يکم- جشنواره فيلم فجر چشمانداز سينماي ايران است، اما اين دروغي بيش نيست، ماهيت سينما در ديده شدن است، ماهيتي که در گردش مالي معنا پيدا ميکند، پس در همين ابتدا بايد پرسيد آيا آثار جشنواره فجر در طول سال توسط مردم ديده ميشود؟ سؤالي که پاسخ آن تحقيقاً منفي است، جشنواره سال گذشته يکي از دورههاي مطلوب از نظر کيفيت آثار بوده است(بماند که در داوري آثاري مانند باديگارد و سيانور ناديده گرفته شدند)، اما گردش مالي سينما، مخاطب را در سالن ديگري پيدا ميکند، آثاري که در جشنواره حضور نداشتهاند - فارغ از سطح کيفيت آنها- اما مخاطب سينما به تماشاي آنها نشسته است، فيلمهايي همچون «فروشنده» با فروش 16 ميليارد، «من سالوادور نيستم» با 14 ميليارد، «50 کيلو آلبالو» با 13 ميليارد و «سلام بمبئي» با 13 ميليارد، آثاري که چشمانداز سينماي ايران را نشان ميدهد و در جامعه تأثير ميگذارد، پس بايد پرسيد، هدف از برگزاري جشنواره چيست؟ چرا تاکنون سند چشماندازي براي جشنواره تنظيم نشده است؟
انتخاب دبير جشنواره براساس چه معيارهايي صورت ميگيرد؟ لزوم حضور بخش هنر و تجربه در جشنواره فجر چيست؟ جايگاه کنوني جشنواره کجاست؟ و در نهايت بايد پرسيد آيا تنها براي يک جشن پرزرق و برق چنين مراسمي برگزار ميشود؟
دوم- سرآغاز حواشي جشنواره در کجا قرار دارد، حيدري ابتدا در حرکتي هوشمندانه و براي گرفتن بازخوردها ۲۸ فيلم بخش سوداي سيمرغ را معرفي ميکند و تمام بحثها بر سر فيلمهايي چون «کاناپه» عياري- که حواشي اين فيلم ابتدا توسط خود دبير جشنواره در برنامه هفت ايجاد ميشود - و «لرد» محمد رسولاف محدود ميشود و اين زمان خوبي بود تا فيلمهايي همچون «فصل نرگس» (که با سرمايهگذاري حميدرضا عارف، فرزند محمدرضا عارف، نماينده اصلاحطلب مجلس ساخته شده) بدون هماهنگي هيئت انتخاب که از ضعف آنها سرچشمه ميگرفت در ليست مسابقه قرار گيرد. بعد از آن، نوبت به سيستم ناقص فروش بليتها و اعلام نامزدهاي جشنواره ميرسد و در نهايت برندگان جشنواره که به وضوح غيرقانوني بودن تخصيص دو سيمرغ در بخش بهترين بازيگري زن جشنواره به استناد بند ۸ مقررات ديده ميشود.
در بند 12 آييننامه آمده است: «تفسير و رفع ابهام از مقررات و اخذ تصميم نهايي درباره موضوعات پيشبيني نشده به عهده دبير جشنواره است»، اما دبير جشنواره نميتواند در اين موضوع به اين بند استناد کند زيرا در بند 8 به طور کامل اين مسئله پيشبيني شده است و نياز به تفسير هم ندارد؛ حواشي که در تمامي موارد به خود محمد حيدري باز ميگردد.
سوم- بيشترين اثري که توسط داوران جشنواره ناديده گرفته شد، فيلم تحسين شده «ماجراي نيمروز» بود، اثري که شنيدهها حکايت از آن دارد، داوري که سختترين مخالفت را انجام داده است، اکبر نبوي بوده به همين دليل مهدويان در آخرين متني که در فضاي مجازي منتشر ميکند نام نبوي را در پايان متن خود ميآورد، منتقدي که دو ماه پيش توسط حجتالله ايوبي، رئيس مدرسه سينماي ملي به عنوان يکي از اعضاي شوراي سياستگذاري نخستين دوره «جايزه پژوهش سينمايي سال» معرفي شده و از سوي ديگر نام افراد فعال در مدرسه سينما مانند محمدرضا تختکشيان و ايرج رامينفر را ميتوان در هيئت داوران مشاهده کرد. از سوي ديگر داوراني که دو پاسپورته هستند براي جلوگيري از هر خطري قيد انتخاب فيلم ماجراي نيمروز را بزنند تا نامزدهاي مورد نظر خود، مانند پوران درخشنده و عليرضا داوودنژاد- اعضاي فعال مدرسه- که آثار ضعيف زير سقف دودي و متوسط فراري را ساختهاند نامزد يا برگزيده کنند، انتخابهايي که براساس سياستهايي همچون اعتباربخشي به مدرسه جديدالتأسيس و ارائه گزارشهاي موفقيتآميز از عملکرد خود، به وزارت ارشاد باعث چنين انتخابهايي شده است و به همين دليل سايت مدرسه سينما خبر موفقيت اعضاي خود را اينگونه تيتر ميکند: «موفقيت اعضاي مدرسه ملي سينماي ايران در جشنواره فيلم فجر» اعضايي که ميتوان از ميان آنها کامبوزيا پرتوي - مدير دپارتمان فيلمنامهنويسي مدرسه سينما- براي فيلمنامهنويسي فيلم فراري، پرويز آبنار - عضو دپارتمان- براي صدابرداري فيلم «فراري»، هومن بهمنش - عضو دپارتمان- براي فيلمبرداري «تابستان داغ»، عليرضا علويان - عضو دپارتمان- براي صداگذاري «بدون تاريخ، بدون امضا» که موفق به کسب سيمرغ در سي و پنجمين جشنواره شدهاند را نام برد. انتخابيهايي که شايد باعث توليد گزارشهاي موفقيتآميز براي مدرسه سينما با مديريت ايوبي شود، اما هيچگاه از تاريخ جشنوارهاي که مزين به نام فجر است پاک نميشود، جشنوارهاي که براي اولين بار در تمامي ادوار خود اين شدت از اعتراض به داوريها و انصراف نامزدها را ديده است، اما بايد پرسيد چه کسي تاوان اين بدنامي را براي معتبرترين جشنواره فرهنگي کشور ميپردازد.