بيژن بيرنگ كارگردان سريالهاي «همسران» و «خانه سبز» انتقادات تندي را به وضعيت حال حاضر سينماي ايران وارد كرده است. از نظر اين كارگردان كه موضع عجيبي درباره ساختن فيلمهاي تلخ دارد، مثلاً نبايد فيلمي درباره اسيدپاشي ساخته شود. او دليل پرداختن به چنين سوژههايي را فردگرا شدن سينماي سال 95 در غياب كمپانيهاي فيلمسازي ميداند. بيرنگ در ميان صحبتهايش لقبهايي مثل قاتل نيز به اين نوع سينما داده، قاتلي كه ميتواند اميد را بكشد و جامعه را از پيش بدبين كند.
بيرنگ در گفتوگو با ايلنا به تندي از وضعيت سينماي ايران انتقاد كرده است. البته او كه علاقهمند است فيلمها را در طول سال ببيند، سال 95 نيز مثل چند سال گذشته در جشنواره فجر حضور نيافته بود اما در پاسخ به اينكه از كليت فيلمهاي سال گذشته چه ميداند، اينطور ميگويد: «فيلمها بهنظرم بسيار تلخ و بدبينانه هستند و اين تلخي ريشهها و دلايل گوناگوني دارد. گمان ميكنم ما سينماي حرفهاي نداريم. مادام كه كمپانيهاي سينمايي فعاليت نداشته باشند، سينماي حرفهاي هم نخواهد بود. سينماي ما يك سينماي مستقل غربي است كه براي داخل مملكت توليد ميشود و فقط برخي افراد آن را توليد ميكنند، يعني سرمايهگذاران سينماي ايران همواره افراد هستند. كارگردانها سوژه پيدا ميكنند، بعد هم يك سرمايهگذار پيدا ميشود و فيلم ساخته ميشود. به نظرم اتفاقاتي كه در سينماي ايران ميافتد همه و همه ماحصل تصميم يك فرد يا برخي افراد است، يعني يك نفر تشخيص ميدهد فيلمي بسازد و فيلم ساخته ميشود. يقيناً با حضور كمپانيها و شركتهاي بزرگ تبليغاتي و اگر آنها تصميمگيري ميكردند چه سياستي بايد در پيش بگيرند و چه بسازند و چه نه؛ سينماي ايران وضعيت بهتري ميداشت.»
البته سالهاست كه كمپانيها در سينماي ايران جايي ندارند، اما بيرنگ به وجود اين كمپانيها پيش از انقلاب اشاره ميكند و ادامه ميدهد: «سيامك ياسميان استوديو و لابراتوار داشت. آنها به شيوه خاص خود عمل ميكردند، مثلاً در بدنه سينما حركت ميكردند و در كنار آن هيچ سينماي ديگري وجود نداشت. هركسي كه ميخواست وارد سينما شود، بايد وارد اين فضا ميشد. در اين راستا دانشگاه و مدارس هم وجود داشتند. ادغام اينها باعث ميشد ما يك سينماي ملي داشته باشيم.»
او در ادامه توضيحاتش درباره تبعات فردي شدن سينماي ايران انتقاداتش را تندتر ميكند و ميگويد: «سينماي ايران به دست افراد افتاد حال آنكه بايد كمپانيها را بار ديگر در سينماي ايران فعال كرد تا مجموعهاي از سرمايهگذاران در يك كمپاني براي يك فيلم يا چند فيلم تصميمگيري كنند تا نه مضامين شبيه به هم باشند و نه همه چيز براساس سليقه يك فرد باشد. همين سينماي پر از يأس و بدبيني كه نتيجه سينماي فردگراي سال ۹۵ است، نشان ميدهد كه افراد هر يك در كنج عزلت خود به مضامين خاص خود رسيدند و بيهيچ اطلاعي از شرايط توليد سينما در سراسر كشور همگي فيلمهاي شبيه به هم ساختهاند. فيلمهاي تلخ امسال بيداد ميكند. من براي اين نوع سينما از كلمه قاتل استفاده ميكنم. قاتلي كه ميتواند اميد را در ما بكشد و جامعه را بيش از پيش بدبين كند.»
از يك سو به نظر ميرسد سياستهاي دولت در اقتصاد و عرصههاي ديگر اجتماعي، ربطي به فضاي سينما ندارد و سينما راه خودش را ميرود و حرف خودش را ميزند و از سوي ديگر تلويزيون هم برنامههايي درباره احياي اميد در جامعه توليد ميكند كه در بيشتر مواقع سطحي و لحظهاي است. بيرنگ درباره اين دوگانگي نيز اينطور نظر ميدهد: «بحث فرهنگي يك چرخه است. يك اثري توليد ميشود و آن توليد يكسري اثرات ميگذارد و آن اثرات باعث بهوجود آمدن يكسري توليد ديگر ميشود و اگر اين چرخه بهطور ناقص اتفاق بيفتد، نقصها همچنان ادامه خواهند داشت. ما در سينما گرفتار يك بيماري هستيم كه من اسمش را آرمانگرايي ميگذارم. سينمايي كه سعي ميكند كمي هم واقعبينانه باشد حال آنكه سينما جاي واقعيت نيست، جاي حقيقت است.»
بيرنگ با اشاره به نقل قولي از اريك فروم ادامه ميدهد: «جامعه دو دسته است؛ يكي جامعهاي كه به چيزهاي خوب فكر ميكند، خوابهاي خوب ميبيند، انديشههاي خوب دارد و شعارهاي زندهباد بهجاي مرگ سر ميدهد كه اينها همه بهشتياند و دوم جامعهاي كه دائم درد، كثافت و رنجها را ميبيند و اينها از وادي جهنماند.»
وي بر اساس اين نظر درباره سينماي ايران اينطور اظهار نظر ميكند: «با اين نگاه ما متوجه ميشويم چه سينماي جهنمي داريم! سينمايي كه واقعنگري دارد و آنقدر به كيسهاي نادر و محدود ميپردازد كه نميتوانند واقعيت جامعه باشند و درصورتي كه باشند؛ بازهم به نظرم سينما جاي آرامش، رؤياپردازي، اميد دادن و انرژي دادن به انسانهاست تا بتوانند سختيها و ناملايمتها را پشت سر بگذارند و زندگي خوبي داشته باشند. كجا اوقات فراغت انسان با يك فيلم تلخ پر ميشود؟! اگر بخواهيم به لحاظ اوقات فراغت هم به سينما نگاه كنيم بايد اوقات فراغت خود را با سينما پركنيم ولي متأسفانه ما در اين زمينه هم موفق نيستيم.»