به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مرد طلافروشي به اداره پليس رفت و از دو زن جوان به اتهام سرقت انگشتر و گوشواره طلا شكايت كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من چندين سال است كه در يكي از خيابانهاي مركزي تهران طلافروشي بزرگي دارم. ساعتي قبل دو زن جوان براي خريد طلا وارد مغازه من شدند و ادعا كردند قصد دارند انگشتر و گوشواره بخرند. آنها دقايقي بيرون از مغازه رفتند و طلاهاي داخل ويترين را نگاه كردند و بعد دوباره به داخل مغازه آمدند و درخواست ديدن انگشترها و گوشوارهها را كردند. من دو سيني انگشتر و گوشواره روي ميز گذاشتم و دو زن جوان چند انگشتر و گوشوارهها را از داخل سيني برداشتند و دوباره امتحان كردند. آنها چندين بار انگشترها و گوشواره را تعويض كردند و در پايان در حالي كه من تصور ميكردم آنها طلاها را به داخل سيني برگرداندهاند، بهانهاي آوردند و بدون خريد طلا از مغازه خارج شدند. وي ادامه داد: ساعتي بعد وقتي سينيهاي طلا را جابهجا كردم، متوجه شدم كه يك جفت گوشواره و يك انگشتر سرقت شده است. پس از آن بلافاصله دوربين مغازه را بررسي كردم كه فهميدم يكي از آن دو زن جوان به صورت حرفهاي هنگام تعويض طلاها، انگشتر و گوشواره را سرقت كرده است.
با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي موسوي، داديار شعبه اول دادسراي ناحيه 34 براي شناسايي سارقان طلافروشي در اختيار تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي تهران قرار گرفت. همزمان با ادامه تحقيقات براي شناسايي سارقان طلايي، مأموران با چندين شكايت مشابه روبهرو شدند كه حكايت از آن داشت دو زن جوان با همين شيوه از تعدادي طلافروشي سرقت كردهاند. از سوي ديگر مشخص شد دو سارق حرفهاي فقط انگشتر و گوشواره سرقت ميكنند. در حالي كه هر روز به تعداد شاكيان دو زن سارق افزوده ميشد، مأموران در بررسي دوربينهاي مداربسته يكي از سارقان را كه زن 31 سالهاي به نام شهره است و چندين سابقه سرقت در پروندهاش ثبت شده، شناسايي كردند. بررسيها نشان داد شهره سارق سابقهداري است كه در سرقتهاي قبلي همراه خواهرش از طلافروشيهاي سطح تهران به بهانه خريد طلا سرقت ميكرده است. با شناسايي سارق حرفهاي، مأموران خيلي زود مخفيگاه شهره را شناسايي و وي را دستگير كردند. متهم در بازجويي به سرقتهاي طلايي همراه خواهر شوهر و نامزد خواهر شوهرش اعتراف كرد. سپس مأموران دو متهم ديگر را بازداشت كردند. سه متهم صبح ديروز براي بازجويي به شعبه اول دادسراي ويژه سرقت منتقل شدند و به تعداد زيادي سرقت اعتراف كردند.
در پروندهات نوشته سارق حرفهاي
هستي؟
بله.
من در كشروي از
طلافروشي حرفهاي
هستم.
چند بار سابقه كيفري داري؟
من
در كشروي از طلافروشيها گاوپيشاني سفيدم. در هر طلافروشي كه سرقت
ميشود، مأموران بلافاصله
به سراغ من ميآيند.
قبل از اين هشت بار دستگير شدهام و
به زندان رفتهام.
يعني سرقت هم نكني به سراغت ميآيند؟
نه.
چه شد كه وارد سرقت شدي؟
من
شوهرم معتاد بود و چهار فرزند داشتم. از سويي هم هميشه با مشكل مالي روبهرو بوديم تا اينكه تصميم گرفتم از طلافروشيها سرقت كنم.
چرا دنبال كار نرفتي؟
من اولين بار كه دستگير شدم، توبه و شروع به دستفروشي كردم، اما درآمد خوبي نداشت و مأموران شهرداري
هم مانع دستفروشي ميشدند. از طرفي هم سرقت از طلافروشي هم هيجان داره و هم
پول خوبي گيرت مياد به همين خاطر تصميم به سرقت گرفتم.
يعني به خاطر هيجانش رفتي؟
واقعيتش
يك روز در حال تماشاي فيلم خارجي بودم كه دو سارق به طلافروشي دستبرد زدند و مقدار
زيادي طلا سرقت كردند. جالب بود دو سارق در آن فيلم دستگير نشدند و پول خوبي
گيرشان آمد. آن فيلم خيلي مرا تشويق به سرقت كرد تا اينكه نقشه سرقت از طلافروشيها را طراحي كردم.
با شوهرت سرقت ميكردي؟
نه.
متأسفانه مدتي قبل او فوت كرد و مرا با بچه هايم تنها گذاشت.
درباره سرقتها
توضيح بده؟
من
با خواهرم سرقت ميكرديم.
ما دو نفري به بهانه خريد گوشواره و انگشتر به مغازه طلافروشي ميرفتيم. خواهرم صاحب طلافروشي را سرگرم ميكرد و من هم در فرصت مناسب پس از چند بار
تعويض كردن طلا به صورت حرفهاي
سرقت ميكردم تا اينكه مدتي
قبل خواهرم دستگير شد و الان در زندان است و من تنها شدم.
پس از اينكه خواهرت به زندان افتاد، به سراغ
خواهر شوهرت رفتي؟
بله.
من احتياج به همدست داشتم به همين دليل به خواهر شوهرم پيشنهاد دادم كه او هم قبول
كرد، اما او كشروي
بلد نبود و من مجبور شدم چند روزي او را آموزش دهم كه خيلي زود هم حرفهاي شد به طوري كه بعد متوجه شدم چند باري
به دور از چشم من تنهايي به چند طلافروشي رفته و سرقت كرده است.
نامزد خواهر شوهرت چه نقشي داشت؟
او
شناسايي طلافروشيها
را به عهده داشت و بعد با خودرواش ما را در نزديكي طلافروشي پياده ميكرد و منتظر ما بود تا چنانچه طلافروش
متوجه شود ما را فراري دهد.
در اين مدت كه از زندان آزاد شدي به چند طلافروشي
دستبرد زدي؟
27
طلافروشي.
فقط از طلافروشيهاي
تهران سرقت ميكردي؟
نه.
چند بار هم براي سرقت به اصفهان، قم و رامسر رفتيم.
چقدر از اين سرقتها
گيرت آمد؟
مالخر
به قيمت پاييني از ما ميخريد
و من هم قصد داشتم با پول آن براي دخترم جهيزيه بخرم كه دستگير شدم.
الان چه احساسي داري؟
پشيمان
هستم. كاش آن فيلم خارجي را نميديدم. فكر
كردم من هم هرگز گرفتار نميشوم، اما
الان براي نهمين بار دستگير ميشوم و هر
بار كه آزاد ميشوم به
خاطر بدهي كه بالا آوردهام، دوباره
دست به سرقت ميزنم.