يك نشست خبري ديگر مثل همهنشستهاي خبري ديگر پر شد از آمار و ارقام دستاوردهاي سياسي و اقتصادي برجام؛ گزارههايي كه رئيسجمهور با آمار و ارقام بيان ميكند، اما در زندگي روزمره مردم نمود عيني ندارد. آمارهايي كه حسن روحاني براي شكوه بخشيدن به برجام يك ساله دولتش بيان ميكند، براي مردمي كه هر روز درگير گراني كالاهاي اساسي و بالا رفتن نرخ آب و برق و... ركود در بازار و نوسانات بازار ارز و... هستند، معناي چنداني پيدا نميكند. هر قدر هم لبخند و فضاسازي مثبت چاشني تمجيد از برجام شود، تحريمهاي باقي مانده را (كه از قضا كم هم نيستند) و عهدشكنيهاي امريكاي مودب و باهوش را جبران نميكند. برجام ميتواند موفق ناميده شود، اما نميشود كه بيتأثيري آن را در زندگي مردم عادي منكر شويم. از اين منظر بخش برجامي نشست خبري رئيسجمهور در سالگرد يك سالگي اجراي آن، حرف جديدي نداشت جز يك هواپيماي ايرباس كه اتفاقاً اولين پرواز ايرانياش چند ساعتي قبل از نشست خبري روحاني انجام شد.
تنها بخش جديد سخنان ديروز روحاني نسبت به نشستهاي خبري قبلياش، همين ايرباس صفري بود كه تازه خريداري شده است. براي همين هم البته دستاوردآفريني شد. هم رونق گردشگري به آن گره زده شد و هم رونق حمل و نقل و در نهايت از شعف هواپيماي خريداري شده، طعنهاي هم به منتقداني خيالي رسيد كه «بعضي انگار مشكل دارند و ميگويند ما بايد هواپيماي كهنه سوار شويم، خب، شما برويد كهنه سوار شويد. خود اين خريد يك تحول در اشتغال و زندگي مردم است!» گذشته از سطح منطق اين جمله، پي كسي كه گفته بايد هواپيماي كهنه سوار شد، نميشود گشت؛ چه آنكه اصلاً چنين فردي وجود خارجي ندارد و روحاني از همان ترفند تكراري آفريدن منتقدان و گزارههاي غيرواقعي و پاسخ به آنها براي فرافكني در پاسخ به سؤال بهره برده است.
اين وارونه نمايي در تحليل است كه عدم حضور گردشگران را به نداشتن هواپيما مرتبط كنيم؛ گردشگر ميتواند با هواپيماي كشور خودش به ايران بيايد، اما نميتواند به قوانين اسلامي در ايران تن بدهد و بهحق بودن اين قوانين، راه را بر بيان دلايل اصلي عدم حضور گردشگر در ايران بسته و راه سوء استفاده را باز ميگذارد كه براي اين عدم حضور گردشگران دليل تراشي شود و خريد هواپيما را به آن مرتبط كنند.
در نشست خبري رئيسجمهور، وارونه نمايي در تحليل، تنها شامل برجام و ايرباس نشد و در موضوع روشني مثل رابطه با عربستان سعودي هم كه اخبار واضح و روشن و بينياز از تحليل است، موضوع به شكلي ديگر بيان شد. در حالي كه همه مردم ميدانند حج عمره را ايران به دليل تعرض دو مأمور سعودي در فرودگاه جده به دو نوجوان ايراني در بهار 94 تعطيل كرد و حج واجب هم پس از فاجعه منا در پاييز همان سال و به دليل قرباني شدن بيش از 450 زائر ايراني و كارشكني دولت سعودي در رسيدگي به مجروحين و بازپس دادن پيكر قربانيان و بعد گذاشتن شروط عجيب و غريب براي حضور ايرانيان در حج 95 عملاً مسيري جز تعطيلي نداشت، حسن روحاني روز گذشته گفت كه «ما با عربستان به عنوان يك كشور مسلمان و همسايه از نظر روابط دوجانبه مشكلي نداريم كه بخواهيم حل كنيم، مشكل ما مربوط ميشود به تجاوز عربستان به يمن، به مداخلات عربستان در بحرين و مداخلات و برنامههايي كه در منطقه دارد.» گويا رئيسجمهور محترم نميخواهد بپذيرد كه دولتش صرف نظر از مسائل منطقه، با دولت عربستان به مشكلات جدي در حد قطع رابطه كامل و بستن سفارتخانهها رسيده است.
نكته آخر اينكه در نشست خبري ديروز، هيچ رسانه منتقد دولت اجازه طرح سؤال نيافت و تنها به يك روزنامه اصولگرا (روزنامه رسالت) اجازه طرح سؤال داده شد؛ و در واقع هيچ يك از منتقدان جدي برجام در نشست خبري يك سالگي اجراي آن اجازه سؤال از رئيسجمهور را نيافتند. چهار رسانه اصلاحطلب و دولتي، دو مورد صداوسيما، چهار رسانه خارجي و يك روزنامه اصولگرا نشان از مهندسي نشست بر مبناي يك هراس دارد. مورد پرسش قرار گرفتن از يك فتحالفتوح و از يك موفقيت نبايد اينقدرها هم سخت باشد كه كار را به سانسور منتقدين و بستن دهان آنها بكشاند؛ اين طور نيست؟