاني و تجاري ايران تعميم داد.
دولت فضاي تعليق را بشكند
چنين وضعيتي و حفظ آن از سوي دولت تنها به ضرر ايران تمام ميشود. شايد زمان آن باشد كه دولت بحث خروج از برجام را جدي بگیرد و علاوه بر برنامههاي جدي براي بازگشت ظرفيتهاي هستهاي كشور آلترناتيوهاي جديای براي حوزه اقتصادي تدوين كند، البته به نظر ميرسد دولت به چنين فكري افتاده است.
يكي از نشانههاي آن را ميتوان تلاش دولت براي بر هم زدن اكوسيستم ارزي موجود كه زمينه سوء استفاده كشوري همچون امارات را فراهم كرده، ديد. طبق اظهار نظر مقامات بانك مركزي هم اكنون ايران در تلاش است نقطه اتكاي خود را از امارات به كشور قطر منتقل كند.
دولت براي فرار از چنين تعليقي عملاً بايد برجام را از برنامههاي اقتصادي خود حذف كند. ممكن است كه در نهايت برجام پابرجا بماند، اما سؤال اصلي اين است كه آيا بايد تمام فعاليتهاي كشور را معطل تصميم امريكا كرد. دولت از اين ناحيه ضربات فراواني خورده است و شايد اگر چنين برنامهريزي هايي وجود داشت بحران ارزي فروردين ماه رخ نميداد.