کد خبر: 895776
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۰
ما را ماهي آب‌هاي شور و تلخ تربيت كرده‌اند
يك: ذهن و جاني كه با خبرهاي تلخ و تيره پرورده شده، از اين ذهن و جان، نه در مقام مخاطب و نه در مقام رسانه، نمي‌توان انتظار داشت كه به خبرهاي خوب بها دهد. در جهاني كه ما زندگي مي‌كنيم، چه در مقام مصرف‌كننده خبر و چه در مقام توليدكننده خبر، چشم مي‌چرخانيم و مي‌گرديم و مي‌بينيم
  آیدین تبریزی

يك: ذهن و جاني كه با خبرهاي تلخ و تيره پرورده شده، از اين ذهن و جان، نه در مقام مخاطب و نه در مقام رسانه، نمي‌توان انتظار داشت كه به خبرهاي خوب بها دهد. در جهاني كه ما زندگي مي‌كنيم، چه در مقام مصرف‌كننده خبر و چه در مقام توليدكننده خبر، چشم مي‌چرخانيم و مي‌گرديم و مي‌بينيم. اينطور نيست كه خبر، خودش را به ما تحميل كند. اين ما هستيم كه خبر را صيد مي‌كنيم. ما در تور خبر نمي‌افتيم، اين خبر است كه در تور ما مي‌افتد. اين ما هستيم كه با نوع تربيتي كه ديده‌ايم ترجيح مي‌دهيم كدام خبرها را جلوي چشم‌هاي خود روشن و كدام خبرها را خاموش كنيم. دور كدام خبرها خط بكشيم و آنها را نخوانيم و ناديده‌شان بگيريم و كدام خبرها را بولد و برجسته كنيم كه بيشتر ديده شوند.
دو: اگر ماهيان آب‌هاي شور را از زيستگاهشان بيرون بياوريد و در آب‌هاي شيرين بيندازيد چه عكس‌العملي خواهند داشت؟ آنها شروع مي‌كنند به ناله و غر و صادر كردن بيانيه كه اينكه نشد آب، ما را فريب ندهيد. اين آب نيست. آنها از يك منظر حق دارند، چون موجوديت آنها به آب شور گره خورده است و نمي‌توانند در آب شيرين شنا و جست و خيز كنند، بنابراين در آب‌هاي شيرين احساس خفگي مي‌كنند و بحران هويت سراغشان مي‌آيد. اين همان گرفتاري است كه رسانه‌هاي ما دارند. رسانه‌هاي ما مطابق عادت و ذائقه‌شان چسبيده‌اند به خبرهاي شور ، تلخ و تاريك. ما آنقدر در آب‌هاي شور و تلخِ خبرهاي تيره شنا كرده‌ايم كه اگر براي چند دقيقه ما را از متن آب‌هاي تلخ و شور بكشند بيرون، كبود مي‌شويم و احساس مي‌كنيم كه نفس كم آورده‌ايم. اگر ما را در آب‌هاي شيرين - خبرهاي خوب- بيندازند، باورش نمي‌كنيم. مي‌گوييم كاسه‌اي زير اين نيم كاسه است. بدبينانه به آن خبر خوب نگاه مي‌كنيم و سعي مي‌كنيم كه از دل آن يك خبر منفي و تاريك و بد بيرون بكشيم. مثل يك ترشي ساز كه هر چه به دست او مي‌دهي او به اين ديد نگاهش مي‌كند كه چطور مي‌تواند آن را خرد كند و در سركه بيندازد و از آن ترشي بسازد. تقصيري هم نداريم چون ما را اينگونه تربيت كرده‌اند و ما خود را اينگونه بار آورده‌ايم كه خبر را تلخ و تاريك ببينيم.
سه: بسياري از ما نه براي زندگي خود و نه براي زندگي ديگران نمي‌توانيم خبر خوب بسازيم، چرا؟ به خاطر اينكه روايت‌هاي ما از آنچه مي‌بينيم متأثر از بنيان‌هاي معرفتي‌مان است. اگر 100 نفر را در معرض يك خبر واحد قرار دهيد در حالي كه آن 100 نفر بنيان‌هاي معرفتي و فكري متفاوتي دارند با 100 خبر گوناگون مواجه خواهيد شد. در واقع اين زاويه ديد ماست كه خبر را مي‌سازد، نه لزوماً آن چيزي كه در بيرون از ما روي داده است. اگر من واقعاً حال دروني‌ام آشفته باشد و بدبين به همه چيز باشم وقتي در معرض بهترين اتفاقات هم قرار بگيرم تلاش خواهم كرد كه آن حال آشفته و نگاه بدبين خود را  روي آن بهترين اتفاقات هم بپاشم و آنها را به رنگي درآورم كه خودم مي‌خواهم.
چهار: ديده‌ايد بعضي‌ها را كه چطور خبرسازي مي‌كنند؟ چند بار در اين كشور خبر مرگ فلان هنرمندي كه هنوز نفس مي‌كشد و در قيد حيات است منتشر شده است؟ چه كساني با چه جان‌هايي و با چه طرز تفكر و نگاهي اين خبرهاي جعلي مرگ را منتشر مي‌كنند؟ چرا آنها از مرگ - آن هم مرگي كه هنوز وجود ندارد- مي‌توانند خبر بسازند و نشر دهند، اما نمي‌توانند از حيات آن هم حياتي كه وجود دارد خبر بسازند و نشر دهند؟ آيا نمي‌توان گفت كه ما اينگونه تربيت شده‌ايم كه بيشتر جذب سايه‌هاي تيره و تار زندگي شويم؟ و اگر در جامعه‌اي افراد دنبال اين خبرها نبودند، مثلاً اينگونه نبود كه آدم‌ها روزنامه‌ها را به خاطر اخبار حوادث دنبال كنند، آيا آن رسانه و خبرنگار هم تعريف خود را از حادثه و خبر عوض نمي‌كرد؟
پنج: نكته بسيار مهم و كليدي كه وجود دارد اين است كه ما خبر را نبايد صرفاً در معناي روزمره آن ببينيم. بسياري از خبرها در اين عالم وجود دارد كه در روزنامه‌ها نوشته نمي‌شوند يا در تلويزيون و شبكه‌هاي اجتماعي ممكن است آنها را پيدا نكنيد. آنها در جان‌هاي آگاه هستند و در منابع ارزشمندي كه شايد در نگاه اول آن را كانون و مركز خبر نبينيم، اما چه كسي است كه نداند وقتي مثلاً قرآن مي‌گويد: فبشرالصابرين: «بشارت بده به بردباران» اين خود به تنهايي يك خبر است كه: خوش به حال صابران و اينكه اگر بردباري كني از طرف خداوند به تو مژده و بشارت فتح خواهد رسيد يا آنجا كه مي‌فرمايد:«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلا تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ / همانا آنها كه الله گفتند و سپس استقامت ورزيدند فرشتگان بر آنها نازل مي‌شوند كه نترسيد و اندوهي نداشته باشید و آنها را به بهشتي كه وعده داده شده بشارت مي‌دهند يا‌ آنجا كه مي‌فرمايد:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا الله يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ/‌اي كساني كه ايمان آورده‌ايد اگر خداوند را ياري كنيد خداوند نيز شما را ياري خواهد كرد و قدم‌هاي شما را ثابت و استوار خواهد گردانيد.» يا آنجا كه مي‌فرمايد:«وَ مَن يتَّقِ الله يجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا / و هر كس كه تقوا پيشه كند و پرهيزگار باشد خداوند براي او راه خروجي قرار خواهد داد.» آيا اينها خبر نيست؟ اينكه خداوند بگويد اگر كسي اهل پرهيز باشد راهي براي عبور از بن بست‌ها براي او در نظر گرفته خواهد شد خبر نيست؟ در ميان همه اين تلخي‌هايي كه ممكن است ما را احاطه كرده باشد ما اگر جان آگاهي داشته باشيم به خبرهاي خوب و بشارت‌هاي نو به نو هم خواهيم رسيد. آيا اين بشارت نو به نو از جانب پروردگار نيست كه: «و من يتوكل علي الله فهو حسبه / وقتي كسي به خدا توكل كند آيا اين توكل براي او بس نخواهد بود؟» و به تعبير حافظ گر تو را نوح است كشتيبان ز طوفان غم مخور.
و به تعبير يكي از عرفا اگر يك شخص ثروتمندي وسط يك بحران و گرفتاري به تو قول دهد كه گرفتاري تو را حل خواهد كرد آیا تو دلگرم نخواهي شد و آيا خداوند كمتر از يك شخص ثروتمند است؟ و آيا بشارت‌هاي او به اين وضوح جان‌هاي ما را از غصه‌ها و تلخي‌ها و بي‌جان افتادن در تور خبرهاي بد نجات نخواهد داد؟ مسلماً اين اتفاق براي ما خواهد افتاد، اگر ما حقيقتاً به چشم يك خبر به اين آيات نگاه كنيم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر