کد خبر: 877082
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۲
كردها و نسبت آنان با فرهنگ و جغرافياي ايران در گفت‌و‌گوي «جوان» با خسرو معتضد
جدايي‌طلبي كردهاي عراق مي‌تواند بسياري از كشورهاي كردنشين را به تأمل در باره اين رخداد وادارد
  سمانه صادقي

جدايي‌طلبي كردهاي عراق مي‌تواند بسياري از كشورهاي كردنشين را به تأمل در باره اين رخداد وادارد.اين درنگ اما بدون خوانشي از پيشينه اين قوم ناتمام است،چه اينكه شناخت اكنون هماره ريشه‌هاي ژرف در گذشته دارد.درگفت وشنود پيش‌رو  با خسرو معتضد تاريخ پژوه معاصر،اين پيشينه مورد بازخواني قرار گرفته است.
 
در اين روزها كه كردهاي عراق در پي استقلال و جدايي‌طلبي هستند و به نوعي سعي در تحريك هموطنان كرد ايراني دارند، بفرماييد هم‌نژادي ميان اقوام كرد و ايرانيان به چه دوراني بازمي‌گردد؟
با نگاهي به تاريخ مي‌بينيم از ديرباز كردها جزئي از مردم ايران بوده‌اند؛ چراكه نواحي مرزي ايران پيش از صفويه به صورت امروزي مشخص نشده بود و به صورت ملكوك‌الطوايفي اداره مي‌شدند به همين سبب مردم كرد در مناطقي كه امروزه جزو كشورهاي همسايه محسوب مي‌شود، به‌صورت پراكنده زندگي مي‌كردند. مثلاً در همين دوره صفويه شهري به نام دياربك وجود داشت كه مردمش به حاكم ايران تعلق خاطر داشتند، اما امروزه اين شهر در داخل مرزهاي كشور تركيه واقع شده است. يعني كردها قبل از اينكه ملت جدا و متفاوتي باشند، ايراني‌اند.
 
در اسناد تاريخي به اين هم‌نژادي اشاره‌اي شده است؟
بله، در دوران حكومت هخامنشيان زماني كه گزنفون مورخ و وقايع‌نويس ارتش يونان به كمك يكي از شاهزادگان (كوروش كوچك عليه برادرش اردشير دوم) مي‌آيد، در خاطراتش مي‌نويسد: «‌‌من از سرزمين كاردوس‌ها رد شدم.‌» يعني قسمتي از سرزمين ايران كاردوس نام داشته است. همچنين در نوشته‌ها آمده كه اردوان پنجم وقتي خبر قيام اردشير بابكان را مي‌شنود، مي‌گويد:‌«اين كاردوس چه مي‌خواهد از ما؟» يا مثلاً گفته مي‌شود سلسله ساسانيان اصلش كرد بوده است. بنابراين كردها با ما هم‌نژاد هستند و علاوه بر اين، زبان كردي پر از الفاظ فارسي است. علاوه بر اينكه در رابطه با پيوستگي نژادي ميان ايرانيان و كردها مرحوم رشيد ياسمي كتابي به نام «كرد و پيوستگي نژادي آن با كشور ايران» را تأليف كرده است. پس از جنگ جهاني اول در تقسيم‌بندي‌هاي انجام گرفته، بخشي از منطقه كردنشين ايران به عراق اهدا شد در حالي كه اصلاً تناسبي بين قوم كرد و عرب وجود نداشت. حتي گفته شد كه شازده فرمانفرما فرمانروايي عراق را بر عهده بگيرد كه سرانجام اينطور نشد.
 
علت پراكندگي قوم كرد در نقاط مختلف كشور چه بوده و اين امر در چه دوره‌هايي رخ داده است؟
مردم كرد زبان اغلب در كرمانشاه، همدان، ايلام و سنندج ساكن بوده‌اند اما در زمان شاه‌عباس بخشي از كردها به دستور وي به خراسان كوچ كردند و طايفه‌هاي شادانلو، شادالو و زعفران‌لو را تشكيل دادند. علاوه بر شاه عباس نادر شاه نيز به خاطر شجاعت كردها آنان را به نقاط مختلف كشور كوچ داد. رضاخان نيز براي جلوگيري از شورش آنان تصميم به كوچاندن آنها گرفت.
 
اعلام جدايي‌طلبي كرد‌ها نخستين بار توسط چه كسي و براي چه آغاز شد؟
پس از پايان جنگ جهاني اول، وقتي سپاه عثماني از تبريز خارج شد و مكرم‌الملك به عنوان «نايب الاياله» حكومت خود بر اين منطقه را آغاز كرد، احساس مي‌شد آرامش و امنيت به منطقه بازگشته وليكن اسماعيل آقا سبيتقو، خان منطقه كردستان دست به آشوب در منطقه زد. او از آنجا كه پدرش(محمدآقا) و برادرش(جعفرآقا ) به دست دولت مركزي كشته شده بودند، عليه دولت مركزي و حكمران تبريز قیام کرد. او تمام طوايف كرد منطقه را با خود متحد ساخت و بسياري از آن مناطق را به تصرف خود درآورد. همزمان با اين شورش در نقاط ديگر شمال غربي ايران يعني آذربايجان و كردستان تركيه درگيرهايي بين ارامنه و آشوري‌ها با ترك‌هاي عثماني روي داده بود كه بيشتر رنگ مذهبي داشت. در چنين شرايطي رهبران كردي كه در تركيه به سر مي‌بردند از اختلافات اسماعيل آقا با دولت مركزي ايران استفاده كردند و او را به سمت خود كشاندند و همين مسئله باعث شد تا حركت وي رنگ و بوي سياسي به خود بگيرد، اما اسماعيل آقا در اروميه غارتگري‌هاي بسياري كرد و خون‌هاي زيادي ريخت.
در واقع دولت مركزي پدر و برادر اسماعيل آقا را به علت شرارت و تعرض به زن و بچه مردم و غارت شهرها سركوب كرده بود اما در مقابل هرگاه حكومت ايران به مقابله با اقدامات اسماعيل آقا مي‌پرداخت، دولت تركيه از وي حمايت مي‌كرد و به او پناهندگي مي‌داد. حتي دولت عثماني كه در حال تبديل شدن به يك كشور جمهوري بود، در حمايت از اسماعيل آقا توپچي‌هايش را هم همراه وي روانه مي‌كرد.
 
نقش لشكر عثماني و آشوريان در به آشوب كشيدن آذربايجان و كشتار ارامنه چه بود؟
در جنگ جهاني اول وقتی لشكر عثماني به ايران آمد مسبب اتفاقاتي در اروميه شدند كه از جمله حوادث آن دوران، كشتار مردم در آذربايجان بود. كشيشان، آشوريان را عليه مردم منطقه تحريك مي‌كردند به طوری که دست به كشتار ارامنه زدند كه در نتيجه ارامنه منطقه را خالي  و فرار كردند و 70 شهر ارمني‌نشين از سكنه خالي شد. آشوريان نيز از سوي عراق به ايران آمدند و با رهبري مذهبي مارشيمون تصميم گرفتند كه در ايران كشوري مركب از آذربايجان و كردستان، به نام آشورستان- آشورباستان- تشكيل دهند. امريكايي‌ها كه آن زمان در ايران ميسيونر مذهبي داشتند، از آنها حمايت كردند كه ازجمله آنها دكتر كوچران امريكايي بود. در اين دوران كاري از دست دولت هم برنمي‌آمد. با روي كار آمدن رضاخان اين جريانات مقداري كاهش يافت.
 
سرانجام اين غائله چطور آرام شد؟
پس از روي كار آمدن رضاخان، وي سرتيپ امان‌الله ميرزا را به فرماندهي قشون در آذربايجان منصوب كرد. امان‌الله ميرزا هم قواي 10هزار نفري اسماعيل آقا را كه خواهان جدايي و استقلال كردستان از ايران بود، شكست داد و خودش را مجبور به فرار از ايران كرد. در سال 1309 دولت ايران طي پيامي به اسماعيل آقا با وعده عفو از وي درخواست كرد كه به كشور بازگردد. اسماعيل آقا هم كه از زندگي در تركيه خسته شده بود، اين درخواست را پذيرفت. از طرفي با بهتر شدن روابط ايران با تركيه و فراهم شدن مقدمات سفر رضاخان در سال 1313 به تركيه دولت اين كشور دست از حمايت اسماعيل آقا برداشت.
 اما اسماعيل آقا به محض رسيدن به ايران درصدد برآمد كه دوباره عده‌اي را دور خود جمع كند. به همين علت نيروهاي تيپ كردستان طي جنگ‌هايي سرانجام توانستند اسماعيل آقا سيميتقو را به هلاكت برسانند. ناگفته نماند كه اسماعيل آقا در دوران حياتش براي خود تاجي به نام تاج كردستان تهيه كرده بود. با كشته شدن اسماعيل آقا تا مدتي منطقه آرام بود، هر چند جنگ‌ها و درگيري‌هاي كوچكي ميان مرزبانان و اشرار شكل مي‌گرفت كه علت اين مسئله هم باز بودن مرزهاي اين منطقه از كشور بود.
ظاهراً در شهريور 1320 پس از حمله نيروهاي شوروي و انگليس به ايران، مناطق بسياري از جمله كردستان تصرف مي‌شود.
همينطور است. در شهريور 1320 ارتش شوروي و انگلستان (از شمال و مغرب) ايران را مورد حمله قرار دادند و مناطقي چون بندر شاپور، آبادان، ‌كردستان، كرمانشاه، همدان و خوزستان به تصرف نيروهاي انگليس درآمدند اما پس از آن طي توافقي كه بين شوروي و انگليس به وجود آمد قرار شد نيروهاي انگليسي كردستان را تخليه كنند و در اختيار نيروهاي شوروي بگذارند. جالب است بدانيد دولت شوروي براي اين منطقه طرحي داشتند كه چندين سال پيش فاش شد.
 
كمي بيشتر در خصوص اين طرح و مفاد آن توضيح دهيد.
در سال 1999 در كاخ دي (ايالتي در گرجستان) كنفرانسي برپا شد و از دانشگاه ودروويلسون امريكا، مركز مطالعات تاريخ ايران، دانشگاه پاريس، دانشگاه باكو، دانشگاه گرجستان، دانشگاه ارمنستان و دانشگاه شوروي به همراه سازمان‌هاي امنيتي آنها دعوت به عمل ‌آمد. در اين كنفرانس فاش شد كه استالين در آن سال‌ها درخواست جدايي مناطق آذربايجان شرقي و غربي، گيلان، مازندران، گرگان، استرآباد و شمال خراسان را از ايران داشته است.
انگليسي‌ها براي آنكه مقاومت ارتش ايران را از بين ببرند چه اقداماتي مي‌كنند؟
انگليسي‌ها براي آنكه مقاومت ارتش ايران را از بين ببرند(به خاطر تبليغات رضاشاه و آلمان‌ها كه مي‌گفتند 300 هزار نفر زير پرچم داريم) محمد رشيد، خان شورشي را كه مثل اسماعيل آقا از كشور فرار كرده و به عراق رفته بود، به ايران مي‌فرستند و او در 1322 بانه را به آتش مي‌كشد. محمد رشيد ملقب به «حه مه رشيد» همان‌ حرف‌هاي اسماعيل آقا را مي‌زد و ادعا مي‌كرد كه قصد دارد دنبال كار وي را بگيرد به همين خاطر بانه را آتش زد. همين مسئله هم سبب از هم پاشيدگي لشكر كردستان شد.
هدايت‌الله حكيم‌الهي، روزنامه‌نگاري كه آن زمان افسر وظيفه بود در خاطراتش آورده كه پشه مالاريا از يك سو، مردم كردنشين منطقه كه از دست دولت مركزي و كشتارهايش به ستوه آمده بودند از سوي ديگر به ما حمله مي‌كردند. روس‌ها  هم كه در ارتش ايران ستون پنجم داشتند از اين فرصت استفاده و منطقه را تصرف مي‌كنند.
 
ظاهراً شوروي براي كمونيست كردن كردستان برنامه مفصلي داشته است؟
در اين دوره ارتش شوروي با رهبران كرد منطقه ارتباط برقرار و  از آنها دعوت مي‌كند به باكو بروند. در باكو به آنها وعده مي‌دهد در تشكيل جمهوري سوسياليستي كمك كند. يعني اگر از كردهاي ايران، عراق ، تركيه و سوريه، كردستان بزرگ درست شود، ما از شما حمايت مي‌كنيم. رهبران كرد هم باور و حزبي به نام كومله درست مي‌كنند كه گروه‌ها ، دسته‌ها و حزب‌ها گرد هم جمع مي‌شوند.
در این دوران قاضي  محمد كه از خانواده‌هاي اصيل و محترم كردستان بود به همراه قاضي صدر و قاضي سيف، برادر و پسر عمويش حزبي را به نام (ژيان- كومله- دموكرات) تشكيل مي‌دهند كه افكار كمونيستي داشتند و غائله‌اي به راه مي‌اندازند. يك ماه پس از سقوط تبريز در 21 آذر 1324، مهاباد نيز سقوط كرد و جمهوري مهاباد تشكيل شد. اما به خاطر اختلافات قبيله‌اي كه در سنندج وجود داشت، اين شهر سقوط نكرد. در اين دوران رؤساي قبايل كرد نيز لباس ارتش شوروي را به تن كرده و پرچمي همانند پرچم كردستان عراق علم كردند.
 
سرانجام حه مه رشيد چه شد؟
آن زمان آرم پرچم‌شان پرگار و ستاره سرخ بود و ارتش محلي تشكيل داده بودند و خود را ايراني نمي‌دانستند. اما دوران حكومتشان به يك سال هم نرسيد و سرانجام پس از 11 ماه توسط ارتش دستگير شدند. قاضي محمد پس از دستگيري در اظهاراتش مي‌گويد:«رضاشاه كه از كشور رفته بود و ارتش شوروي منطقه را گرفته بود و ما در وضع بدي قرار داشتيم و كسي به داد ما نمي‌رسيد. ناچاراً تصميم گرفتيم با اينها كنار بياييم وگرنه ما هيچ قصد جدايي از ايران را نداشتيم.‌» پس از آن ملامصطفي بارزاني، رهبر كردهاي عراق هم با به تن كردن لباس ژنرالي عده‌اي را دور خود جمع كرد. در اين ميان عده‌اي از توده‌‌اي‌ها نيز به او پيوستند.
علت شكست قاضي محمد و حزب دموكرات چه بود؟
در واقع اين فرقه قلابي دموكرات زماني شكست خورد كه دولت روسيه به دليل كمبود بودجه آنها را رها كرد. داستان پرونده را سرهنگ فيوضي نوشته است كه هر سه نفر در سال 1326 اعدام شدند.
 
اتهامشان چه بود؟
به دليل تغيير پرچم كشور، تشكيل ارتش و اعلام جمهوري و پوشيدن لباس بيگانه. محمدرضاپهلوي بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 پسر قاضي محمد را به توصيه امريكايي‌ها آجودان خود كرد. آنها گفته بودند بهتر است با پسر قاضي محمد مسالمت‌آميز رفتار كند. مجله ترقي هم آن سال‌ها عكسي را پشت جلدش چاپ كرد كه پسر شيخ‌خزئل و قاضي محمد آجودان‌هاي شاه ايران شده‌اند. در واقع محمدرضا پهلوی قصد داشت با اين روش‌ها مردم را به سوي خود جذب كند.
سر و صداي اين جنبش‌هاي جدايي‌طلبانه با اعدام قاضي محمد، خوابيد ولي همچنان دولت ايران به خاطر اوضاع نابسامان مالي به كردستان رسيدگي نمي‌كرد. هر چند رزم‌آرا پس از فروكش كردن غائله آذربايجان براي جذب اقوام كرد آنها را به عناوين مختلف به باشگاه‌هاي پذيرايي تهران دعوت مي‌كرد. البته بعد از انقلاب هم آقاي خامنه‌اي با سفر به اين مناطق اجازه دادند كه كردها مساجد خودشان را داشته باشند.
پس از اعدام قاضي محمد همچنان حوادث كوچكي در منطقه رخ مي‌داد كه با تحريك حزب كمونيست و كومله بود. اين جريانات ادامه داشت تا سال1337 و كودتاي عبدالكريم قاسم در عراق. در اين دوران رژيم عراق كه طرفدار چپ‌ها (شوروي) بود، كردهاي ايران را تحريك مي‌كرد و براي تعليمات نظامي به عراق مي‌برد. علاوه بر اين عبدالكريم قاسم، نخست‌وزير و وزير دفاع حكومت چپگراي عراق پس از كودتا دستور داد كه ملامصطفي بارزاني را به عراق برگردانند.
 
از چه روي ملامصطفي بارزاني به مخالفت با رژيم كمونيستي شوروي پرداخت و مقابل دولت عراق قرار گرفت؟
همانطور كه پيشتر اشاره شد، ملامصطفي از كردهاي عراق بود كه به ايران آمد و از راه ايران به شوروي رفته و همانجا پناهنده شده بود. وي 12 سال در شوروي ماند. اما از آنجا كه رژيم كمونيستي شوروي مورد پسندش واقع نشد به يك ميهن‌پرست ضد شوروي مبدل گشت. در حالي كه پيش از آن ادعاي دوستي با كمونيست‌ها را داشت. به هر روي دولت شوروي به وي اجازه خروج از شوروي را نمي‌داد و همين مسئله سبب اعتراض ملامصطفي شده بود. به طوري كه شاهدان عيني كه آن سال‌ها در شوروي زندگي مي‌كردند ملامصطفي را ديده بودند كه به نشانه اعتراض جلوي كاخ كرملين روي زمين نشسته و تقاضاي خروج از آن كشور را داشته است. ملامصطفي انسان ساده‌اي بود و غذايش نان و ماست بود.
بالاخره شوروي ملامصطفي را به كردستان عراق ‌فرستاد. ملامصطفي كه عقايدش تغيير كرده و در پي استقلال كردستان عراق بود، به خاري در چشم دولت چپگراي عراق مبدل شد و زيربار درخواست‌هاي آنها نرفت. مي‌گويند ملامصطفي ادعا داشته ما مردم كرد قصد داريم استان‌هاي مستقل داشته باشيم و معاون رئيس‌جمهورمان نيز حداقل كرد باشد.
 
سرانجام چه شد؟
عبدالكريم قاسم كه زيربار اين حرف‌ها نمي‌رود، دستور بمباران مناطق كردنشين ايران را مي‌دهد و به همين سبب كم‌كم به ايران نزديك مي‌شود. اين جريان ادامه داشت تا اينكه عبدالسلام عارف كودتا كرد و عبدالكريم قاسم را كشت. بعد از آن عبدالحسين البك پسرعموي صدام حسين به رياست‌جمهوري عراق گماشته شد. از آن زمان عراقي‌ها با ايران اختلاف داشتند. تا سال 1337 خبري در منطقه نبود اما از سال 1337 كوشش‌هاي جنبش‌هاي كمونيستي در كردستان آغاز شد. در اين دوره فردي به نام ارشد مامدي رهبر يكي از گروه‌هاي شورشي بود كه بسيار آدم مي‌كشت. تا پيش از پيروزي انقلاب اين گروه‌ها توسط دولت سركوب شدند و بيشتر فعاليت جنبشان در فرانسه رخ مي‌داد. از سال 1330 مركز تحقيقات كرد در پاريس مرتب عليه حكومت ايران و اينكه كردستان بايد از ايران جدا شده و يك ملت جهاني شود، مقاله مي‌نوشت. هر چند مطبوعات ايران هم در مقام پاسخ درمي‌آمدند.
 
آخرين غائله‌اي كه براي تحريك و جدايي مناطق كردنشين كشور انجام گرفت با تحريك چه نيروهايي صورت گرفت؟
در واقع از جنگ جهاني دوم به بعد دول غرب قصد تجزيه ايران را داشته‌اند براي همين هم پس از پيروزي انقلاب پيش از آنكه حكومت اسلامي به درستي مستقر شود با به راه انداختن غائله‌هايي در منطقه توسط برخي سران كرد سعي كردند به هدف ديرينه خود دست يابند. در آن دوران عبدالرحمان قاسملو دبيركل حزب دموكرات كردستان ايران گفته بود:«ما مي‌خواهيم كردستان خودمختار شود، يعني اختيارش با خود كردها باشد.» در نتيجه هيئتي از سوي دولت بازرگان به منطقه كردستان فرستاده شد تا غائله خاتمه يابد. از جمله فرستادگان دولت مرحوم آيت‌الله طالقاني، ‌شهيد بهشتي و... بودند.
مهاجمان ادعاي خودمختاري داشتند به همين منظور پس از محاصره تيپ مهاباد، پاسگاه‌هاي منطقه را به آتش كشيدند  و راديو و تلويزيون را به تصرف خويش درآوردند اما سرانجام با فرمان امام، تمام نيروها به منطقه اعزام شدند و اين غائله به پايان رسيد.
سرهنگي به نام سورنا كتاب زيبايي در همين رابطه نوشته است:‌« در اين كتاب آمده كه جدايي‌طلبان كرد ادعا داشتند ما وقتي مي‌گوييم كردستان، منظورمان سنندج و مهاباد نيست بلكه تمام آن بخش‌هاي كردنشين ايران است.‌» حتي نقشه‌اي هم از مناطق كردنشين تهيه كرده بودند كه مثلاً كردكوي در گرگان، شهركرد در بختياري هم جزو مناطق كردستان جديد محسوب مي‌شود. هر چند با وجود جنگ و خونريزي به نتيجه‌اي هم نرسيدند.
 
ولي اين تحريكات همچنان از سوي غرب ادامه دارد...
بله امروزه امریکا و انگلستان بسيار آنها را تشويق مي‌كنند. حتي چندي پيش در برنامه آپارات شبكه BBC از كارگردان ايراني دعوت كرده بودند كه در حال ساخت فيلم دو ساعته‌اي از عكس اعدام متمردين كرد بود. اين فيلم بر اساس عكسي ساخته مي‌شد كه عكاس روزنامه كيهان آن سال‌ها گرفته بود. ناگفته نماند كه آن عكاس در سال 2006 بابت اين عكس جايزه گرفته بود. در واقع اين كارگردان با ساخت اين فيلم سعي در تحريك كردها دارد.
يكي از راه‌هاي تجزيه و تغيير نظام در ايران توسط غرب به راه انداختن جنگ‌هاي سكتاريستي شوونيستي است. در اين روش نيازي به لشكركشي وجود ندارد. مردم منطقه‌هاي مختلف مثل ترك، كرد، لر، عرب و... مورد تمسخر ديگر نقاط قرار مي‌گيرند و همدلي و همرنگي ملت از ميان مي‌رود. براي تغيير اين شرايط بايد احساسات ملي مردم تحريك شود. چرا وطن‌دوستي ميان مردم كوچك شمرده مي‌شود. وطن مثل خانه انسان است و نبايد مورد مزمت قرار گيرد. ما بايد بيشتر روي اين مسائل دقت كنيم ولي غرب بايد بداند كه كردها بخشي از مردم ايران و بسیار عزیز هستند، به همین خاطر هيچگاه مناطق کردنشین از ايران جدا نخواهند شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر