کد خبر: 834357
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۸
امير مهدياني، يكي از آتش‌نشاناني است كه در جريان حادثه مجروح و به بيمارستان كسري منتقل شده‌است.
او در شرح ماجرا گفت: «روز پنج‌شنبه بود كه از وقوع حادثه با خبر و همراه تيم‌هاي امدادي در محل حاضر شديم. حدوداً ساعت ٨ صبح بود كه وارد منطقه حريق شديم. آتش از طبقه هفت و هشت در حال كشيدن زبانه بود. عمليات اطفای حريق را شروع كرديم. براي رفتن به طبقات بالاتر در جست‌وجوي راهي بوديم. وقتي به راهروی طبقه 11 رسيديم، صداي شكستگي مهيبي بلند شد. ناگهان دو طبقه از ساختمان فرو ريخت و تعدادي از آتش‌نشانان كه در آن طبقات مشغول عمليات بودند، زير آوار گرفتار شدند. آتش‌نشانان شروع به كنار زدن آوار كردند و توانستند، دو نفر از همكاران حبس شده را نجات دهند. همزمان صداي هولناك ديگري به گوش رسيد. در همين حين بخش ديگري از ساختمان فرو ريخت و كساني كه زير آوار بودند، در اثر اين فروريختگي به پايين سقوط كردند. من و همكارانم تا جايي كه توانستيم تلاش كرديم، بقيه نيروها را كه زير آوار مانده بودند، نجات دهيم. سعي كرديم از راهروهاي طبقه نهم راهي را به سمت بيرون پيدا كنيم، اما راهروهاي طبقه نهم پر بود از وسايلي كه راهمان را سد كرده بود.

من و آقاي اميني(يكي از آتش‌نشانان) سعي كرديم، بچه‌ها را با بالابر و نردبان از صحنه خارج كنيم و به پايين بفرستيم. نيروها را به پايين فرستاديم، تنها چهار نفر مانده بوديم، جهت مطمئن شدن از اينكه آتش‌نشان ديگري باقي‌نمانده باشد، يكي از همكارانم از راهروهاي طبقه دهم شروع به جست‌وجو كرد و مطمئن شد كه ديگر كسي باقي‌نمانده است. در آنجا دو بالابر بود، يكي سمت غربي ساختمان و ديگري در قسمت جنوبي آن. علي(يكي از آتش‌نشانان) به سمت بالابر جنوبي رفت و من نيز به سمت بالابر غربي رفتم تا از اين طريق از ساختمان خارج شويم، اما وقتي به بالابر غربي رسيدم، متوجه شدم كه ساختمان در حال حركت است به‌طوري كه هر لحظه از بالابر فاصله مي‌گيرد. در همين حين به يكي از همكارانم كه همراهم بود، گفتم به داخل بالابر برو. وقتي او داخل بالابر رفت، ديدم فاصله ساختمان از بالابر هر لحظه بيشتر و بيشتر مي‌شود، تنها كاري كه آن لحظه انجام دادم اين بود كه پايم را لبه پنجره گذاشتم و خودم را پرت كردم تا سبد و مانيتور را بگيرم.

 از پنجره آويزان بودم كه ديدم ساختمان فروريخت، موجي از گرد و خاك به پا شد، سنگ و بتن ساختمان بود كه بر سر و صورتم مي‌خورد. آوار كه تمام شد نيروهاي آتش‌نشاني جهت نجات ما بالابر را به سمت ديگري چرخاندند و هرطوري بود توانستند ما را بيرون بياورند، ولي تمام عزيزانم رفتند و پر كشيدند. با چشمانم نظاره‌گر زير آوار رفتن حداقل 10 نفرشان به هنگام فروريختن ساختمان بودم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار