کد خبر: 833837
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۱
دختر شهيد مدافع حرم عليرضا بابايي در گفت‌و‌گو با «جوان» از ديدگاه‌هاي يك نوجوان انقلابي مي‌گويد
زينب بابايي دختر خانم 18 ساله شهيد حرف‌هايي زد كه گفتنش از زبان يك جوان نسل چهارمي جالب توجه است...
عليرضا محمدي
چند روز پيش كه گفت‌وگويي با خانواده شهيد عليرضا بابايي از شهداي مدافع حرم شهر اراك داشتيم، زينب بابايي دختر خانم 18 ساله شهيد حرف‌هايي زد كه گفتنش از زبان يك جوان نسل چهارمي جالب توجه است. زينب مي‌گفت به‌رغم عشق و علاقه‌اي كه مثل هر دختري به پدرش داشت، او را از تصميمش براي رزمندگي در جبهه دفاع از حرم منع نكرد تا مبادا دل پدر بلرزد و حبش نسبت به خانواده مانع رفتنش شود. چنين طرز فكري شايد در دوران دفاع مقدس زياد به چشم مي‌خورد، اما بايد قبول كنيم كه نسل حاضر تا حدودي از آرمان‌هاي آن دوران فاصله گرفته‌اند و بايد ديد چه چيزي ديدگاه‌هاي اين جوان نسل چهارمي را اين قدر شبيه زنان دوران دفاع مقدس كرده است. گفت‌وگوي ما با جواني كه 10 سال بعد از اتمام جنگ به دنيا آمده است را پيش رو داريد.

شما يك جوان نسل امروز هستيد. نسلي كه به نظر مي‌رسد با جوان‌هاي دهه 60 تفاوت فكري زيادي دارند اما در ماجراي رفتن پدرتان همان رفتاري را بروز داديد كه خانم‌هاي آن دوران انجام مي‌دادند. چطور اين تصميم را گرفتيد؟
موضوع دفاع از حريم اهل بيت و مسلمانان مظلوم منطقه يك موضوع اعتقادي است. به نظر بنده اسلام و ائمه، حرمت و جايگاه ويژه‌اي دارند و بايد به هر نحوي از اسلام و قرآن و ائمه دفاع كرد و اجازه ندهيم كه ائمه ثانيه‌اي احساس تنهايي و غربت كنند. مخصوصاً كه الان ظلم و خوي وحشي و بي‌رحمي و سنگدلي داعش و تكفيري‌ها چه در مورد شعائر اسلامي و چه در خصوص مسلمانان بيداد مي‌كند. در اين شرايط سكوت و بي‌توجهي ما، بي‌توجهي به اسلام و ائمه است. پدرم با همين انگيزه‌ها تصميم به رفتن گرفت. خيلي هم براي اعزام تلاش كرد. بنده با توجه به مطالبي كه عرض كردم، عقيده‌ام اين بود و هست كه بايد اقدامي كرد و حالا كه ما خانم‌ها نمي‌توانيم در ميدان حضور داشته باشيم، حداقل نبايد مانعي براي رفتن رزمنده‌هايي مثل پدر شويم. بنابراين تصميم گرفتم حامي و دلگرمي پدر باشم، نه سست‌كننده تصميم‌شان.  
به هرحال محبتي كه نسبت به پدرتان داشتيد را كه نمي‌شود ناديده گرفت. نخواستيد براي نرفتنش به نوعي خودتان را راضي كنيد. مثلاً بگوييد كسي ديگر برود؟
تصميم من يك روزه و با تلقين گرفته نشده بود كه يك روزه هم وسوسه شوم و مخالفت كنم. بنده روي تصميمم شديداً مصر بودم و عقيده داشتم احسنت به پدرم كه تا اين حد آگاه و بصير به مسائل روز است و بي‌تفاوت نيست. هركسي به نوبه خودش وظيفه دارد. اگر همه دست روي دست بگذاريم و بگوييم پدر من، همسر من، پسر من، يا برادر من نرود، پس چه كسي بايد برود؟! چه كسي از اسلام و ناموس مسلمين دفاع كند؟
واكنش دوستان شما نسبت به شهادت پدرتان چه بود؟
اغلب دوستانم به لحاظ شرايط سني و جو اجتماعي كه الان در آن زندگي مي‌كنيم، كلاً با مقوله شهادت آشنايي نداشتند و كاملاً غافل بودند. اما با شهادت پدرم، مرتبه شهدا را بهتر درك كردند. شايد بتوانم بگويم كمي از اين دنياي گذرا فاصله گرفتند و به عمق بعضي از مسائل اعتقادي پي بردند. در واقع خون شهدا تلنگري است براي مردم كه ولو به صورت مقطعي متوجه موضوعات ديگري غير از مسائل مالي و روزمره بشوند. خوشبختانه برخي از دوستانم به واسطه شهادت پدرم، دوستان شهيدشان را پيدا كردند. يا شهداي مدافع حرم ديگر را شناختند و احساس خوبي نسبت به اين موضوع پيدا كردند. زماني كه با هم به گلزار شهدا مي‌رويم، آرامش را در چهره‌هاي‌شان احساس مي‌كنم.  
تربيت پدر و مادرتان را چقدر در برداشتي كه نسبت به مدافعان حرم داريد، دخيل مي‌دانيد؟
مسلماً كودكي كه در يك خانواده مذهبي و روشنفكر بزرگ مي‌شود متفاوت است با فرزندي كه خانواده روي تربيت فرزندان توجهي ندارند و نسبت به تهاجم فرهنگي غافل يا بي‌تفاوت هستند. پدر بنده نسبت به تربيت ديني فرزندانش شديداً حساس بود و با محبت و نرم‌خويي مسائل اعتقادي را با ما عجين مي‌كرد. ايشان كاملاً روشنفكر بودند. حتي يكي از دوستانم كه عمل به احكام اسلامي را اصلاً قبول نداشت، مي‌گفت شهيد بابايي كاملاً با شخصيت و روشنفكر بود و نسبت به ديگر انسان‌هاي معمولي متفاوت بود. بنده اعتقاد امروزم را مديون پدرم و به خصوص مادرم هستم. پدرم درباره واكنشم نسبت به رفتنش مي‌گفت: خوشحالم كه اين طور فكر مي‌كني و خدا را شاكرم و از خدا مي‌خواهم هميشه همين طور مصر بر عقايدت باشي. تربيت فرزند تدريجي و مداوم است و خوشبختانه پدرم اين اصل را هميشه رعايت مي‌كرد.
به هرحال منفي‌بافي چه در خصوص مدافعين حرم و چه موضوعات ديگر در جامعه ما زياد به چشم مي‌خورد. شما به عنوان يك جوان انقلابي چه كاري مي‌توانيد براي رفع اين مسائل انجام دهيد؟
به نظر من دوام و پايداري و استقلال اين انقلاب و كشور بر پايه پيروي از رهبر و اتحاد است. اگر من و ديگر جوان‌هاي انقلابي بتوانيم اين فرهنگ را در بين هم‌سن و سال‌هاي خودمان نهادينه كنيم، قطعاً بسياري از مشكلات حل مي‌شود. هرچند كار سختي است و نياز به همت زيادي دارد. البته ما به عنوان يك جوان انقلابي يا خانواده شهيد يا... بايد نقش مفيدي در جامعه داشته باشيم تا جوان‌ها بيشتر شهدا را بشناسند. در اين صورت بسياري از مشكلات و دغدغه‌هاي فكري و رواني جامعه حل مي‌شود. چون شهدا پيرو اسلام هستند و جوانان با شناخت شهدا به معرفت عميق از اسلام و ائمه مي‌رسند و بسياري از خلأهاي فكري‌شان پر مي‌شود.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۴۱ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۴
0
0
من از این شهید یه معجزه خواستم دلم را شاد کرد روحش شاد
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار