کد خبر: 862578
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۴
به بهانه انتشار اثر تاریخی «زندگی سیاسی و اجتماعی سیدعبدالله بهبهانی»
گزارش‌های موثق تاریخی حاکی از آنند که از آن هنگام که شعله مشروطیت رو به افول گرفت و فضای کشور رو به اختناق رفت، حقوق مطروحه در قانون اساسی مشروطیت و متمم آن در اکثر موارد نادیده گرفته شد.
شهريار بهبهانی
سرویس تاریخ جوان آنلاین: گزارش‌های موثق تاریخی حاکی از آنند که از آن هنگام که شعله مشروطیت رو به افول گرفت و فضای کشور رو به اختناق رفت، حقوق مطروحه در قانون اساسی مشروطیت و متمم آن که ثمره نهضت و مبارزات ملت بود، در اکثر موارد نادیده گرفته شد. لحظات اولیه دوران مشروطیت بیشتر به هرج و مرج شبیه بود تا دموکراسی و تنها در بخش‌هایی بسیار کوتاه از ادوار استقرار نظام مشروطه و آن هم به دلایل عدیده داخلی یا بین‌المللی، ملت ایران توانست به مردم‌سالاری نزدیک‌تر گردد.

واقعیت آن است که در بیشتر این دوران ۷۲ ساله، تنها شبحی از مجلس به عنوان سمبل حکومت مشروطه در ایران وجود داشت. اکثریت وکلای آن نه نمایندگان ملت بلکه مبعوثان دربار و دولت‌ها بوده و دولت‌ها نیز ابزاری برای تحقق خواست دربار.

اما فلسفه پیدایش نهضت و وقوع انقلاب غیر از آن بود که اتفاق افتاد؛ به طور قطع، آرمانی که مردم و رهبران نهضت در راه آن جانفشانی کردند، چیزی جز این خیمه شب‌بازی بی‌ارزش بود. ملت ایران، به عنوان یکی از پیشگامان دموکراسی در مشرق زمین، با آرزوی کوتاه کردن دست قدرت‌های منحط داخلی و استعمارگران خارجی و تهدید ریزه‌خواران و نوکران آنان و حاکمیت مردم بر مردم و حفظ منافع و حقوق خود و ایجاد کشوری آزاد و سعادتمند، قدم در این راه گذارد. دلایل انحراف انقلاب از اهداف خود، هرچه بود، به‌طور قطع و یقین با نیت مبارزان آن متفاوت بود.

ملت ایران، پس از قرن‌ها اسارت و تحمل منحط‌ترین حکومت‌های استبدادی – به خصوص سلسله قاجاریه- با سرعتی باور‌نکردنی (و شاید بیش از اندازه سریع) قدم در راهی گذارد که از موانع و پیچ و خم‌های آن هیچ شناخت و تجربه‌ای نداشت و در این میان نیز همواره با دسیسه‌های صاحبان قدرت سنتی داخلی و توطئه‌های قدرت‌های خارجی رو به‌رو گردید. اما نکته قابل تعمق آن است که حقوق مطروحه ملت که عصاره‌اش در قانون اساسی و متمم آن تجلی یافت، از چنان حقانیتی برخوردار بود که چهار پادشاه دوران مشروطه به دلیل نقص آن یا عدم‌کفایت و لیاقت در استقرار آن، سرنوشتی جز سقوط نیافتند.
 
دوستداران تاریخ با چهره‌های این انقلاب چه از میان مستبدان و چه از گروه آزادیخواهان و مبارزان آشنا هستند. خوشبختانه، در مورد اکثر چهره‌های این نهضت، متون و کتب بسیاری نوشته و تدوین گردیده است، اما شاید یکی از ناشناخته‌ترین شخصیت‌ها با توجه به نقش و میزان تأثیرش در این انقلاب، سید عبدالله بهبهانی می‌باشد. بهبهانی، یکی از چهره‌های انقلاب مشروطیت است که برخی وی را رهبر این انقلاب و عده‌ای وی را یکی از رهبران بر شمرده‌اند. به رغم این موضوع و پس از گذشت یک قرن از وقوع انقلاب مشروطه، تلاش مستقلی برای شناخت و شناسایی وی به عمل نیامده است. درباره نقش‌آفرینان این انقلاب، منابع مختلفی اعم از وقایع‌نگاری، بیوگرافی و اتوبیوگرافی موجود است، اما بهبهانی نه خود فرصت آن را یافت تا حوادث زندگی‌اش را به رشته تحریر درآورد و نه اطرافیان، بازماندگان و همرزمانشان بدین کار همت گماردند. این در حالی است که در تمامی متونی که درباره انقلاب مشروطیت نوشته شده و با سرگذشت‌ها و خاطرات نقل شده از این دوران لاجرم افعال و کردار وی ثبت شده است، ولیکن کتابی که به صورت مستقل به زندگی سیاسی او پرداخته باشد، تا کنون تهیه نشده است.

اثری که در معرفی آن سخن می‌رود، تلاش می‌کند با استفاده از کتب، مقالات و متون چاپ شده درباره حوادث اجتماعی و سیاسی ایران در فاصله نهضت تحریم تنباکو تا انقلاب مشروطیت به معرفی تفصیلی این چهره سیاسی بپردازد. در این میان برای روشن‌تر شدن برخی از زوایای زندگی این رجل سیاسی از بعضی اسناد چاپ نشده و همچنین تاریخ شفاهی نیز استفاده گردیده است. آنچه باعث گردید تا نگارنده به این اقدام دست زند، مبتنی بر دو دلیل مشخص بوده است: نخست آن که من، به عنوان یکی از نوادگان بهبهانی به صورت غریزی به شناخت وی و آنچه او انجام داده است، علاقه‌مند بوده و هستم. ضمناً علاقه‌ام به تاریخ ایران به خصوص تاریخ دوره قاجاریه دلیلی بر تدوین این کتاب شد.

 از طرف دیگر، چنانچه هر فرد علاقه‌مندی به مطالعه تاریخ انقلاب مشروطیت همت گمارد و به دنبال یافتن تصویری روشن از شخصیت و عملکرد نقش‌آفرینان این انقلاب باشد، به جرئت می‌توان ادعا کرد که در خصوص بهبهانی به صورت نسبی نیز توفیقی حاصل نمی‌نمایند؛ چراکه کتب و متون موجود هر یک نقشی متفاوت و ابعاد شخصیتی گوناگونی را از این چهره معرفی نموده‌اند که خواننده را از رسیدن به یک جمع‌بندی در مورد وی ناتوان خواهد ساخت. اگرچه، گوناگونی ابعاد شخصیتی هر انسان، همواره راه شناخت را نسبی و غیرقطعی می‌سازد، اما اظهار‌نظر‌های ضد و نقیض و نسبت دادن خصوصیات اخلاقی و رفتاری، دو سر یک طیف می‌تواند در راه شناخت هر چهره سیاسی موانع بسیاری به وجود آورد و این همان اتفاقی است که درباره سید عبدالله بهبهانی رخ داده است. بدین معنا که در معرفی بهبهانی ما شاهد اظهار‌نظراتی کاملاً متفاوت هستیم به صورتی که می‌توان بر اساس متون موجود، وی را فردی فداکار، تا منفعت‌طلب و رشوه‌خوار، وطن دوست تا خائن و مستقل تا وابسته تعریف کرد.

برخی او را فردی انقلابی که در پی استقرار نظام سیاسی جدید بوده پنداشته‌اند و برخی دیگر حضور وی در صحنه انقلاب را ناشی از غرض شخصی و ضدیت با عین‌الدوله دانسته‌اند. برخی او را فردی فداکار دانسته اند که یک تنه در مقابل استبداد می‌ایستد و در مقابل گلوگه، سینه سپر می‌سازد و برخی او را مردی طماع و اهل زد و بند معرفی می‌کنند که در هر شرایطی آنچه برایش اهمیت دارد، منافع مادی است. برخی او را حامی انقلاب و انقلابیون و مصلح اجتماعی می‌دانند و برخی دیگر او را وابسته به امین‌السلطان و سیاست بیگانگان! گرچه وی مانند هر انسان و هر رجل سیاسی در کنار محاسن، معایب و نقاط ضعفی نیز دارد، ولی قضاوتی اینچنین دوگانه و برشمردن صفاتی اینچنین ناسخ و منسوخ، راه را بر شناخت نسبی وی ناهموار می‌سازد. هرچند که قضاوت مورخین درباره بهبهانی متفاوت می‌باشد ولی اکثر آنان در یک مطلب اتفاق نظر دارند و این نکته را مهدی بامداد در شرح حال رجال ایران چنین بیان می‌سازد: «سید عبدالله، برای هر نظری که فرض شود یکی از پیشوایان و مؤسسین مشروطیت ایران است که زحمات بی‌شماری را در این راه متحمل شد». اگر این گفته بامداد را بپذیریم؛ خوانندگان با نگارنده هم‌عقیده خواهند بود که جای یک اثر که مستقلاً به زندگی سیاسی سید‌عبدالله بهبهانی پرداخته باشد، در خیل عظیم مطالب و آثار مدون این مقطع تاریخی ایران عالی است و امیدوارم اثر مورد معرفی ما بتواند این نقصان را مرتفع سازد و آرزومندم از نظر محتوایی نیز چنین کند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار