بازي پرحاشيه، پرسؤال و پر ابهام ديروز برگزار شد. در حالي که حريفان تيم ملي در جام جهاني و تيمهاي ديگر آسيايي حاضر در روسيه 2018 با انجام بازيهاي تدارکاتي خوب و هدفمند خود را آماده ميکنند، کرش و مردانش ديروز مقابل سکوهاي خالي ورزشگاه آزادي برابر سيرالئون قرار گرفتند.
طبيعي بود که کسي به ورزشگاه نيايد، بعدازظهر بيست و ششم اسفند حتي عشق فوتباليها هم بيشتر به فکر سفره هفتسين خانهشان هستند تا تماشاي فوتبال، حالا اگر حريف تيم ملي، حريفي بزرگ و ستارهدار بود، ميشد کاري کرد، ولي هيچ عقل سليمي کار و زندگياش را رها نميکند تا در ترافيک ديوانهکننده اين روزهاي تهران راهي ورزشگاه آزادي شود و دمپاييپوشان سيرالئون را تماشا کند.
كارلوس كرش تركيبي جوان را راهي ميدان كرد و توانست سيرالئون را با نتيجه 4 بر صفر شكست دهد. حضور چهرههايي چون سعيد آقايي، قليزاده، نورافكن، عبداللهزاده و خانزاده نشان از ميدان دادن به جوانها بود و همين مسئله باعث شد تا تيم ملي در اوايل ناهماهنگ نشان دهد؛ هرچند كه اين ناهماهنگي در برابر حريفي كه اصلاً برنامه نداشت زياد به چشم نيامد و كرش در نيمه دوم به مردان اصلي دمدستش بيشتر ميدان داد.
سيرالئون حرفي براي گفتن نداشت، همان تيمي بود كه انتظارش را داشتيم و ايران حاكم مطلق زمين آزادي بود و سه گل در نيمه اول زد توسط خانزاده، قليزاده و كاوه رضايي و یک گل هم در نيمه دوم كه بازهم قلیزاده آن را به ثمر رساند تا بازي پرحاشيه تمام شود. همين! بازي تمام شد و كرش دستانش را به نشانه پيروزي بالا گرفت، آن هم در پايان ديداري كه به نظر اغلب كارشناسان نه چيزي به بار فني تيم ملي ما حتي با تركيب دوم اضافه كرد و نه براي آنها سودي داشت؛ ديداري كه در شأن فوتبال ايران نبود و هوادار آن خوب فهميد كه حتي ارزش ديدن هم ندارد.
رقیب تقلبی
بازي با سيرالئون شاهکار فدراسيون فوتبال ايران بود. تيمي که به گفته يکي از بازيکنان سابقش تيم ملي سيرالئون نبود. اين را کامارا، مهاجم سابق ميدلزبورو که در حال حاضر در تیم ونکوور امريکا بازي ميکند، ميگويد: «يک مشت بازيکن خانگي را جمع کردهاند و طوري تمرين ميکنند که فقط خودشان را آماده نگه دارند چون ليگ نداريم و اين شرمآور است پس اينکه بگوييم اين تيم ملي ماست، دروغ است!»
هر چند که سردبير سايت فوتبال سيرالئون حرفهاي کامارا را رد ميکند و به دفاع از تيم حاضر در ايران ميپردازد. او نيز مثل مسئولان فدراسيون فوتبال ايران معتقد است تيمي که ديروز مقابل ايران صفآرايي کرد، تيم ملي کشورش است و سه بازيکن در ليگهاي خارجي دارد، حالا کدام ليگ و کجا مشخص نيست.
به هر حال آنچه طي 48 ساعت گذشته از سيرالئون ديديم شباهتي با بزرگنمايي مسئولان فدراسيون فوتبال کشورمان و اين جناب سردبير نداشت.
در جستوجوي حريف واقعي
بازي تمام شد، ديداري که قرار بود با ليبي باشد ولي شد بازي با سيرالئون. حالا چندين سؤال در ذهن علاقهمندان به فوتبال نقش بسته است، مثلاً اينکه اصلاً اين تيم (واقعي يا غيرواقعي) از کجا آمد؟ چه کسي دلالي اين بازي مثلاً تدارکاتي را براي تيم ملي بر عهده داشت؟ با اين روند آيا ميتوان به برنامه بازيهاي اعلامشده تدارکاتي تيم ملي اميد داشت يا اينکه حريفان بعدي هم جاي خود را به تيمهايي نظير سيرالئون ميدهند؟ و چندين و چند سؤال ديگر که البته در اين واپسين روزهاي سال 96 مثل تمام روزها و سالهايي که گذشته کسي در فدراسيون فوتبال به اين پرسشها پاسخ نخواهد داد.
اما واقعيت اين است که سيرالئون و امثال آن حريفاني نيستند که بتوانند سنگ محکي مناسب براي تيمي باشند که قرار است به مصاف ستارههاي اسپانيا و پرتغال و بازيکنان پرانگيزه تيمي چون مراکش بروند. مردان کرش و حتي خود او براي سنجش توانمنديهاي خود و مشخص شدن نقاط ضعفشان نيازمند رويارويي با حريفاني بزرگ و قدرتمند هستند مگر آنکه بخواهيم فقط در روسيه تماشاگر باشيم و سه بازي هم از سر عادت برگزار کنيم که آن وقت حتي همين سيرالئون دروغي هم بسيار زياد است.
حالا ديگر مهم نيست که بازي با سيرالئون را چه کسي هماهنگ کرده بود، کرش، فدراسيون و کميته بينالمللش و يا دلالهاي مرتبط، مهم اين است که اين آخرين حريف بهدرد نخور براي تدارک تيم ملي باشد، مهم اين است که بقيه حريفان در نظر گرفته شده، حداقل خودشان باشند، نه قلابي و دروغي.
بازي پرحاشيه و بيفايده تمام شد و حالا همه منتظر بازيهاي سوم و هفتم فروردين ماه هستيم. سيرالئون تمام شد و اميدواريم تكرار نشود و تونس و الجزايري كه در روزهاي ابتدايي سال 97 جلوي تيم ملي قرار ميگيرند،حريفان واقعي باشند.