نويسنده: سيد مصطفي رنجبر*
از جمله مهمترين معضلات روحي و رواني كه امروزه تبديل به معضلي اجتماعي نيز شده انزواي اجتماعي است. در جامعه ايران نيز كاهش روابط چهره به چهره در سالهاي اخير منجر به احساس انزواي اجتماعي يا حس تنهايي در بين شهروندان شده است. در مورد اهميت اين موضوع بايد گفت انزواي اجتماعي هم ناشي از ساخت روابط اجتماعي است و هم پيامدهاي اجتماعي بدي در پي دارد. در اين زمينه آسيبپذيري كودكان به مراتب بيشتر است.
انزواي اجتماعي چيست؟اگر از منظر جامعهشناختي به مفهوم انزواي اجتماعي نگاه شود، ميتوان دو برداشت عمده از نظريات متعدد به دست آورد. برخي نويسندگان بر عنصر ذهني انزواي اجتماعي تأكيد دارند و برخي ديگر از نويسندگان، به عنصر عيني و رابطهاي مفهوم انزواي اجتماعي اهميت ميدهند.
نويسندگان و متفكراني كه بر عنصر ذهني مفهوم انزواي اجتماعي تأكيد دارند معتقدند انزواي اجتماعي واقعيتي است فكري كه در آن فرد عدمتعلق و جدايي كامل را با ارزشهاي مرسوم جامعه احساس ميكند، يا انزواي اجتماعي همان بيگانگي فرهنگي است و نشانگر اين است كه ايده و عقايد افراد درباره موضوعات مهم چقدر با ديگران (دوستان، خويشاوندان و هموطنان و...) فرق دارد. اما متفكراني كه اعتقادشان مبني بر عنصر عيني مفهوم انزواي اجتماعي است از نگاه آنها انزواي اجتماعي يعني نبود پيوندهاي اجتماعي در ميان افراد. گروهي ديگر نيز بر اهميت گروههاي اجتماعي تأكيد دارند و در اين خصوص اعتقادشان اين است كساني كه منزوي هستند قادر نيستند در قالب شبكههاي اجتماعي انسجام يابند.
كودكان و انزواموضوع انزواي اجتماعي در حيطه كودكان در دو سطح قابل بررسي است، يكي موقعيت و شرايط كودكان در جامعه به لحاظ فكري، عاطفي و امكانات او و ديگري رابطه او با جامعه اعم از بزرگسالان و همسالان خود.
يكي از مهمترين مباحث در مورد انزواي اجتماعي كودكان اين است كه چون ساخت فرهنگي - اجتماعي از طريق جامعهپذيري از نسلي به نسل ديگر منتقل شده و در واقع بازتوليد ميشود، بنابراين اگر ساخت فرهنگي - اجتماعي در درون خانواده بيشتر بر پول، منافع شخصي، روابط نامتقارن سرد و مبتني بر زور و پرخاشگري، حسابگري و غيرعاطفي تأكيد كند و نه محبت و صميميت، در اين نوع از ساخت روابط اجتماعي، كودكان بيشتر خود را منزوي مييابند. بنابراين رسيدن به جامعهاي كه در آن نسل جديد خود را منزوي نيابند و احساس از خودبيگانگي و بيگانگي از جامعه نداشته باشند زماني محقق ميشود كه در آن ساخت روابط اجتماعي در درون خانوادهها بر الفت و محبت و مبتني بر تكريم متقابل باشد.
به عبارت ديگر اگر ما بزرگسالان در خانوادهاي با روابط سرد و بدون كوچكترين عاطفهاي زندگي ميكنيم، بدانيم كه اولين صدمه وجود چنين ساخت روابط اجتماعي درون خانواده، منزويتر شدن كودك است.
نكته ديگر در خصوص ساخت روابط اجتماعي كه از مهمترين علل انزواي اجتماعي كودكان به خصوص در شهرهاست اين است كه جامعه شهري ايران به لحاظ ارزشهاي اجتماعي دچار اختلال تك بعدي مادي شده است. وقتي درآمد پدر خانواده نميتواند كفاف نيازهاي خانواده را بكند در اين شرايط درآمد و شغل مادر خانواده نيز مكمل درآمد پدر خانواده ميشود تا شايد بتوان نيازهاي مادي خانوار را تأمين كرد. در اين خصوص سؤالي كه پيش ميآيد اين است كه آيا پدر و مادر شاغل با اين وضعيت اقتصادي آن حوصله و توان قبلي را براي تأمين نيازهاي عاطفي فرزندانشان خواهند داشت؟
واقعيت اين است كه برخي خانوادهها تبديل به روباتهايي شدهاند كه در آنها كوچكترين حرف محبتآميزي بين پدر و مادر و كودكان رد و بدل نميشود. انگار همه اعضاي خانواده به دنيا آمدهاند تا مثل ماشين در جوامع صنعتي كار كنند و چون پدر و مادر شاغل وقت كافي ندارند يا اصلاً نميخواهند بچهدار شوند يا چنانچه آن هم ناخواسته بچهدار شدند بچه را براي نگهداري به مهدهاي كودك تحويل ميدهند!
اين سبك زندگي در جامعه ايراني در حال گسترش بوده و كودكي كه در فرهنگ ايراني بايد با مهر پدر و مادر رشد كند تا انسانيت، عطوفت و عشق به همنوع را در آغوش آنان بياموزد در حال فراموشي است. از طرف ديگر با ورود امكانات ارتباطي جديد به درون خانوادهها، كودكان آنقدر در فضاي مجازي غرق شدهاند كه حتي وقت آمدن به سر سفره را هم ندارند و اين نتيجهاي جز اختلال در پيوند اجتماعي و كاهش روابط اجتماعي كودك با خانواده را در پي ندارد، چراكه خانواده با دورهمي و سفره است كه معني پيدا ميكند. از ديدگاه محققان مهارتهاي اجتماعي كودك طي بازي به دست آمده و اثرات آن بعدها در زندگي او ظاهر خواهد شد اما نه از طريق بازيهاي رايانهاي بلكه از طريق بازيهاي دستهجمعي با همسالان است كه شخصيت اجتماعي كودك شكل ميگيرد ولي بازيهاي كامپيوتري و گوشيهاي لمسي در دست كودكان آنان را در جزيرههاي مجازي محصور كرده و نميگذارد آنان با همسالان خود بازي كنند.
از منظر جامعهشناختي تنوع و تعدد هويتها و گروههاي اجتماعي ميتواند سطح روابط افراد را در سطوح مختلف تحت تأثير قرار دهد و باعث ميشود كه احساس انزواي اجتماعي كمتر شكل گيرد. اما در جامعهاي كه ساخت روابط اجتماعي به گونهاي باشد كه منافع شخصي و خودخواهي را به جاي منافع جمعي و ديگرخواهي ترجيح دهند، سطح پيوندهاي اجتماعي كاهش يافته و انزواي اجتماعي افزايش پيدا ميكند.
انزواي اجتماعي، بدبيني به جامعه و احساس يأس و نااميدي و حقارت اجتماعي را در پي دارد و ميتواند باعث شكلگيري و تقويت شخصيت انحرافي كودكان و افزايش كجروي اجتماعي در بزرگسالي شود، چراكه در بين افراد منزوي گرايش به الكليسم و اعتياد بيشتر است تا كساني كه نسبت به جامعه احساس دلبستگي و پيوند عاطفي دارند.
تنها راهكار اساسياي كه ميتواند در كاهش و محدود كردن انزواي اجتماعي مؤثر باشد، اين است كه سبك زندگي خانواده ايراني را كه در آن بر محبت، صميميت و تكريم متقابل ميان اعضاي خانواده مخصوصاً بين والدين و فرزندان تأكيد ميشود، حفظ كنيم. كودكانمان را به كار جمعي و بازيهاي گروهي عادت دهيم و نگذاريم بيش از حد در فضاي مجازي، بازيهاي كامپيوتري و... غرق و در نهايت منزوي شوند. بياييد از همين الان تبلتها و تلفنهاي همراه را خاموش و با يكديگر گفتوگو كنيم.
*كارشناس ارشد جامعهشناسي