دكتر حسن روحاني چهارشنبه گذشته سفر يك روزهاي به دو كشور عمان و كويت داشت تا پاسخ مثبت جمهوري اسلامي را به پيامي بدهد كه درست سه هفته قبل و توسط شيخ صباح الخالد الصباح، وزير خارجه كويت، به تهران داده شده بود. اين پيام حاوي درخواستي از تهران براي گشايش باب گفتوگو با كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس( GCC) بود تا آنكه مسير بهبود روابط بين ايران و اين كشورها در پيش گرفته شود و البته رئيسجمهور ايران هم بر اين مبنا سفر روز چهارشنبه خود را انجام داد تا تأكيدي بر پاسخ مثبت ايران و آمادگي براي گفتوگويي سازنده با اعضاي شوراي همكاري خليج فارس داشته باشد. سفر دكتر روحاني باعث شد، صباح الاحمد جابر الصباح، امير كويت، به حسن نيت ايران در اين زمينه مطمئن شود و با آماده شدن براي سفري به كشور عمان در روز دوشنبه، پيگير مقدمات گفتوگو بين ايران و اعضاي آن شورا شود. با وجود اين، به نظر ميرسد مسئله و مشكل اصلي در اين مسير همچنان پابرجا بوده كه نشانه واضح آن نه در منطقه بلكه در شهر مونيخ و كنفرانس امنيتي آن ديده شد.
مشكل مورد نظر در نوع ديدگاه آل سعود به ايران است كه به هيچ وجه متناسب با آن سفر دكتر روحاني و پاسخ مثبت ايران با شروع گفتوگو نبوده است. سخنراني عادل الجبير، وزير خارجه آل سعود، در كنفرانس امنيتي مونيخ دليل روشن و واضحي بر اين مدعاست. او چند روزي بعد از آن سفر و به جاي در پيش گرفتن لحني مسالمهجويانه يا دست كم از سر صداقت به گفتوگو، لحن خصمانه سابق و معهود خود را ادامه داده و باز همان تهمتهايي را به ايرانزده كه در اين روزها وجه مشترك او با دولتهاي امريكا و رژيم صهيونيستي شده است. اين وجه مشترك تا آن اندازه قابل مشاهده است كه واژگان كليدي الجبير عليه ايران در اين سخنراني همان واژگاني است كه آويگدور ليبرمن، وزير دفاع رژيم صهيونيستي، در همين روز يا مايك پنس، معاون رئيسجمهور امريكا، در روز قبل در سخنرانيهاي خود به كار بردهاند. از طرف ديگر، اين واژگان كليدي خصمانه و تهاجمي در برابر پيشنهاد مسالمتجويانهاي است كه دكتر محمد جواد ظريف در اين كنفرانس مطرح كرده است. او براي برطرف كردن وضعيت تفرقه و تنش فعلي و در پيش گرفتن مسير هماهنگيهاي منطقهاي، پيشنهاد تشكيل يك مجمع گفتوگوي منطقهاي بر اساس اصول مورد توافق كلي و هدفهاي مشترك را داده است. مقايسه لحن و واژگان دو همتاي ايراني و سعودي به خوبي تقابل كامل نگرش را روشن ميكند كه در حالي كه يك طرف به دنبال حل اختلافات و برطرف تنشها تأكيد دارد، طرف مقابل همچنان بر طبل خصومت ميزند.
اين نحو خصومتورزي از سوي سعوديها شك و ترديدهاي جدي نسبت به نقش آنان در گفتوگوي سازنده با ايران ايجاد ميكند و اين سؤال را پيش ميكشد كه آيا آنها مثل ايران حاضر هستند با حسن نيت وارد چنين گفتوگويي بشوند؟ دست كم واژگان مشترك الجبير با صهيونيستها و امريكاييها حاوي نكتهاي براي پاسخ مثبت به اين پرسش نبوده و حتي ميتوان گفت كه شدت و كيفيت اين وجه مشترك آن قدر هست كه او همچنان در صف صهيونيستي-امريكايي ايستاده و نميخواهد موضع خصمانه خود را به موضعي دوستانه تغيير بدهد. همين موضوع است كه نظر كساني نسبت به نيت امثال او در حاكميت آل سعود نسبت به پيام امير كويت را تأييد ميكند كه سعوديها تنها براي رفع مشكلات فعلي از هزينههاي داخلي و منطقهاي به خصوص در مورد تجاوز نظامي به يمن است كه در پس آن پيام قرار گرفتهاند و با ادعاي گفتوگو با ايران، تنها ميخواهند بار مشكلات خود را كاهش دهند. بر اساس اين تحليل، سعوديها قصد جدي براي برطرف كردن اختلاف و تنش با ايران ندارند بلكه به صورت موقت مدعي گفتوگو شدهاند تا با كاهش هزينهها دوباره به همان موضع ضد ايراني برگردند. درست است كه سياست اصولي ايران در منطقه بر مبناي تنشزدايي و همكاري با كشورهاي منطقه است اما بايد توجه به نيت و عمل سعوديها داشت و بايد به نحوي قاطعانه رفتار كرد تا آنها اين سياست اصولي را تعبير به ضعف يا كوتاهي ايران از منافع خود در منطقه نكنند و تصور نكنند ميتوانند در برابر گامهاي تنشزداي ايران ميتوانند به اين نوع جاهلانه پاسخ بدهند.