از نظر روانشناسي انسانها به سه دسته تقسيمبندي ميشوند: «خوشبين»، «بدبين» و «واقعبين». در اين زمينه مثال معروفي رايج است كه افراد «خوشبين» به نيمه پر ليوان اشاره دارند و افراد «بدبين» نيمه خالي ليوان را ميبينند. اما گروه آخر، افرادي هستند كه به هر دو قسمت پر و خالي ليوان توجه دارند. با اين تقسيمبندي، ميخواهيم ببينيم افراد و گروههايي كه در عرصه سياسي فعاليت ميكنند بايد جزو كدام گروه باشند. مسلم اين است كه خوشبيني و بدبيني در عرصه سياست ميتواند موجب خسارات غيرقابل جبراني شود. به طور مثال اين جمله كه امروز زمان مذاكره است نه موشك، يك خوش بيني سياسي محسوب ميشود كه رهبر معظم انقلاب با واقع بيني در جواب اين خوشبيني فرمودند: «روزگار، روزگار همه چيز است وگرنه به راحتي و به صراحت حق ملت را خواهند خورد» يا اينكه گفته ميشود: در غياب تعرفه واردات در هيچ صنعتي به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزي قدرت رقابتي نداريم كه از يك بدبيني سياسي ناشي ميشود. اين بدبيني سياسي در مغايرت آشكار با بندهاي 1، 2، 3، 5، 6 و 8 از سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي كه از سوي مقام معظم رهبري ابلاغ شدند، قرار دارد و موجب تضعيف خودباوري ملي براي توليد و مصرف كالاي ايراني خواهد شد.
حال اين مسئله مهم پيش ميآيد كه خوشبيني، بدبيني و واقع بيني سياسي چگونه قابل تشخيص است، به طور مثال وقتي بنيانگذار انقلاب، لقب شيطان بزرگ را به امريكا ميدهد و اعتمادي به او ندارد از بدبيني سياسي نشئت ميگيرد يا واقع بيني سياسي يا اعتماد به اراده و نيروي مردم از خوش بيني امام ناشي ميشود يا واقع بيني سياسياش؟ جمله معروف شهيد آيتالله سيد حسن مدرس(ره) كه فرمودند: ديانت ما عين سياست ماست، سياست ما عين ديانت ماست، بهترين ابزار براي تشخیص مسئله فوق است. در اين بيان دقيق بين ديانت و سياست رابطهاي دو طرفه قائل شده است. به اين معني كه سياستگذار در اتخاذ سياست بايد دقت كافي داشته باشد تا سياستش منشأ ديني داشته باشد. بعد از اتخاذ سياست بر اساس مباني ديني، در مرحله اجرا هم بايد معيارهاي ديني مد نظر باشد و جايي كه انحرافي صورت گرفت، تصحيح فوري صورت پذيرد. امام بزرگوار (ره) بر اساس آموزههاي قرآن كه شيطان را دشمن آشكار براي انسان ميدانند و نيز با شناختي كه از امريكا دارد اين سياست كه امريكا شيطان بزرگ است را مطرح ميكنند و اين واقع بيني سياسي باعث بقاي انقلاب تا به امروز شده است. در اين راستا رهبر معظم انقلاب با استناد به قرآن كريم از اصطلاح ديگري تحت عنوان جهاد كبير سخن به ميان آوردهاند. ايشان جهاد كبير را ايستادگي، مقاومت و عدم تبعيت از دشمن در ميدانهاي مختلف مثل سياست، اقتصاد، فرهنگ و هنر ميدانند و بر اساس شناختي كه از ماهيت استكباري امريكا دارند همواره بر اينكه امريكا قابل اعتماد نيست، تأكيد ميكنند ولي متأسفانه خوشبيني سياسي حاكم بر مذاكره كنندگان باعث اعتماد به دشمن و وارد آمدن خسارت محض به كشور ميشود. حال وقتي واقع بيني سياسي حاكم نباشد، رابطه ديانت و سياست قطع يا تبديل به رابطهاي يك سويه خواهد شد. وقتي تفكري معتقد است براي توسعه به ناچار بايد عدهاي زير چرخهاي توسعه له شوند، نشان ميدهد در مرحله اتخاذ سياست، منشأ ديني حاكم نبوده است. وقتي با تغيير تعبير از اختلاس به معوقه بانكي سعي ميشود تخلفي سرپوش يا سبك تصور شود، يعني در مرحله عمل، رابطه سياست با ديانت قطع شده است هر چند اثبات شود سياست اتخاذي منشأ ديني داشته است.
واقع بين نبودن سياسي در دولت حاضر نمودهاي مختلفي داشته است. ابتدا با ادبيات انتظاري از مردم طلب شكرگزاري بر نعمت دارد. سپس وعده در باغ گلابي و سيب داده ميشود كه براي ديدن نهالش بايد صبر كرد. اين صبر اندكي دوام نميآورد و براي كساني كه آن را نميبينند عينك تجويز ميشود. اين واقع بين نبودن تا جايي پيش ميرود كه مشكلاتي كه ريزگردها در خوزستان به وجود آوردند به زير پا گذاشتن معروف و ترويج منكر و در نتيجه گرفتار شدن به عذاب الهي تعبیر ميشود. پس اينگونه مشكلات ربطي به دولت محترم نداشته و مردم با زير پا نگذاشتن معروف و ترويج نكردن منكر آن را حل خواهند كرد و در آخر خدا را به خاطر عمل به وعدهها شكركرده و خود را شرمنده مردم نميداند. با مطالبي كه بيان شد، براي واقع بين بودن دولت محترم تنها يك راه باقي ميماند و آن استفاده از سمعك براي شنيدن گلايههاي مردم گلايهمند است.