سعيد احمديان
چرا به كسي برنميخورد؟ چرا به جاي برخورد با يك متخلف، او تشويق ميشود؟ چرا با كساني كه چند صد ميليارد پول بيتالمال را حيف و ميل ميكنند، برخورد نميشود؟ اين سؤالها و سؤالات ديگر چند سالي است با گسترده شدن فساد در فوتبال در ذهن جامعه ميچرخد اما در سكوت نهادهاي نظارتي و بازرسي و برخورد نکردن با متخلفان، فساد و حيف و ميل بيتالمال در فوتبال روز به روز بيشتر ميشود و هيچ مدير و بازيكن متخلفي به خاطر تخلفاتش دادگاهي نميشود. در گفتوگو با امير عابديني مديرعامل اسبق باشگاه پرسپوليس و عضو سابق هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال چرايي حاكم شدن چنين وضعيتي بر فوتبال ايران را بررسي كردهايم.
جناب مهندس! شاهد هستيم كه به رغم تخلفات گسترده و گسترش فساد با مديران و بازيكنان متخلف برخوردي صورت نميگيرد. دليل اين سكوت مقابل تخلفات و عدم برخورد را در چه ميبينيد؟چون فوتبال ايران دولتي است و از جيب دولت خرج ميشود. من معتقدم اساس كار غلط است و تا زماني كه اساس كار درست نشود، اين بلبشو در فوتبال ادامه دارد. وقتي يك مدير ورزشي نباشد، بازيكنسالاري حاكم ميشود و اصلاح امور از دست مدير خارج ميشود. شفافيت از بين ميرود و بازيكن در باشگاه حاكم ميشود و حاكميت پيدا ميكند، اين بازيكن محبوبيت هم دارد و در شرايطي كه فدراسيون فوتبال دقت عمل ندارد، بازيكن هر كاري ميخواهد انجام ميدهد. به عنوان مثال بازيكني مانند مهدي طارمي در حالی كه قرارداد دارد چطور بدون اينكه از فدراسيون درخواست ITC كند، به تركيه ميرود و قرارداد ميبندد و زمينهساز محروميت باشگاه از سوي فيفا ميشود.
يعني عدم شايستهسالاري، فوتبال را به چنين روزي انداخته است؟بخشي از گرفتاريهاي عمده ما اين است كه در بخش دولتي شايستهسالاري از اين بين رفته است، يك مقداري متأسفانه دوستان ما وقتي نيرويي را جايگزين ميكنند و مديري را انتخاب ميكنند، اين انتخابها بر اساس رفيقسالاري و نه شايستهسالاري صورت ميگيرد. اكثر باشگاههاي كشور دولتي هستند و بر اساس كدام كارنامه يك آدم را براي مديريت چنين باشگاههايي انتخاب ميكنند، توجه نميكنند كه مديري كه انتخاب كردهاند بايد باشگاهداري و الفباي مديريت را بداند تا بتواند در آن باشگاه فعاليت كند و وقتي ميرود براي تيم گرفتاري، پرونده و بدهي براي مدير بعدي به جا نگذارد! مدير بعدي هم كه ميآيد روزمره فكر ميكند، فكر ميكند كه بايد امتياز جمع كنند و تيمش قهرمان شود و تماشاگران برايش هورا بكشند. اين گونه مديران به محبوبيت بين هواداران فكر ميكنند و اينكه چه گرفتاريهايي ممكن است در مباحث مختلف از جمله مالي براي باشگاه به جا بگذارند، برايشان اهميت ندارد..
نسخهتان براي رهايي از اين شرايط و رفتن فوتبال به سمت شفافسازي و برخورد با متخلفان و فساد چيست؟در تمامي حوزهها، اگر دولت پايبند به اصل 44 و خصوصيسازي باشد و تصديگري دولت در بخشهاي مختلف كاهش پيدا كند، اين اتفاق نميافتد. اگر خصوصيسازي نميشود، حداقل شايستهسالاري حاكم شود. براي رهايي از اين وضعيت بايد مديران كاربلد، شايسته و آشنا به ورزش و باشگاهداري و متعهد انتخاب شوند، اتفاقي كه در حال حاضر نميافتد. بستگي به اين دولت و آن دولت هم ندارد و هر وزيري آمده، سعي كرده نيروهاي نزديك به خودش بگذارد و اهميت نداشته كه اين مدير فوتبال ميفهمد يا نه، مديريت ميداند يا نه؟ مهم نيست، مهم اين است مديري كه منصوب ميشود در گروه آقايان باشد و اين مسئله سبب ميشود تا وضعيت امروز را شاهد باشيم.
اين عدم شايستهسالاري و انتخاب مديران بر اساس باند و گروه، ضربات زيادي به باشگاهها زده و به عنوان نمونه باشگاهي مانند پرسپوليس كه شما در دهه 70 در اين تيم مسئوليت داشتيد، گرفتار شرايط سخت مالي و سوءمديريت است!بله، باشگاهي مانند پرسپوليس را سال 80 با حسابي كه 800 هزار مارك موجودي داشت و ماليات بدهكار نبود و بازيكني طلب نداشت، تحويل داديم اما امروز ببينيد چه وضعي دارد. رقمهاي نجومي بدهي مالياتي، پروندههاي متعدد مالي در مجامع بينالمللي و ليست بلندبالاي بازيكنان طلبكار وضعيت امروز باشگاه پرسپوليس است.
البته از اهمال نهادهاي نظارتي و بازرسي در اين زمينه نميتوان گذشت، فعال بودن آنها ميتوانست جلوي اين تخلفات را بگيرد. بازرسي كل كشور ورود خوبي داشته و در حال بررسي پروندههاست، از آن سو سيستم مالياتي كشور هم وارد اين مبحث شده و فعاليتهايي براي برخورد با تخلفات و فرارهاي مالياتي كه وجود داشته، انجام دادهاند. به نظر من دولتيها بايد پاسخگو باشند و دستگاههاي نظارتي هم پيگيري كنند. فدراسيون فوتبال هم با توجه به كميتههاي مختلفي مانند كميته انضباطي و كميته اخلاق تلاش بيشتري كنند تا شفاف و بستر كار تميز شود.
به نظر ميرسد ريشه اين مشكلات بيشتر به اين برگردد كه مسئول بالادستي در باشگاه از مدير زيرمجموعهاش پاسخ نميخواهد و او را به خاطر سوءمديريت مؤاخذه نميكند تا شرايط امروز به وجود بيايد.قطعاً، اگر در يك باشگاه هيئت مديره، بازرس قانوني شركت يا مؤسسه و مجمع خوب كار كنند، نياز نيست كه يك نهاد خارج از سيستم بيايد بررسي كند. وقتي اما اين اركان نميتوانند نظارت كنند، پاسخگو نيستند و نميتوانند مسائل اصلي باشگاه را رصد كنند، معلوم است كه نهادهاي ديگر مانند مجلس ورود ميكنند و به تخلفات احتمالي رسيدگي ميكنند. با شرايطي كه پيش آمده، حتماً بايد نهادي مانند مجلس ورود كند، براي اينكه خيلي مردم نگرانند كه چه اتفاقي در فوتبال ميافتد. مگر ميشود مردم به باشگاه پول بدهند و بعد خبر بيايد كه اين پولها جاي ديگر هزينه شده و معلوم نيست كجا هزينه شده، آن وقت تمام اعتماد مردم از بين ميرود. يك روزي اگر باشگاه درخواست كمك مردمي ميكرد، مردم كمك ميكردند اما امروز آيا اين اتفاق ميافتد؟ به همين خاطر ورود مجلس و سازمان بازرسي ضروري است و بايد با شفافسازي در اين زمينه به مردم گزارش بدهند.
با اين حال برخي معتقدند همان طور كه پرونده فساد در فوتبال توسط مجلس به نتيجه نرسيد، نبايد اميدي به تحقيق و تفحص مجلس از دو باشگاه استقلال و پرسپوليس داشت!آن زمان آقاي پورمختار خيلي جدي بود و نميدانم چه اتفاقي افتاد كه آن كميسيون دست كشيد. وقتي آن همه حرف و حديث بود بايد شفاف ميشد، اگر امير عابديني خطايي كرده بايد برملا شود. وقتي شفافسازي صورت نميگيرد و كليگويي ميشود يك علامت سؤال جلوي اسم امير عابديني تا هميشه تاريخ است و مردم نميتوانند سره را از ناسره تشخيص دهند. در صورتي كه به تخلفات رسيدگي ميشد براي مردم و جامعه هم مشخص بود كه اين 10 نفر يا 100 نفر متخلف بودهاند و جامعه، كل فوتبال را به چشم متخلف نميديد!