کد خبر: 837406
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۰
حجت‌الاسلام احد آزادي‌خواه*
 در دوره يكصد سال گذشته دو رخداد بزرگ بر صفحه تاريخ ايران نقش بسته و اگر چه هر دو ماهيت ضداستبدادي داشته و زمينه تحولاتي در ساختار حكومت شده‌اند اما همواره اين سؤال مطرح بوده كه چرا جنبش مشروطه از خاستگاه اصلي خود فاصله گرفت و سرنوشت آن به توپ بستن مجلس و افتادن جامعه در دام استبداد صغير محمدعلي شاه شد اما انقلاب اسلامي از تهديدهايي كه به مراتب از دوره مشروطه جدي‌تر بود به سلامت عبور كرد و در بن‌بست مشروطه نيفتاد؟
در يك نگاه كلي شايد مهم‌ترين وجه اشتراك مشروطه و انقلاب اسلامي را بتوان بر جلوداري و رهبري ريشه‌دار روحانيت متمركز كرد. اگر ريشه‌هاي مشروطه در قيام تنباكو و اراده ملي در برابر قراردادهاي استعماري و ناررسايي‌هاي سياسي و اجتماعي نهفته بود، انقلاب اسلامي هم با اعتراض به تصويب قانون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي كليد خورد كه به حضور استعمارگران در ساختار سياسي رسميت مي‌بخشيد. اگر در جريان مشروطه تركيب روحانيت و ملت علم مبارزه برافراشت و مظفرالدين‌شاه را مجبور به صدور فرمان مشروطه كرد، انقلاب اسلامي هم با شكل‌گيري رابطه امام و امت به فرار شاه و استقرار موهبت جمهوري اسلامي انجاميد. نقش رهبران ديني در هر دو انقلاب مشهود است، با اين حال اين دو جريان همسو در يك نقطه يكديگر را قطع مي‌كنند و هر يك مسيري متفاوت مي‌روند.  امام خميني (ره) با اشرافي كه بر سير تحول در تاريخ معاصر داشت و شواهدي كه از نارضايتي توده مردم از روي كار آمدن جريان دين‌ستيز به موازات ظلم دربار و رژيم ستم‌شاهي دريافت مي‌كرد، ضرورت حضور دوباره روحانيت در صحنه را تشخيص داد و با ميدان آوردن «تكليف شرعي» حركت سياسي و اسلامي خود را آغاز كرد و وظيفه ساماندهي حركت‌هاي انقلابي را مثل خون در رگ‌هاي روحانيت و مردم ديندار جاري كرد و با هر سخنراني روحي تازه در كالبد بي‌جان جامعه‌ در حال احتضار دميد و خود با ميدانداري حركت جديد پيشرو عمل به تكليف شرعي مبارزه شد.
پيوند امام و امت زماني شكل گرفت كه امام خميني(ره) با تبيين مباني فكري، جامعه را متوجه خطر سقوط دين مي‌كند، لذا اراده مبارزه در مردم متدين ايران، بيدار و روحانيت بر منابر و مساجد چنان فعال مي‌شود كه بر‌خلاف ادوار تاريخي گذشته هيچ راهي براي عناصر فرصت‌‌طلب و سوءاستفاده تجددمآبان باقي نمي‌ماند. در نتيجه تغيير تفكر حاكم بر روحانيت است كه تفكر حاكم بر جامعه عوض مي‌شود، نااميدي در متن جامعه رنگ مي‌بازد و اقدامات انقلابي و رهبري هوشمندانه و داهيانه امام (ره) نيز در ادامه همه مراجع بزرگ دنياي اسلام را حول محور وحدت‌بخش ايشان جمع مي‌كند. با تغيير موضع روحانيت از حاشيه به متن، جامعه به اين باور عمومي مي‌رسد كه زمينه براي يك خيزش جديد و حركتي مقدس‌تر، اسلامي‌تر و قدرتمندتر از مشروطه وجود دارد، به اين شرط كه روحانيت در صحنه بماند و اين، همان وجه افتراق مشروطه با انقلاب اسلامي است. نقطه‌اي كه اين دو حركت را به‌رغم ريشه‌هاي مشترك از يكديگر جدا مي‌كند، رسيدن به اين باور عمومي است كه پس از مشروطه روحانيت كنار رفت اما در جريان انقلاب اسلامي، مردم اشتباه محاسباتي گذشته را تكرار نكردند و به اين يقين رسيدند كه در غياب يا كناره‌گيري روحانيت سرنوشت انقلابي كه ماهيت ديني دارد به حكومت ديكتاتوري ديگري ختم خواهد شد. قدرت رهبري و هدايت بي‌نظير امام (ره) در تاريخ معاصر وقتي با آگاهي و دورانديشي مردم گره خورد و بعد از پيروزي انقلاب در هم تنيد، آرزوي 1400 ساله را تحقق بخشيد و بنيان جديدي را پايه‌گذاري كرد كه نه با عرض‌اندام جريان‌هاي التقاطي فكري، نه با ترورهاي كور و انفجارهاي ناجوانمردانه، نه با هشت سال جنگ تحميلي و حمله شيميايي و نه با اجماع جهاني قدرت‌هاي استعماري و توسل به حربه تزوير و تحريم و تهديد نظامي سست نشده با اين اميد كه 22 بهمن نقطه آغازي براي اتصال منتظرين به قيام بزرگ حضرت ولي‌عصر (عج) (ارواحنا فداه) باشد. ان‌شاءالله.

* نماينده ملاير در مجلس شورای اسلامی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار