ايام سرد بهمن ماه يادآور انجام يكي از بزرگترين عملياتهاي دفاع مقدس با عنوان «والفجر مقدماتي» است كه 17 بهمن ماه 1361 در جنوب فكه انجام شد. شايد به دليل عدمالفتحي كه در اين عمليات صورت پذيرفت، از والفجر مقدماتي خيلي گفته نميشود، اما اين عمليات از جهات مختلفي حائز اهميت است كه در مطلب زير اشارهاي گذرا به آنها خواهيم داشت.
نبرد با موانعيكي از ويژگيهاي منحصر به فرد والفجر مقدماتي موانع عظيمي است كه دشمن در منطقه فكه ترتيب داده بود. البته صحبت از «موانع» پس از رسيدن نيروهاي كشورمان به مرز طي عمليات الي بيت المقدس و متعاقب آن عمليات رمضان همواره در پهنه گستردهاي از جبهه خوزستان مطرح بود. اما منطقه عملياتي والفجر مقدماتي از اين حيث چنان شلوغ و پيچيده شده بود كه رزمندهها والفجر مقدماتي را «جنگ با موانع» نامگذاري كردهاند. حاج مجيد مطيعيان از نيروهاي تخريبچي اين عمليات ميگويد: «در والفجرمقدماتي موانعي به طول يكصد كيلومتر پيش روي رزمندگان بود. طوري كه عراقيها براي سركشي به وضعيت موانعشان از هليكوپتر استفاده ميكردند. در برخي از مناطق موانع آنها دو بخش داشت. ۵۰۰ متر مانع، بعد يك كيلومتر فضاي خالي و باز هم مانع.» در چنين منطقهاي نقش نيروهاي تخريبچي و اطلاعات عمليات منحصر به فرد بود. اين نيروها بايد پيش از آغاز والفجر مقدماتي راهكاري براي دور زدن موانع دشمن اتخاذ ميكردند. بنابراين عمليات واحد اطلاعات شناسايي به صورت فشرده انجام ميگرفت. پيش از والفجر مقدماتي رزمندهها در عمليات رمضان طعم برخورد با ميدانهاي مين و سيم خاردار وسيع و پيچيده دشمن را چشيده بودند. بنابر اين بايد از تجربيات محور تنومه در فكه بهره ميبردند. اما صرفنظر از هر مانعي، مشكلات ديگري نيز پيش روي والفجر مقدماتي قرار داشت.
نفوذيهانفوذيها و ستون پنجم كه نقش پر رنگي در عدمالفتح والفجر مقدماتي ايفا كردند، از شاخصههاي ديگر اين عمليات به شمار ميروند. حضورشان در اين عمليات چنان پررنگ است كه تا سالها بعد از اتمام دفاع مقدس باز گوشههايي از نقش ستون پنجم در اين عمليات افشا ميشود. به عنوان نمونه گلعلي بابايي از رزمندگان و نويسندگان سرشناس كشورمان ميگويد: در سال 1383 و بعد از سقوط صدام، در آرشيو سِرّي سازمان امنيت عراق موسوم به مركز آندلس در شهر بغداد، مداركي كشف شد كه نشان ميداد براي جاسوسي و لو دادن عمليات والفجر مقدماتي، مقامات رژيم صدام مبلغ هنگفتي دلار به حساب بانكي «ابوالحسن بنيصدر» واريز كردند.
در اين عمليات علاوه بر تلاشهايي كه مستقيماً توسط بعثيها براي خواندن دست فرماندهان ايراني انجام ميگرفت، يك اتفاق جالب نيز افتاد و آن هم پيوستن يكي از نيروهاي اطلاعات- عمليات لشكر 27 به دشمن بود. وي كه محسن صرب اهرابي نام داشت، وجههاي مذهبي از خود بروز داده و به قول شهيد احمد پارياب در سرماي زمستان خود را با آب سرد غسل شهادت ميداد! اين فرد در اثناي عمليات شناسايي قبل از عمليات ناپديد شد و به ناگاه سر از راديوي عراق درآورد. ماجراي نويد نيز مربوط به والفجر مقدماتي است. شاخه نظامي مخفي حزب توده موسوم به «نويد» بود كه افسران و درجهداران بنامي چون سرهنگ هوشنگ عطاريان فرمانده قرارگاه مقدم غرب نزاجا و همچنين ناخدا يكم بهرام افضلي فرمانده وقت نيروي دريايي در ميانشان حضور داشتند. گفته ميشود آنها نيز در لو رفتن عمليات والفجر مقدماتي نقش مهمي داشتند.
وقايع مهم ديگرصرفنظر از موانعي كه بر سر والفجر مقدماتي بود و اين عمليات را در تاريخ دفاع مقدس از ويژگيهاي خاصي برخوردار ميسازند، اتفاقات مهمي نيز در قبل و حين اين عمليات رخ داد. يكي از اين وقايع شهادت سرداراني چون حسن باقري (غلامحسين افشردي)، مجيد بقايي و عدهاي ديگر از فرماندهان بود كه به جهت شناسايي منطقه عملياتي والفجر مقدماتي در يكي از سنگرهاي كمين حضور يافته بودند. اين فرماندهان بر اثر اصابت گلوله خمپاره دشمن به شهادت رسيدند. حسن باقري را اعجوبه جنگ ميناميدند.
ماجراي به محاصره درآمدن گردانهاي كميل و حنظله از لشكر 27 در يكي از كانالهاي دشمن نيز از وقايع مهم اين عمليات محسوب ميشود. در اين ماجرا تعداد قابل توجهي از رزمندگان اين دو گردان در كانالي گير ميافتند و با پيشروي دشمن و عقب نشستن ساير نيروها به محاصره در ميآيند. چند روز مقاومت جانانه ماحصل اين اتفاق بود و نهايتاً تمامي رزمندگان حاضر در اين واقعه به شهادت ميرسند. شهيد ابراهيم هادي از نيروهاي اطلاعات شناسايي لشكر 27 يكي از سرشناسترين شهداي واقعه كانال كميل و حنظله است. از اين واقعه بارها و بارها گفته شده و منشأ الهامي براي نويسندگان و هنرمندان فعال در عرصه دفاع مقدس است.