کد خبر: 839983
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
نقدي بر مجموعه‌داستان «ليموترش» نوشته «داود ملكي»
ادبيات جنگ و مشخصاً دفاع مقدس، از آن گونه‌هاي ادبي است كه متأسفانه به دليل بي‌توجهي مسئولان، مهجور باقي مانده و آن‌گونه كه شايسته است به آن پرداخته نشده.
زادمهر راستگو
ادبيات جنگ و مشخصاً دفاع مقدس، از آن گونه‌هاي ادبي است كه متأسفانه به دليل بي‌توجهي مسئولان، مهجور باقي مانده و آن‌گونه كه شايسته است به آن پرداخته نشده. طي سال‌هاي اخير، اين ژانر داستان‌نويسي، بيش از پيش به بيراهه رفته و كمتر شاهد اثر موفقي در حوزه داستان‌هايي با حال و هواي جنگ تحميلي بوده‌ايم. شايد به‌نوعي احمد دهقان، حبيب احمدزاده و مجيد قيصري هنوز تنها پرچمداران سربلند و مهم اين وادي‌اند كه به خاطر تجربيات شخصي و حضور در فضاي جنگ و البته تبحرشان در داستان‌سرايي و روايت صحيح ادبي، آثار فاخري در حيطه ادبيات دفاع مقدس رقم مي‌زنند. حتي رمان‌هاي پرسر و صدايي (نه پرفروشي) نظير «دا» و «بابانظر» فارغ از ارزش و كيفيت خوب يا بدشان، نتوانستند ناجي اين گونه مهم و غني از ايده و سوژه‌هاي بكر باشند، ولي آيا تاكنون فكر كرده‌ايم دليل ناكامي ادبيات دفاع مقدس چيست؟ پاسخش ساده است. كافيست نگاهي به كتاب «ليموترش» بيندازيد و فقط يكي از داستان‌هاي آن را بخوانيد. همه‌چيز دست‌تان مي‌آيد. كتاب‌هايي نظير «ليموترش»، دلايل خوبي‌اند براي عدم موفقيت و پيشرفت ادبيات جنگ، زيرا به نظر مي‌رسد نويسندگان ما، اصولاً به اين فضاي داستان‌نويسي نگاهي سطحي و سهل و ممتنع دارند. نوشته‌هاي آنان به‌خصوص نويسندگاني چون «داود ملكي» كه شايد همه اطلاعاتش از جنگ تحميلي به چند فيلم و تعدادي برنامه مستند تلويزيوني يا خاطرات اطرافيان خلاصه مي‌شود، از نوعي ساده‌انگاري مضحك و توهين‌آميز رنج مي‌برد كه مسئله دفاع مقدس را يك موضوع شخصي و دم‌دستي جلوه مي‌دهند و با آن بر اساس سليقه و برداشت شخصي خود برخورد مي‌كنند. براي نمونه، كدام يك از داستان‌هاي مجموعه ليموترش، ارزش ادبي و محتوايي دارند يا حتي در جهاني مستند، درام‌پرداز و جدي روايت مي‌شوند كه خواننده بخواهد از آنها تأثير بگيرد يا به واسطه مطالعه يكي از داستان‌ها، دوران جنگ و پيامدهايش را در ذهن تداعي و تازه با آن همذات‌پنداري هم بكند؟ نويسنده داستان‌ها را آنقدر متأثر از تصاوير كليشه‌اي و رايج در فيلم‌هاي جنگي و نگاه و شنيده‌هاي عوام‌پسندانه به اين مقوله روايت مي‌كند كه مخاطب گمان مي‌برد او را كودن فرض كرده‌اند و به شعورش توهين مي‌شود! داستان‌ها فاقد ايده‌هاي خلاقانه و بكرند و به بدترين شكل ممكن، تصويري خام و نخ‌نماشده از رزمندگان، شهدا و جانبازان ارائه مي‌كند؛ تصويري كه نه تنها در جهت ستايش و حمايت از رشادت‌ها و دلاوري‌هاي آنها نيست كه گويي اين افراد توسط نويسنده به سخره گرفته شده‌اند و قرار نيست آنها را باور كنيم. قهرمان‌هاي قصه‌هاي «ليموترش» حتي اگر مابه‌ازاي حقيقي هم داشته باشند، نمونه‌هاي خوبي از بازمانده‌هاي جنگ و يادگارهاي هشت سال دفاع مقدس نيستند. خواننده در مواجهه با اين داستان‌ها، از فضاسازي‌ها متنفر مي‌شود و گاهي نيز به خنده مي‌افتد، بس‌كه در قصه‌هاي كتاب نگاهي كودكانه و ابتدايي موج مي‌زند. در خوانش «ليموترش» به نظر مي‌رسد با چند طرح اوليه (و نه‌چندان ارزشمند) براي نوشتن داستان‌هاي نيمه‌بلند روبه‌رو هستيم كه هرگز مجال تبديل‌شدن به آن را نيافته‌اند.
در اين نگاه به زعم خويش منصفانه، قصد تخريب يا تحريف كتاب نامبرده و ارائه نقدي غرض‌ورزانه بر آن نيست. اتفاقاً نگارنده دلسوزانه تلاش مي‌كند به نويسنده كتاب يادآور بشود انديشه و اهدافش براي نگارش داستان‌هايي در حوزه دفاع مقدس، ستودني و قابل ‌احترام است اما او اين گام بزرگ و بلند را خيلي ناشيانه و با دستان خالي برداشته است. جاي خالي تحقيقات مستند و توصيفات مبتني بر حقايق جبهه و جنگ و مشكلات و دغدغه خانواده‌هاي عزيزاني كه به دفاع از ميهن اسلامي پرداخته‌اند، لابه‌لاي سطور كتاب ملكي به وضوح پيداست. او تنها ديدگاه و انديشه‌هاي ذهني و شخصي خود را از موضوعاتي كه انتخاب كرده، روي كاغذ آورده است. از طرفي در حالي‌كه بي‌كيفيتي محتواي كتاب، مخاطب را مي‌آزارد، اشكالات شديد ويرايشي و غلط املايي، شيوه چاپ و انتشار كتاب و حتي عكس روي جلد و نام مجموعه در تضاد شديد با نيت نويسنده از نگارش و گردآوري داستان‌هاست. علامت‌گذاري جمله‌هاي كتاب اغلب اشتباهند يا اصلاً خبري از علامت‌هاي دستوري نيست. از اين‌رو كتاب به سختي خوانده مي‌شود. شكل چاپ صفحات داخلي، خواننده را بي‌درنگ ياد كتاب‌هاي آموزشي و مذهبي مي‌اندازد. فونت و صفحه‌بندي، زشت و دور از خلاقيت انتخاب و اجرا شده (كه البته اين انتقاد، متوجه ناشر است). از همه بامزه‌تر چند نكته در نامگذاري و نثر داستان‌هاست كه توجه هر خواننده‌اي را جلب مي‌كند و براي هميشه به عنوان يك پرسش بي‌پاسخ در ذهنش باقي مي‌مانَد. اول آنكه اسم هيچ‌كدام از قصه‌ها، ليموترش نيست. پس نمي‌توانيم به مقصود نويسنده از انتخاب اين نام براي مجموعه‌اش پي ببريم. دوم گزينش اسامي كنايي يا بي‌ربط با فضاي داستان‌ها كه سبب مي‌شود خواننده پس از قرائت هر اثر، براي درك منظور نويسنده از اين نامگذاري‌ها، مدتي با خود كلنجار برود و از همه جالب‌تر اينكه باورتان نمي‌شود اگر بگوييم ملكي براي نخستين‌بار موفق شده كتابي با زيرنويس فارسي در ايران منتشر كند! فيلم خارجي ديده بوديم كه با زبان اصلي و زيرنويس فارسي باشد، ولي تاكنون كتاب فارسي با زيرنويس فارسي نديده بوديم! خالق «ليموترش»، بي‌هيچ ضرورت كاربردي و مفيدي، جملات عراقي‌هاي متجاوز را به زبان عربي و درست زير هر جمله در متن اصلي (و نه در پاورقي كتاب) معني فارسي آن را آورده است. ضمن آنكه در مواردي هم ‌اندكي خلاقيت به خرج داده و چند كلمه فارسي به عراقي‌هاي زبان‌بسته آموخته تا دست و پا شكسته منظورشان را به اسرا برسانند. غير از اين، نويسنده ديالوگ‌هاي شخصيت‌هاي جنوبي داستان را با گويش خاص خودشان و با علامت‌گذاري‌هاي بياني در متن آورده تا حس و حالي نوستالژيك، واقعي و تأثيرگذار به داستان‌هايش تزريق كرده باشد. افسوس كه چنين تلاش مذبوحانه‌اي، جز خنده خواننده، ثمره ديگري در پي ندارد!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار