سردبیر روزنامه شرق در سرمقاله روز گذشته این روزنامه با تیتر «روحانی اصلاحطلبان را کجا میبرد؟» میگوید که اعتدالیون باور دارند بدون اصلاحطلبان هم پیروز انتخابات بودند: «اطرافیان رئیسجمهور نتیجه این پیروزی را ماحصل دلزدگی مردم از تندرویهای احمدینژاد میدانند و شرایط خطرناک جهانی. با این رویکرد، حلقه روحانی یا اعتدالیون باور دارند اگر اصلاحطلبان هم از آنان حمایت نمیکردند پیروزی دور از دسترسشان نبود... »احمد غلامی مینویسد که به دلیل تمرکز دولت بر سیاست خارجی در دولت اول و تفاهم اصلاحطلبان با دولت در این زمینه، مشکلی در آن دوره به وجود نیامد، اما «این همسویی در دوره دوم دولت روحانی رنگ باخته و در فضای تهی سیاست داخلی ابتکار عمل از دست اصلاحطلبان و دولت روحانی خارج شده است.»
او در ادامه مینویسد: «اصلاحطلبان در تناقضی تاریخی گیر افتادهاند؛ تناقضی که همواره با آنان بوده است: در کنار مردم و منتقدان دولت ایستادن، یا حمایت همهجانبه از دولت روحانی، وفاداری به کدام وفاداری؟ رأی مردم یا حمایت از روحانی. اصلاحطلبان بهاتفاق راه سومی را برگزیده بودند: آنان کجدار و مریز، زمان میخریدند تا در فرصت مناسب استراتژی تازهای طراحی کنند.» او در ادامه تفاوت رویکرد اصلاح طلبان با خاتمی را یادآور میشود: «رئیس دولت اصلاحات با حمایت بیچونوچرا از روحانی و دسیسهخواندنِ انتقادات اخیر به بودجه 97 و شرایط نامساعد اقتصادی با رویکرد پشیمانی از رأی به روحانی، آب پاکی را روی دست همه ریخت و سرنوشت اصلاحات را خواسته یا ناخواسته با دولت روحانی گره زد.»
و در نهایت سرمقاله شرق از لزوم احتیاط اعتدالیون و نیز اصلاحطلبان در مورد سخن گفتن از پایگاه اجتماعی خود میگوید: «اعتدالیون نه توان و جایگاه رقابت با اصلاحطلبان را دارند و نه پایگاهی که بتواند آرای شناور جامعه را جمع کند. حتی اصلاحطلبان نیز بعد از این باید با احتیاط بیشتری از آرای شناور سخن بگویند.»
علت ناراحتی پزشکیان معلوم شد!
مسعود پزشکیان، نایب رئیس اول مجلس در سخنانی مدعی شده که شورای نگهبان برای تشخیص اینکه کاندیدایی رجل سیاسی است یا نه، هیچ متر و شاخصی ندارد هر چه هم هست با قرآن و کتاب هماهنگی ندارد.
او میگوید: «در دادن پستها، در دادن امتیازات یا تأیید صلاحیت یا عدم صلاحیت در جاهای مختلف، کسی نمیداند بالاخره ما چه چیزی را میگوییم متقیتر است. رجل سیاسی هم همینطور است. چه کسی رجل سیاسیتر است؟ کدام متر و شاخص؟ متر شخصی است. حداقل متری نیست که مورد تفاهم عموم باشد و در ضمن با قرآن و کتاب تطابق و هماهنگی داشته باشد. متری که ما میگذاریم سلیقه است...» او حتی بعد این جملات، به شورای نگهبان اتهامی دیگر هم میزند: «وقتی میخواهند یک نفر را رد کنند، دنبال شاخص نمیگردند!»
او پس از ادعای خلاف قرآن بودن شاخص شورای نگهبان برای تشخیص رجل سیاسی، کار را به توهین به کاندیداهای تأیید صلاحیت شده میرساند: «در همین دوره میبینید آقای حاجی بابایی با سابقه وزیر بودن و نمایندهای که عضو هیئت رئیسه مجلس بوده یا آقای زاهدی که سفیر، وزیر و نماینده بوده، صلاحیت پیدا نمیکنند بعد فردی مانند حجتالاسلام آقای رئیسی رجل سیاسی میشود یا آقای قالیباف همینطور. این چه شاخصی است؟»
متأسفانه مسعود پزشکیان با نام بردن از دو اصولگرا در برابر دو اصولگرای دیگر و در برابر شورای نگهبان، هم سعی میکند با شیطنتی سیاسی، بین این جمع تفرقه بیندازد و هم با اشاره نکردن به سوابق کم نظیر امثال رئیسی و قالیباف که در سنین پایین تجربیات متعدد اجرایی و مسئولیتی داشتهاند، رجل سیاسی دانستن آنها توسط شورای نگهبان را یک سلیقه شخصی بنامد. البته در پایان مصاحبه علت ناراحتی پزشکیان از شورای نگهبان معلوم میشود. وقتی در مورد دلیل ردصلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری 92 میگوید: «به من چیزی نگفتند، من هم چون قصد نداشتم ادامه بدهم، پیگیری نکردم. آیتالله هاشمی کاندیدا شدند و من دیگر قصد ادامه نداشتم، در نتیجه اصلاً پیگیر نشدم که شورای نگهبان چرا رد کرد.»