نويسنده: سميه باستين
در ميان انسانها وجود دارند افرادي كه فكر ميكنند همه تصميمهايشان كاملاً درست است و آن را بلافاصله عملي ميكنند، اما بعد از گذشت مدتي از عملي كه انجام دادهاند و تصميمي كه گرفتهاند سرخورده و مأيوس ميشوند و در نتيجه پشيمان و سراسيمه به فكر راه حل ديگري ميافتند و تصميم ديگري ميگيرند و اقدام به عمل جديدي ميكنند و با وجود تكرار دوباره و چند باره هنوز اعتماد به نفسشان پايين است و از خود رضايت ندارند. تصميمهاي به ظاهر كوچك كه همراه با تغييرات اندك در زندگي فرد هستند، مانند خانمهايي كه دائماً لوازم تزئيني براي منزل يا محل كار تهيه ميكنند و آنها را حذف ميكنند. اما در مواردي كه شخصي چه زن يا مرد تصميم ميگيرد ظاهر خود را تغيير دهد تا نگرش بهتري از خود و توانمنديهايش به دست آورد و در نهايت مورد تأييد ديگران در محيطهاي متفاوت باشند اقدام به عملي زدهاند كه صرفنظر از هزينههاي سنگين كه خانواده را متضرر ميكند، باعث به خطر انداختن سلامت جسم و روان نيز ميشود. اختلال بدشكلي بدن زير شاخه اختلال وسواس فكري - عملي با اشتغال ذهني به يك يا چند نقص يا عيب خيالي در ظاهر بدن است كه براي ديگران قابل مشاهده نيست يا جزئي به نظر ميرسند.
ملاكهاي تشخيصي اختلال بدشكلي بدن
اشتغال ذهني به يك يا چند نقص يا عيب خيالي در ظاهر بدن كه از نظر ديگران قابل مشاهده نيستند يا جزئي به نظر ميرسند. در مقطعي در طول دوره اين بيماري، فرد رفتارهاي مكرر (مثل وارسي كردن در آيینه، آرايش مفرط، پوستكني، اطمينانخواهي) يا اعمال ذهني انجام داده است (مثل مقايسه كردن ظاهر خودش با ظاهر ديگران) در پاسخ به نگرانيهايي درباره ظاهر خود.
اين اشتغال ذهني، ناراحتي يا اختلال قابل ملاحظه باليني در عملكرد اجتماعي، شغلي، يا زمينههاي مهم ديگر عملكرد ايجاد ميكند.
ويژگيهاي مرتبط كه تشخيص را تأييد ميكنداگر فردي هستيد كه نشانههاي اختلال بدشكلي بدن را در رفتار خود يا اطرافيانتان مشاهده ميكنيد، جالب است بدانيد شماري از افراد مبتلا به اختلال بدشكلي بدن كه عقايد يا هذيانهاي ارجاعي دارند، معتقدند كه ديگران توجه خاصي به آنها كرده يا به خاطرشان آنها را مسخره ميكنند. اختلال بدشكلي بدن با سطح بالاي اضطراب اجتماعي، اجتناب اجتماعي، خلق افسرده، روان رنجور خويي و كمالگرايي به علاوه برونگرايي پايين و عزت نفس پايين ارتباط دارد. خيلي از افراد از ظاهر خود و تمركز بيش از حد بر اينكه چگونه به نظر ميآيند، خجالت ميكشند و مايل نيستند نگرانيهاي خود را براي ديگران آشكار سازند. اكثر افراد تحت درمان آرايشي قرار ميگيرند تا نقايص خيالي خود را بهبود بخشند. درمان پوستي و جراحي بسيار رايج هستند اما ممكن است تحت هر نوع درماني قرار بگيرند (مثل دندان، الكتروليز). گاهي ممكن است افراد روي خودشان جراحي كنند. به نظر ميرسد اختلال بدشكلي بدن به اين درمانها خوب جواب نميدهد و گاهي بدتر ميشود. برخي افراد به خاطر اينكه از نتيجه آرايش خود راضي نيستند، دست به اقدام قانوني عليه متخصص باليني ميزنند يا به او خشونت ميكنند. نشانههاي اختلال بدشكلي بدن زيرباليني به طور متوسط در 12 يا 13 سالگي شروع ميشود. نگرانيهاي زير باليني معمولاً به تدريج به صورت اختلال كامل درميآيند هرچند كه برخي افراد دچار شروع ناگهاني اختلال بدشكلي بدن ميشوند. به نظر ميرسد معمولاً اين اختلال مزمن باشد، هرچند در صورتي كه فرد تحت درمان مبتني بر شواهد قرار بگيرد، احتمال بهبودي ميرود.
پيامدهاي كاركردي اختلال بدشكلي بدن
تقريباً تمام افراد مبتلا به اختلال بدشكلي بدن، به علت نگرانيهاي مربوط به ظاهرشان، دچار اختلال عملكرد رواني - اجتماعي ميشوند. اين اختلال ميتواند از متوسط (مثل اجتناب از برخي موقعيتهاي اجتماعي) تا شديد و ناتوانكننده (مثل كاملاً خانهنشين شدن) گسترش داشته باشد. به طور متوسط عملكرد رواني - اجتماعي و كيفيت زندگي به طور چشمگيري نامناسب است. نشانههاي اختلال بدشكلي بدن شديدتر با عملكرد و كيفيت زندگي نامناسبتر ارتباط دارند. اغلب افراد دچار اختلالاتي در عملكرد شغلي، تحصيلي و نقش ميشوند (مثلاً در مقام والد يا مراقبتكننده) كه اغلب شديد است (مثل عملكرد نامناسب، غيبت كردن از مدرسه يا محل كار، كار نكردن). حدود 20 درصد كودكان و نوجوانان مبتلا به اختلال بدشكلي بدن ميگويند عمدتاً به علت نشانههاي اختلال بد شكلي بدنشان ترك تحصيل كردهاند.
اختلال در عملكرد اجتماعي (مثل فعاليتهاي تحصيلي، روابط و صميميت)، از جمله اجتناب شايع است. امكان دارد افراد گاهي به مدت چند سال به علت نشانههاي اختلال بدشكلي بدنشان خانهنشين شوند. نسبت بالايي از بزرگسالان و نوجوانان بستري روانپزشكي شدهاند.
نگرانيهاي طبيعي در مورد ظاهر و نقايص جسماني كاملاً محسوس است. اختلال بدشكلي بدن با نگرانيهاي طبيعي در مورد ظاهر تفاوت دارد، زيرا با اشتغالهاي ذهني مفرط در مورد ظاهر و رفتارهاي تكراري كه وقتگير هستند مشخص ميشود كه معمولاً مقاومت كردن در برابر آنها يا كنترل كردن آنها دشوار بوده و موجب ناراحتي يا اختلال قابل توجه باليني در عملكرد ميشود.
نقايص جسماني كه آشكارا محسوس هستند نه جزئي به عنوان اختلال بدشكلي بدن تشخيص داده نميشوند. با تمام اين تفاسير ميتوان گفت قبل از هر چيز بهتر است تا فكر و بينش زيبا را جايگزين ظاهر و بيني زيبا كنيم و در رابطه با بيماري رواني خودزشتپنداري آگاهي داشته و در دام آن گرفتار نشويم.