متأسفانه در سالهاي اخير جشنواره فيلم فجر راهي را در پيش گرفته است كه بهجاي فرصتزايي و فراهم كردن بسترهاي فرهنگي در باب سينما، دست به فرصتسوزي ميزند تا هر سال در پي اقدام خود بر مخالفان و منتقدانش بيفزايد و مخاطبان و علاقهمندان را بيش از پيش نااميد كند، چراكه به بهانههاي مختلف و با دادن اختيار تام به هيئتهاي مختلف انتخاب و داوران دست به قلع و قمع برخي آثار ميزند كه از دو جهت حضورشان در جشنواره ميتواند سبب ارتقاي سطح كيفي جشنواره و فيلمها باشد؛ يكي از لحاظ محتوا و مضمون كه از مشكلات فزاينده جشنواره فجر در سالهاي اخير بوده است و متأسفانه هر سال شاهد بيشتر شدن مضامين سخيف، ناهنجار، هجو، نامأنوس و معاند با اخلاق و سبك زندگي ايراني اسلامي هستيم؛ مضاميني كه رمق حاضرين در جشنواره و در كل ماهيت فيلم فجر را گرفته است. اين مضامين كه به بهانههاي متعددي نظير آسيبشناسي اجتماعي، بازگويي معضلات اجتماعي و نمايش تلخيهاي زندگي مدرن به آنها پرداخته ميشود، بيشترين سهم را از جشنواره انقلابي دارند كه همچنان با گذشت سي و پنج سال از افتتاح آن نامش فجر مانده است اما تضاد ميان فجر و تباهي در آن بيداد ميكند.
ديگر عنصري كه ميتواند سبب ارتقاي سطح كيفي جشنواره و آثار باشد، همانا ساختار اثر و توجه به هنرهاي ديگر در فيلم است، فرصتي كه از سوي برگزاركنندگان جشنواره گاهي با بيتدبيري و گاهي سماجت و لجبازي و بعضاً از سر كج سليقگي و عدم زيباييشناسي در هنر سينما از دست ميرود.
ايجاد نكردن اين امكان براي ديده شدن هنر هنرمندان اصيل و بزرگي كه در فيلمي با مضموني انقلابي يا استراتژيك حضور داشتهاند و از تمام ظرفيت هنري خود در متجلي ساختن يك نمايش تمام عيار از هنر انقلابي بهره بردهاند بيشك ظلم در حق سينما نيز هست، اگر چه بيشترين ظلم به هنر انقلاب متحمل ميشود. اينكه هنر سينما از جمعيترين هنر هاست بر همگان مسجل است، هنري كه از تجميع هنرهاي ديگر به نتيجه و ظهور ميرسد، طراحي صحنه و لباس، موسيقي، بازيگري، فيلمبرداري و... تنها بخشي از هنرهاي مستقل هستند كه در يك فيلم در خدمت داستان و مضمون اثر ديده ميشوند، اما انتخاب نشدن يك فيلم ميتواند فرصت ديده شدن همه اين هنرها را كه درون فيلم به منصه ظهور ميرسند از بين ببرد.
لذا هيئت انتخاب جشنواره اگر نگوييم با اولويت مضموني و محتوايي در انتخابهاي خود دست به چينش، حذف و انتخاب آثار ميزند، بيشك از لحاظ ساختاري و در نظر گرفتن معيار هنرهاي ديگر كه در خدمت فيلم هستند به انتخاب فیلمها میپردازد. چراكه در كنار متن و كارگرداني اثر، هنرهاي بسياري هستند كه بايد ديده شوند و فرصتي را ميطلبند تا با حضورشان در ميان آثار حاضر در جشنواره، هم فرصت رقابت و جذابيت بيشتر در جشنواره را ايجاد كنند و هم همه مخاطبان سينما و جشنواره را كه از طيفها و صنفهاي مختلف سينما هستند راضي نگه دارند. القصه اينكه امسال در جشنواره فجر سي و پنجم هيئت انتخاب به هر جهتي، چه ساختاري و چه محتوايي فيلم «امپراطور جهنم» را بركنار كرده باشد، يكي از بزرگترين فرصتهاي جشنواره را براي خودش از ميان برده است و نيز مخاطبان را از ديدن و لذت بردن از هنرهاي جمعي و فردي در يك فيلم محروم كرده است؛ هنرهايي كه از آن ميان ميتوان به طراحي صحنه و لباس، جلوههاي ويژه بصري و بازي بينظير و مثالزدني استاد علي نصيريان اشاره كرد.
همچنين بايد اذعان داشت كه با انتخاب نشدن اين فيلم و در نظر نگرفتن بازي فوقالعاده استاد علي نصيريان كه تنها با اين فيلم پس از چند سال در جشنواره فيلم فجر حاضر شده بود، اين جشنواره در حق خود و علاقهمندانش چه در امسال و چه در سالهاي آينده خيانت كرده است، چراكه فرصتي را كه ميتوانست تبديل به خاطره جمعي نسلي شود و نيز امكان تقدير و تجليل از هنر ارزشمند و تكرار نشدني استاد نصيريان را احتمالاً با نامزدي و جايزه بهترين بازيگري براي ايشان فراهم كند، از دست داد.
بايد گفت با توجه به اين نظريه كه تنها محتوا و مضمون اثر نيز نميتواند در رأي و تصميم هيئت انتخاب به ظاهر هنرشناس و انقلابي جشنواره فيلم فجر مؤثر باشد، در حق بسياري از هنرمندان و هنرهايشان در اين فيلم و نيز بسياري از مخاطبان هنر دوست و انقلابي اجحاف بزرگي شده است كه دست كم امسال قابل جبران نيست، تا ببينيم فجر انقلاب كي ميخواهد دوباره خاطرهساز شود و انقلاب را در رفتار و انديشه خود سهيم سازد.