آيتالله محمدمؤمن قمي از شخصيتهاي برجسته حوزه علميه قم است كه با استفاده از موقعيت علمي شهر قم، توانست در دروس علماي بزرگي همچون مرحوم علامه طباطبايي، شيخ مرتضي حائري، آيتالله گلپايگاني و امام خميني شركت كند و بهرههاي علمي وافري ببرد. دقت و تيزبيني در موضوعات علمي از ويژگيهاي بارز آيتالله مؤمن است. ايشان بهرغم اشتغالات علمي و غوطهور شدن در مباحثات علمي، فلسفي و اخلاقي از پرداختن به مسائل سياسي و اجتماعي نيز غافل نبود و با پيروي از حضرت امام در مبارزات مردمي نقش داشت. تبعيد به شهداد كه يكي از نقاط بد آب و هواي ايران است، گواه اين ادعاست. بعد از پيروزي انقلاب نيز علاوه بر اهتمام به موضوعات علمي، تدريس و مباحثه در مسئوليتهاي مختلف انجام وظيفه كرد كه عضويت در شوراي نگهبان از فعاليتهاي برجسته ايشان است.
از خصوصيات اخلاقي آيتالله مؤمن ميتوان به تواضع و فروتني ايشان اشاره كرد كه اين امر سبب شد تا در بيان و انتشار خاطرات دچار ترديد شوند، اما با اصرار مركز اسناد اين امر تحقق يافت و آنچه ميخوانيد مجموعه خاطرات آقاي مؤمن است كه در مركز اسناد قم ضبط شده و پس از بازنويسي و تدوين در سه فصل، سامان يافته است. فصل اول به وضعيت خانواده، تحصيلات و اساتيد ميپردازد. در فصل دوم به خصوصيات علمي و اخلاقي استاد برجسته خود امام خميني اشاره ميكند و در فصل پاياني به پارهاي از موضوعات بعد از انقلاب مانند عضويت در شوراي نگهبان و انتخابات دوره سوم مجلس شوراي اسلامي ميپردازد كه از موضوعات مهم اين فصل است.
از فصول شاخص ومهم خاطرات حضرت آيتالله مؤمن، روايتهايي است كه به مقطع حضور ايشان درشوراي نگهبان مربوط ميشود. ايشان در واپسين فراز از خاطرات خويش درباب نحوه تعامل اين شورا با دولت دهه اول انقلاب خاطرنشان ميسازد:«واقعيت اين است كه شوراي نگهبان هرگز به صورت خطي برخورد نكرده و تسليم هيچ كس هم نشده است. حتي به خاطر ندارم چيزي برخلاف قانون از شوراي نگهبان بروز كرده باشد. بنده خودم تا به حال يك رأي مصلحتي ندادهام و از محدودهاي كه براي يك عضو شوراي نگهبان تعيين شده است، فراتر نرفتهام. حتي به برخي از آقايان شورا هم گفتهام كه در خلأ مرز و حد تعيينشده حركت كردن ممكن است خروج از وظيفه و خلاف شرع باشد. به ياد دارم حضرت آيتالله آقاي صافي ميگفتند: پس اگر اينطور باشد، اگر شما قاضي باشي، لابد ممكن است بعضي از آقايان شورا را تعزير هم كني!
وقتي مسئلهاي به ما ارجاع ميشد يا مربوط به شوراي نگهبان بود و ما طبق موازين احياناً به سود آقاي ميرحسين موسوي انجام ميداديم، طيفي كه مقابل ميرحسين موسوي بودند، قهراً واكنش نشان ميدادند كه چرا چنين كرديد؟ برخي از افراد اين طيف حتي با من رفاقت داشتند و در عين حال نيم ساعت و سه ربع صحبت ميكردند كه در فلان قصه چرا شوراي نگهبان آنگونه به سود ميرحسين موسوي، نخستوزير رأي داد تا ايشان بتواند از اين امر استفاده كند؟ ما ميگفتيم: «رأيمان قانوني است. ممكن است با آقاي موسوي اختلاف سليقه داشته باشيم، ولي اين دليل نميشود در مقام رأي دادن و تصميمگيري اين تفاوت سليقه را لحاظ كنيم. اميد است خداوند متعال همهما را در طول عمر موفق بدارد تا وظيفه الهي خويش را بشناسيم و سر سوزني از آن منحرف نشويم.»