کد خبر: 838197
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۰
بررسي وضعيت مستندسازي جنگ در گفت‌وگوي «جوان» با محسن اسلام‌زاده
محسن اسلام‌زاده سال گذشته براي ساخت مستندي به كشور عراق رفته بود كه ۱۵ تركش به بدنش اصابت كرد. اسلام‌زاده در همان حال و زير گلوله‌باران داعشي‌ها دوربينش را روشن مي‌كند ...
احمد محمدتبريزي
محسن اسلام‌زاده سال گذشته براي ساخت مستندي به كشور عراق رفته بود كه ۱۵ تركش به بدنش اصابت كرد. اسلام‌زاده در همان حال و زير گلوله‌باران داعشي‌ها دوربينش را روشن مي‌كند تا آنچه كه در آن لحظات مي‌گذرد را ضبط و ثبت كند. او مدتي است در مستندهايش در حوزه وحدت ميان امت‌هاي اسلامي كار مي‌كند و تا به حال چندين مستند قابل توجه در اين زمينه ساخته است. اسلام‌زاده در گفت‌وگو با «جوان» از مستندسازي جنگ و خطرات پيش‌رويش مي‌گويد و توضيحي درباره نقاط قوت و ضعف مستندسازي بحران و جنگ مي‌دهد كه در ادامه مي‌خوانيد.

سوژه‌يابي براي ساخت مستند بحران و جنگ به چه صورت است و تا چه اندازه دستتان براي انتخاب سوژه باز است؟
براي انتخاب سوژه فيلمساز بايد با چارچوب فكري و تحقيقاتي كه انجام داده به يك استراتژي برسد و با آن استراتژي به منطقه به دنبال سوژه برود. مثلاً خودم در سفرم به عراق سوژه‌ام را از عراق درباره مدافعان آمرلي، اولين شهري كه جلوي داعش مقاومت كرد و به پيروزي رسيد انتخاب كردم. در سفر دوم دنبال اين بودم اهل سنتي كه مقابل داعش مبارزه مي‌كنند يا شيعياني كه با اهل سنت هم‌پيمان هستند را پيدا كنم. از وقتي پايم به بغداد رسيد از هر كسي مي‌پرسيدم از اهل سنت ضدداعش كسي را مي‌شناسند به من معرفي كنند. در نهايت در حوالي تكريت توانستم در منطقه حمرين يكي از شيوخ اهل سنت را پيدا كنم كه با هزار نفر از طايفه‌شان با داعش مي‌جنگيدند. ما با آمادگي ذهني مي‌رويم تا كاراكتر و سوژه‌اي كه مي‌خواهيم را پيدا كنيم.
طرف مقابل هم از اين انتخاب استقبال مي‌كند؟
برايم جالب بود در بغداد به اطرافيان مي‌گفتم چنين موردي مي‌خواهم و آنها مي‌گفتند در بغداد چنين چيزي پيدا نمي‌شود. يا سطح اطلاعات‌شان پائين بود يا نمي‌خواستند به ما اطلاعلات بدهند. حتي در حمرين از يك‌سري خبرنگارهاي عراقي مي‌پرسيديم يا به ما نمي‌گفتند يا نمي‌دانستند. ما اتفاقي سوژه‌مان را پيدا كرديم. در حال برگشت بوديم كه فرمانده منطقه رسيد و وقتي موضوع‌مان را گفتيم گفت شيخ صبا الشمري هست كه هزار نفر نيرو در اختيار دارد و ما را به همديگر معرفي كرد.
به ريسك‌هاي ساخت يك مستند جنگي فكر مي‌كنيد و آمادگي قبول هر اتفاقي را داريد؟
هنگامي که  وارد يك منطقه بحراني مي‌شويد بايد يك‌سري آمادگي‌هاي ذهني براي خودتان ايجاد كنيد. معمولاً با ياري خدا مشكلي پيش نمي‌آيد ولي به لحاظ ذهني خودتان و اطرافيان‌تان بايد آمادگي شنيدن هر خبري را داشته باشند. به هرحال ممكن است كميني زده شود يا خمپاره ‌و پاتكي بخورد و خطراتي به وجود بيايد. در مستندسازي بحران اين اتفاقات هست و شما در يك قدمي دشمن هستيد. در بعضي مناطق مثل تكريت دشمن در لباس دوست جلو مي‌آيد و كمين مي‌زند و حمله مي‌كند. بايد با توكل بر خدا جلو رفت و كار كرد.
بعضي مستندسازها به لحاظ خانوادگي اين آمادگي را ندارند و ممكن است با اسم مستعار كار كنند. خودتان درگير چنين مشكلاتي نبوديد؟
نمي‌شود گفت درگير اين ماجرا نيستم ولي بايد اطرافيان و خانواده با اين موضوع كنار بيايند. اگر بخواهد براي آدم اتفاق بيفتد در همين تهران و چهارراه وليعصر هم هر اتفاقي مي‌تواند بيفتد.
ولي كار كردن در منطقه جنگي ريسكش بالاست و هر لحظه امكان هر اتفاقي مي‌رود.
من وقتي به ايران منتقل شدم در اتاقي كه بستري بودم، تخت كناري‌ام پسر جواني حضور داشت كه با ساندويچ مسموم شده بود و مجبور شده بودند شكمش را باز كنند تا بخشي از روده‌اش كه سياه شده را ببرند. وقتي خانواده‌ام براي ملاقات مي‌آمدند مي‌گفتم من رفتم جنگ ولي اين بغلي‌ام چطور؟ وقتي بخواهد اتفاق بيفتد بالاخره هر جايي باشيد آن اتفاق خواهد ‌افتاد. حالا شايد آنجا با دودوتا چهارتاي ما ريسكش كمي بيشتر باشد ولي تا وقتي كه خدا نخواهد هيچ اتفاقي نمي‌افتد. ما هم خودمان را به خدا مي‌سپاريم و جلو مي‌رويم. الان در همين تهران خيلي‌ها تصادف مي‌كنند يا حادثه‌اي برايشان پيش مي‌آيد و اتفاق را نمي‌توان پيش‌بيني كرد.
به هرحال ممكن است برخي مستندسازان خيلي در كارشان قابل باشند ولي به خاطر وجود خطرات، حاضر به حضور در اين مناطق نشوند.
اينكه بگوييد فقط امكان مجروحيت و شهادت وجود دارد تنها يك بخش از سختي كار است. در كنار خطرات اينكه نمي‌تواني از قبل برنامه‌ات را ببندي و بي‌برنامگي پيش مي‌آيد و باعث اتلاف وقت مي‌شود يك بخش ديگر است. گاهي اوقات هم ممكن است برويد ولي نتوانيد فيلم بگيريد كه اين هم بخشي از مشكلات اين كار است.
اين سبك مستندسازي چه جذابيت‌هايي دارد كه حاضر به قبول تمام ريسك‌هايش مي‌شويد؟
فيلمساز به دنبال ساختن فيلم متفاوت است. اگر كاري باشد كه همه مي‌سازند ديگر فايده‌اي ندارد. تمام شخصيت فيلمساز اين است كه دنبال فيلم متفاوت و حرف جديد باشد. اين اتفاقات در جنگ و مسافرت‌هاي اينچنيني خيلي راحت‌تر به دست مي‌آيد. مردم هم خيلي تشنه درك اين فضاها هستند و مي‌شود رويش كار كرد.
در سفرتان به عراق با شهيد تقوي‌فر هم برخورد داشتيد؟
من شهيد تقوي‌فر را در يكي از عمليات‌ها خيلي كوتاه و گذرا ديدم. بعداً در فيلم‌ها ديدم فرماندهي هستند كه خودشان جلوتر از بقيه حركت مي‌كنند و تأثيرگذاري زيادي روي نيروهايشان دارند. مي‌بينيد دو هزار نفر به اين فرمانده نگاه مي‌كنند و رهبري اين تعداد كار راحتي نيست. آوردن اسم داعش اينجا براي ما راحت است ولي در كشورهايي كه درگير جنگ هستند داعش خيلي رعب و وحشت ايجاد مي‌كند. خيلي از جاهايي كه سقوط كرده بدون شليك يك گلوله سقوط كرده است. چون داعش ماشين تبليغاتي گسترده‌اي دارد كه همه فكر مي‌كنند كسي جلودارش نيست ولي مردم آمرلي ثابت كردند كه مي‌توان جلوي داعش را گرفت. آنها در شرايط محاصره طاقت آوردند و هيمنه داعش را شكستند. پيش از اين هيمنه‌اي كه داعش داشت دل كسي كه مي‌خواست جلويش دفاع كند را خالي مي‌كرد. وجود فرماندهي مثل شهيد تقوي كه حضور داشتند و روحيه مي‌دادند و خيلي جاها سلاح هم در دست نداشتند خيلي روحيه‌بخش و گره‌گشا بود.
الان در حوزه مستندسازي جنگ كارهاي خوبي توليد شده كه شناخت مردم را از اتفاقات مناطق درگير جنگ بالا مي‌برد. به نظر خودتان در بخش توليد و پخش امروز در وضعيت رضايت‌بخشي هستيم؟
الان با توجه به اينكه تعداد شبكه‌هاي تلويزيوني بالا رفته همه دنبال كار خوب براي پخش هستند. اگر مشكل بودجه نباشد در پخش مشكل خاصي نيست. اگر بخواهم از توليد بگويم كارهاي زيادي توليد ‌شده است. بچه‌هايي كه با جسارت فيلم‌هاي متفاوت و سوژه‌هاي خاصي پيدا مي‌كنند. انتقاد عمده‌اي كه وجود دارد اين است كه چرا متوليان امر نمي‌آيند فيلمسازان را سازماندهي كنند. چون بخشي از فيلم‌ها، فيلم‌هاي عملياتي است و بعدش بايد وارد فضاي متفاوت‌تري شويم و با نگاه‌هاي عميق‌تر كار بسازيم. در كنفرانس وحدت بعضي از علماي اهل سنت كه ضدداعش بودند در شهرهايي كه مركز داعش بودند را پيدا كرديم و رويشان كار مي‌كنيم تا فيلم هم بسازيم. در مستندسازي جنگ به نگاه‌هاي عميق‌تري احتياج داريم. مثلاً در حادثه اسپايكر كه بيش از هزار نفر را به شهادت رساند بايد آن را از موقعيت عملياتي دربياوريم و درباره‌اش فيلم بسازيم. ما يك اتاق فكر نداريم كه يك استراتژي تبيين كند و بعد بيايد فيلمسازها را سازماندهي كند تا فيلم‌هاي متنوعي توليد شود. مثلاً حواسش باشد الان در تكريت پنج فيلم توليد مي‌شود و فيلمسازان ديگر به فلوجه يا موصل بروند. در سوريه كه كار كردن سخت‌تر است و نمي‌توان به راحتي كار كرد. كساني هم كه از كانال شخصي‌شان خود را به سوريه مي‌رسانند احساس مي‌كنند اگر شناسايي شوند با آنها برخورد مي‌شود. اينها همه كارهايي است كه متولي امر بايد آن را رفع و رجوع كند و او دنبال فيلمسازها بگردد. نه اينكه فيلمسازها بخواهند آنجا بروند و كسي حمايت‌شان نكند و بخواهند با ارتباط شخصي‌شان بروند و اگر اتفاقي هم افتاد كسي حمايت‌شان نكند.
خودتان آمادگي كار تيمي براي پروژه‌هاي بزرگ را داريد؟
بله خودم روحيه تيمي‌كار كردن دارم. اگر به من بگويند در اين چارچوب مي‌خواهيم كار كنيم مي‌رويم داستان‌مان را در همان چارچوب پيدا مي‌كنيم. اينجوري نيست كه بگويم نه من حتماً بايد اين مدلي كار كنم. خيلي از بچه‌ها روحيه تيمي‌كار كردن دارند. فقط گاهي فلان مسئول مي‌گويد فيلم نبايد مشكل داشته باشد و ما هم قبول مي‌كنيم و مي‌گوييم بعدش شما چك كن. اينها خيلي كار را سخت مي‌كند. آدم بيشتر احساس مي‌كند بحث بهانه‌گيري است تا فيلمسازها سمت اين مناطق نروند. نمي‌دانم از هزينه‌هاي جاني احتمالي مي‌ترسند يا از اتفاقاتي مي‌ترسند كه ممكن است براي گروه بيفتد. بايد درك كنند كار خوب ساختن و قدم بلند برداشتن بدون هزينه نيست. در بعضي موارد كمك هم مي‌شود ولي سازماندهي انجام نمي‌شود.
در حال حاضر شما تمركزتان را بر روي ساخت مستند درباره اهل سنت گذاشته‌ايد؟
نمي‌توان به اين شكل گفت. چون در اين فضا وارد شده‌ام و تا حدودي در اين فضا تنفس و كار كرده‌ام طبيعي است همين راه را ادامه دهم. كار متفاوت هم مي‌سازم. در حوزه مفاسد اقصادي يا تاريخ انقلاب يكي دو مستند داخلي ساختم. بالاخره هر كاري كه مي‌كنم سر همان خانه امت واحده اسلامي برمي‌گردم و درباره شيعيان و اهل سنت فيلم مي‌سازم. چون در اين قصه‌ها كار كردم و خودم به داستان‌هايي برمي‌خورم كه با آنها سروكار دارم.
بعضي مستندهاي خارجي توانايي ارتباط برقرار كردن با قشر عظيمي از مخاطبان را دارد ولي در مستندهاي خودمان اين اتفاق كمتر مي‌افتد و آثار حالتي مهجور پيدا مي‌كنند؟
من اين حرف را قبول ندارم. ما الان از آن زمان فاصله گرفتيم كه فيلم‌هايي ساخته مي‌شد و 12 شب به بعد روي آنتن مي‌رفت و مخاطب نداشت. الان با فيلم‌هاي خيلي خوبي كه توليد مي‌شود مي‌توان با سريال‌هاي درجه يك رقابت كرد. سريال «آخرين روزهاي زمستان» يا «فيلمي ناتمام براي دخترم سميه» نمونه‌هايي از اين دست هستند. فيلم‌هاي مستند خوب نه تنها در ايران بلكه در جهان هميشه راهشان را پيدا مي‌كنند. مستند «مشتي اسماعيل» كه در 30 جشنواره جايزه گرفت يك نمونه ديگر است. چند تن از فيلمسازان امريكايي پس از تماشاي مستند طالبان كه خودم كار كرده بودم به من گفتند ديدن اين مستند براي تمام مردم دنيا واجب است. همين الان داريم با بعضي جاها مذاكره مي‌كنيم شايد اتفاق جهاني برايشان بيفتد.
مشكل اينجاست كه ما در بازارهاي جهاني حضور خوبي نداريم. توزيع‌كننده‌هايمان آنطور كه بايد و شايد حضور جهاني ندارند. دستمان براي ارائه در بازارهاي جهاني خالي است. مثلاً ما الان يك فيلم را كه مي‌سازيم و در عرصه جهاني براي فروش مي‌بريم پخش‌كننده‌اي نداريم كه با صد شبكه جهاني ارتباط داشته باشد ولي فلان شخص فيلمش را در انگليس كه توليد مي‌كند آن را به يك كمپاني توزيع‌كننده مي‌فروشد و خودش با هزار شبكه تلويزيوني ارتباط دارد و مي‌تواند به هر شبكه آن فيلم را مي‌فروشد. هر بحث درآمد‌زايي‌اش تأمين مي‌شود و هم اثرش را مخاطبان بيشتري مي‌بينند. يك نكته ديگر اينكه فيلم طالبان من يا 157A در جشنواره‌هاي معتبر دنيا شانسش را امتحان مي‌كند و آنها يك‌سري شرايط ويژه براي پخش دارند. مثلاً اگر يك دفعه اين فيلم از تلويزيون پخش شود و به يوتيوب برود فيلم ارزش جهاني‌اش را از دست مي‌دهد. اين فيلم‌ها كمي زمان مي‌برد و من براي فيلم طالبان شانس خودم را براي عرصه جهاني امتحان مي‌كنم. اين موضوع كمي زمان مي‌برد و بايد با پخش دانشگاهي اين كار را انجام داد و براي پخش تلويزيوني و مخاطب عام زمان مي‌برد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار