محمد اسماعیلی
«پروژه فرار از مسئوليت»هاي ناشي از عملكرد ضعيف دولت تدبيرو اميد كه چند صباحي است توسط جريان تجديدنظرطلب با هدف تأثيرگذاري زودهنگام روي انتخابات مجلس يازدهم و رياست جمهوري سیزدهم آغاز شده بود با موضعگيري محمد خاتمي رئيس دولت اصلاحات به چالش كشيده شد.
رئيس دولت اصلاحات در ديدار اعضاي شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز كاشان، در واكنش به انتقاداتي كه عليه دولت حسن روحاني مطرح ميشود، ميگويد: «ما نه تنها از حمايت و رأي به آقاي روحاني پشيمان نيستيم كه همچنان قاطعانه از ايشان حمايت ميكنيم و ايشان را موفق ميدانيم و اين موج تخريبي به وجود آمده را هدفمند و دسيسهاي برنامهريزي شده براي مأيوس كردن مردم ميدانيم.»
به نظر ميرسد رجوع حمايتگونه به دولت تدبير و اميد و اظهار ندامت از تز «پشيماني رأي به دولت روحاني» آرام آرام در بين جريان مدعي اصلاحطلبي آغاز و گستردهتر نيز خواهد شد چراكه طيف تصميمسازان و تصميمگيران اين طيف احساس ميكنند «ايجاد مرزهاي رسانهاي – سياسي » و به اصطلاح جدا كردن كاسه خود از كاسه دولت دوازدهم دستاوردي را به همراه نخواهد داشت چراكه چهار سال حمايت گسترده از فعاليتهاي دولت حسن روحاني در عرصه سياست خارجه و داخلي اعم از اقتصادي، اجتماعي و سياسي گرفته تا توافق هستهاي باعث ميشود افكار عمومي نتواند بازي كردن چنين نقشي توسط اصلاحطلبان را به آساني بپذيرد.
جامعه نه تنها رهبران و تئوريسينهاي اين جريان را فاقد عدمشفافيت و صداقت لازم براي كسب قدرت ميداند بلكه منجر به آن ميشود پشت پرده حوادث تلخي مانند آنچه در انتخابات رياست جمهوري سال 88 افتاد نيز زنده شود؛ آنجا كه رهبران جريان اصلاحطلب با ادعاي تقلب گسترده در انتخابات و با فراخوانهاي عمومي مردم را دعوت به آشوب اما بعد از چند ماه به عدموجود تقلب در انتخابات اعتراف كردند.
«ترس از اتهام عدم شفافيت با افكار عمومي و استفاده ابزاري از مردم» شايد يكي از دلايلي است كه امروز محمد خاتمي و برخي ديگر از چهرههاي شناخته شده اين طيف خود را ملزم به حمايت از حسن روحاني ديدهاند و خواهان ادامه حمايتها از دولت تحت مديريت وي ميشوند.
عبدالواحد موسويلاري يكي ديگر از اعضاي مجمع روحانيون مبارز در همان جلسه با اشاره به طرح پشيماني اصلاحطلبان از رأي به روحاني ميگويد: «ما معتقديم نه تنها پشيماني وجود ندارد بلكه اين شايعه موجي است كه جناح رقيب به راه انداخته تا بتواند فضاسازي كند. اين موضوع يك سناريوي ساختگي است و رقبا ميخواهند با استفاده از آن موجسازي كنند.»
محمدعلي ابطحي رئيس دفتر خاتمي و يكي از فعالان غائله سال 88 نيز پشيماني برخي حاميان ديروز روحاني را جوگيري عنوان ميكند: كمپين «ما پشيمانيم» كه درباره رأي به آقاي روحاني در فضاي مجازي راهاندازي شده، بازتاب گستردهاي پيدا كرده است. اين پويش البته ميتواند بهعنوان يكي از جوگيريهاي رايج دنياي مجازي تلقي شود كه درصد اعتماد به فضاي مجازي را كاهش ميدهد.
اعتماد يكي از روزنامههاي زنجيرهاي نيز در شماره اخير خود مينويسد: «كساني كه ميگويند پشيمان شدهاند، بيش از آنكه بدذاتي يا ناتواني رأيگيرنده را اثبات كنند، كماطلاعي و درك نادرست خود از سياست را اثبات و اعلام كردهاند» يا عباس عبدي از تئوريسینهاي اصلاحطلب پشيمانها را ناآگاه نسبت به سياست معرفي كرد و در همين راستا نوشت:« كساني كه ميگويند از رأي خود پشيمان شدهاند، بيش از آنكه بدذاتي يا ناتواني رأيگيرنده را اثبات كنند، كماطلاعي و درك نادرست خود از سياست را اثبات و اعلام كردهاند.»
فرار ديروز، جنگيدن امروز براي بقا در دولت
در حالي از محمدخاتمي گرفته تا عباس عبدي و موسويلاري به منتقداني كه برخاسته از خاستگاه اصلاحطلبي در جامعه هستند خرده گرفته و آنها را متهم به دسيسهچيني و ناداني ميكنند كه علاوه بر سلبريتيهاي وابسته به جريان تجديدنظرطلب طي حداقل چهار ماه اخير بسياري از عناصر شناختهشده و رسانههاي مشهور اين طيف از دولت به دليل ناكارآمدي انتقاد و عامل موفقيت جريان اصلاحطلب در انتخاباتهاي پيش رو را مرزگذاري با دولت و حتي استعفاي اسحاق جهانگيري عنوان ميكنند.
عبدالله ناصري فعال سياسي اصلاحطلب گفته بود: «روحاني با وجود اينكه شرايط مديريت كشور نسبت به چهار سال قبل خيلي سختتر شده، تغيير چنداني نداشته است... به اعتقاد من مطالبه اصلي مردم در اين دوره از رياستجمهوري روحاني ساماندادن به وضعيت اقتصادي و معيشتي است اما چشمانداز روشني براي آن وجود ندارد. هنوز برنامه اقتصادي دولت مشخص نيست.»
حسين راغفر كارشناس اقتصادي هم در واكنش به گزارش ۱۰۰ روزه روحاني گفته بود: «من به حدي از گزارش اقتصادي آقاي روحاني عصباني شدم كه تلويزيون را خاموش كردم. شيوه بيان روحاني و گزارش او به مردم حكايت از اين دارد كه مسئولان هر روز با واقعيتهاي زندگي مردم فاصله ميگيرند. اين فاصله، فاصله زيادي شده است» يا روزنامه آرمان به جاي پرسش اينكه چرا دولت نسبت به مطالبات مردمي بيتوجه است، خواهان استعفاي معاون اول رئيسجمهوري ميشود تا هزينه ناشي از ناتوانيهاي دولت بر دوش اصلاحطلبان سوار نشود: «سياستمداران خوب آنهايي هستند كه با رصد شرايط در زمان مقتضي دست به اقدام بزنند و در زمان ديگر دست از اقدام بردارند. به بيان ديگر سياستمدار خوب كسي است كه بداند چه زماني از روي صندلي برخيزد. حال اين شرايط براي اسحاق جهانگيري متصور است. معاون اول رئيسجمهور در شرايطي قرار دارد كه ميتواند با اقدامي سنجيده و بهموقع آينده خود و جريان اصلاحات را رقم زند. بسياري نيز بر اين عقيده هستند او نبايد در سيلاب مشكلات دولت غرق شود و بايد به آينده سياسي خود پس از روحاني فكر كند. بايد ديد آقاي معاون اول در آينده چه تصميمي خواهد گرفت.»
صادق زيباكلام نيز در همين باره ميگويد: «نارضايتي از روحاني در بين مردم خيلي پررنگ است. رئيسجمهور بسيار متكبرانه عمل ميكند. خيلي از اصلاحطلبان به سبب حمايت از دولت در معرض اتهام بودند. همچنين در ميان رهبري اصلاحطلبان اين سؤال كه «با روحاني چه بايد كرد» طرح شد.»
زنده باد مخالف من!
در حالي محمد خاتمي ساير عناصر وابسته به اين جريان منتقدان را متهم به توطئهگري ميكند كه يكي از شعارهاي مشهور جريان مدعي اصلاحطلبي « زنده باد مخالف من» بود؛ شعاري كه واكنش تند و پرخاشگرايانه امروز هيچ نسبتي با آن ندارد و بار ديگر اثبات كرد رهبران اين طيف بيشتر از آنكه با مطالبات مردمي همراه باشند در پشت شعارهاي دهن پركن و پرطمطراق هستند؛ رويهاي كه شكست انتخاباتي پياپي را براي آنها از سال 82 (انتخابات مجلس هفتم)تا الان به ارمغان آورده است.
اين در حالي است كه محمود واعظي در واكنش به برخي اظهارنظرهاي اصلاحطلبان مبني بر اينكه «اعتدال را يك گفتمان نميدانيم و شرايط زماني ما را به مسيري برد كه واژه اعتدال را به اصلاحات الصاق كرديم»، اينگونه بیان کرده است: اگر چنين حرفي گفته شده باشد، بايد عرض كنم كه دولت آقاي روحاني از اول دولت اعتدال بود و در ســال ۹۲ با همين نام و شعار به ميدان آمد. اينكه در انتخابــات ۹۶ عدهاي آمدند و از دولت آقاي روحاني اعلام حمايت كردند به اين معنا نيست كه اعتدال به آنها الصاق شده است.
چرا اصلاحطلبان از ادامه پروژه «فرار از مسئوليت» منصرف شدند؟
آنچه در اينجا مورد پرسش قرار ميگيرد اين مسئله است كه چرا شخصيتهاي مشهور جريان تجديدنظرطلب بعد از نزديك به چهار ماه كه پروژه «فرار از مسئوليت»هاي ناشي از ناكارآمدي دولت با هدف كسب موفقيت درانتخابات پيش رو را به صورت گسترده دنبال ميكردند به يكباره از آن منصرف شدند و صراحتاً از لزوم استمرار حمايت از دولت سخن به ميان آوردند؟
رهبران اصلاحطلب همانند محمد خاتمي به خوبي ميدانند چنانچه محمدرضا عارف در انتخابات92 كنار گذاشته نميشد و آنها از حسن روحاني(نامزد مستقل)حمايت نميكردند، رؤياي« بازگشت به حاكميت اصلاحطلبان» تاكنون رنگ تحقق به خود نگرفته بود و چنانچه از هم اكنون پروژه «مرزگذاري با دولت با هدف فرار از مسئوليت» ادامه يابد، هيچ تضميني وجود ندارد كه آراي 7درصدي عارف در انتخابات 92 رشد آنچناني داشته باشد و اين به معناي شكستي ديگر براي اين جريان است؛ شكستي كه با توجه به پيشينه عناد آنها با حاكميت ميتواند منجر به حذف طولانيمدت آنها از قدرت نيز شود، بنابراين عقلاني آن است جریان اصلاحطلب به ناچار و به دليل قدرتي كه دولت در عرصه آوردگاههاي انتخاباتي ميتواند داشته باشد، از حسن روحاني حمايت و به سهم فعلي در كرسيهاي مجلس و دولت قناعت كند چراکه با فقدان نامزدي رأيآور و داراي خصيصه آلترناتيوي نميتوان عليه دولت مستقر شوريد.