کد خبر: 835430
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
نقش محبت در شكل‌گيري شخصيت كودكان
از نيازهاي كليدي موجود در بطن انسان، نياز احساس محبت است، حس دوست داشتن ديگران و دوست داشته شدن، پذيرش از طرف ديگران و جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم و...
نويسنده:  پريناز مهرابي *
 
 
 
از نيازهاي كليدي موجود در بطن انسان، نياز احساس محبت است، حس دوست داشتن ديگران و دوست داشته شدن، پذيرش از طرف ديگران و جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم و انواع گروه‌هاي كوچك و بزرگ اجتماعي كه به آنها تعلق داريم. نمود اين نياز را در تمام سنين و دوره‌هاي رشد فرد مي‌بينيم و شاهد تأثيرگذاري آن در بروز و ظهور يا رفع بسياري از مشكلات فرد به كمك تأثيرات عميقي كه روي هويت و شخصيت بشر دارد هستيم. اين حس محبت از دوران شيرخوارگي در كودكي و مابقي دوره‌هاي رشد به طور عيني مشهود است. 

در دوران كودكي يا قبل از آن وابستگي شديد كودك به والدين و مراقبت‌كنندگان را مشاهده مي‌كنيم. حتي مي‌توان گفت انسان يا ساير جانداران به دليل وجود اين احساس محبت و رشد عاطفي خود در هر دوران مي‌توانند بسياري از آسيب‌ها و بحران‌هاي مختص به هر دوره از رشد و بلوغ را پشت سر گذاشته و با بر طرف شدن نيازهاي خود در هر دوره از رشد به يك انسان با هويت و شخصيتي سالم دست پيدا كنند. اعتماد‌به‌نفس و شكل‌گيري بنيان‌هاي عزت نفس كه هر دو جزء اساسي‌ترين مؤلفه‌ها براي رشد كودكان و نوجوان و جوانان است تأثير بسزايي در انتخاب‌هاي صحيح و عقلاني فرد ايفا مي‌كند. شكل‌گيري حس اعتماد به ديگران هنگامي است كه والدين در حد تعادل و به مقدار كافي به فرزندان خود محبت كرده ‌و به عنوان الگويي مشهود و قابل دسترس براي فرزندانشان بوده‌اند. در واقع والدين با هر بار اظهار محبت خود باعث به وجود آمدن تجربه‌اي از به وجود آمدن حس محبت شده و اين احساس را كه يك نياز فطري در طول زندگي فرد است به صورت يك نياز دروني شده در لايه‌هاي عميق شخصيت فرزندان خود حفظ مي‌‌كنند.


زماني كه افراد در هر دوره سني از اين نياز به مقدار متعادل دست پيدا كنند آن را همانگونه كه آموخته‌اند به وسيله اعمال و رفتار خود به ديگران و اعضاي جامعه، گروه‌هاي مختلفي كه در سطح جامعه به آنها تعلق دارند نثار مي‌كنند و حتي باعث به وجود آمدن و بروز چرخه‌اي از ايجاد يك حس همدلي و محبت متقابل در ساير گروه‌ها در سطح خانواده و جامعه مي‌شوند. در حقيقت با محبتي كه فرد از روزهاي اوليه زندگي خود به آن نيازمند است و از طريق والدين اين نياز برطرف مي‌شود فرد اين احساس مثبت را دريافت مي‌كند و احساس مي‌كند از جانب سايرين درك شده است و به گروه‌هاي مختلف اعتماد مي‌كند.


والدين در چارچوب خانواده و روابط عاطفي عميقي كه بالطبع بايد در اين حوزه وجود داشته باشد و با محبت كردن نسبت به يكديگر، به كودك و ساير اعضاي خانواده، محبت را به شكل عملي و ملموس و قابل مشاهده به فرزندان خود مي‌آموزند و همين رفتار يكي از مهم‌ترين عوامل براي كاهش شكل‌گيري خشونت كودكان و نوجوانان در سطح خانواده، مدرسه و جامعه است و از بروز رفتارهاي بزهكارانه و پرخاشگرانه از سوي قشر نوجوان و جوان جلوگيري مي‌كند.


ما با فراهم كردن يك فضاي محبت‌آميز بين اعضاي خانواده عاملي براي شادابي و نشاط اعضاي آن و تربيت شخصيت و هويت سالم ايجاد مي‌كنيم و كودكان با رشد در چنين محيط‌هاي شادابي و با رقم زدن شيرين‌ترين لحظات و خاطره‌ها در ذهن خود از اعماق قلب خوشي و آرامش را احساس و خوشبختي را تجربه مي‌كنند. رشد يافتن در محيط‌هاي اينچنيني و تجربه احساسات خوشايند و مثبت به طور مستقيم در شكل‌گيري شاكله‌هاي شخصيت كودك تأثيرگذار بوده و آينده او را رقم مي‌زند. كودكاني كه در فضاهاي اينچنيني رشد مي‌كنند داراي والديني حمايتگر هستند و در هر دوره از زندگي خود، چه در دوران مدرسه و تحصيل و چه در جواني و بزرگسالي به افرادي تبديل خواهند شد كه اضطراب و استرس براي آنها نسبت به سايرين معناي كمرنگ‌تر و چه بسا بي‌اهميتي دارد و به دليل شكل‌گيري اعتماد به نفس قوي در تصميم‌گيري‌ها و انتخاب‌هاي خود با طمأنينه و بسيار سنجيده و معقول‌تر عمل و رفتار خواهند كرد.


كودكاني كه در خانواده‌هايي با محيط متعادل و سرشار از محبت رشد مي‌كنند مي‌آموزند كه محبت همانند هديه‌اي است كه از ابتداي خلقت در قلب آنها به وديعه گذاشته شده است و قابل انتقال است و فرد را به سوي يك هويت و شخصيت سالم سوق مي‌دهد. هنگامي كه زمينه و ساختارهاي اصلي روابط عاطفي متعادل در خانواده توسط والدين پايه‌گذاري شده باشد هر چه آنها مراحل رشد را سپري مي‌كنند در هر مرحله و به ميزان متناسب با آن از والدين حرف شنوي دارند يا در تصميمات خود با آنها مشورت مي‌كنند.


پس نتيجه مي‌گيريم محبت در هر دوره سني از رشد و پيشرفت فرزندانمان سايه گسترانده و بود يا نبود آن منجر به تغييرات بي‌شماري در به وجود آمدن و رشد يك شخصيت سالم و همچنين دستيابي به هويت فرد مي‌شود. در حقيقت بخشي از تربيت‌پذيري كودكان به نسبت هر دوره سني كه در آن هستند تا حد زيادي به محبتي كه والدين نسبت به فرزندان ابراز مي‌كنند وابسته است.


يكي از راه‌هايي كه از دوران كودكي و خصوصاً در نوجواني يا جواني فرزندان ما به آن نياز مبرم دارند اين است كه به والدين پيشنهاد دهيم توانايي تشخيص محبت واقعي از دروغين يا غير‌واقعي را به فرزندان خود بياموزند. يكي از راه‌هاي عملي اين است كه به آنها بياموزيم با تمركز بتوانند آثار واقعي و حقيقي آن را دريافته و تشخيص دهند حتي آموزش رفتارهايي از اين قبيل به افزايش اعتماد‌به‌نفس و گسترش ايجاد روابط اجتماعي كودك كمك مي‌كند.


بوسيدن فرزندان در بسياري از آيات قرآن تأكيد شده است. در اين زمينه احاديث بسياري از ائمه داريم. حتي عنوان شده نگاه محبت‌آميز فرزند به پدر عبادت است. والدين بايد نسبت به اين قضيه آگاهي يابند كه محبت به فرزندان بايد به صورت غير‌مشروط باشد نه اينكه در ازاي گروكشي بين والد و فرزند ايجاد شده باشد. والدين بايد به صورت غير‌مشروط اما در حد تعادل به فرزندان خود اهميت دهند و محبت خود را نسبت به آنها ابراز كنند. در ضمن همبازي شدن با فرزندان، قصه‌گويي و دادن هدايا و پاداش‌هاي مادي و معنوي براي ايجاد رفتارهاي مثبت يا ابراز محبت بسيار مؤثر است.


*روانشناس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر