نظريهپردازي، نقد و نوآوري يك الزام اداري به شكل ظاهري نيست، بلكه بنيادي براي امكان تداوم علوم انساني است. بنابراين معتقديم كه نظريهپردازي، نقد و مناظره علمي يك ضرورت حياتي است كه بدون آن، امكان تداوم علوم انساني و جريان انديشهورزي در جامعه ما وجود ندارد، چراكه دانشگاه نهاد توليد فكر است و بايد كساني را تربيت كند كه هنر انديشيدن آموخته باشند و با ارائه راهكار به حل مشكلات جامعه كمك كنند.
علوم انساني بدون نقد و نوآوري و بدون ارائه نظريات جديد معنا ندارد. متأسفانه در بسياري از حوزههاي دانشگاهي علوم انساني به ترجمه ناقص و دانستن و تكرار سخني در تاريخ تفكر كه در دنيا توليد شده است، اكتفا ميشود. دانستن اين سخنان، تحليل و تدقيق آثار توليد شده لازم است اما كار دانشگاه تنها اين نيست و بايد هنر انديشيدن داشته باشيم تا بتوانيم با ارائه راهحل، نوآوري و نقد نظريه، انديشههاي نوين خود را ارائه كنيم. اگر نتوانيم گامهاي بلندي در اين زمينه برداريم علوم انساني در جامعه ما جريان وسيع ولي بيفايده خواهد شد. در حال حاضر بيش از ۵۴ درصد شاغلان به تحصيل در دانشگاهها در حوزه علوم انساني هستند و توجه به نظريهپردازي ميتواند به احياي كل حيات دانشگاهي كشور منجر شود. پرداخت مشوقها و حمايت مالي، اعطاي امتياز به اعضاي هيئت علمي صاحب نظريه از طريق اصلاح آئيننامه جديد ارتقا، انتشار محصول نظريه در قالب كتاب و در نظر گرفتن اين مشاركت به عنوان معياري براي انتخاب استاد و پژوهشگر نمونه، از جمله اقدامات دانشگاهي است كه ميتواند به ترويج آن كمك كند.