براي همه ما اتفاق افتاده است كه كاري را براي كسي انجام دادهايم ولي هيچ تشكر و قدرداني از او دريافت نكردهايم. چقدر ناراحت و دلخور شدهايم و احتمالاً تصميم هم گرفتهايم كه ديگر هيچ وقت كاري براي اين فرد انجام ندهيم چون زبان قدرشناسي ندارد. در واقع هيچ كس انسان متوقع و پررو را دوست ندارد و از ديدن او و كمك كردن به او خوشحال نميشود. ولي وقتي براي كوچكترين كاري كه اصلاً توقع تشكر نداشتهايم اما از ما قدرداني شده است چه انرژي مثبت و مضاعفي را گرفتهايم. در واقع واژه تشكر و سپاس پر از انرژي مثبت است كه در ديگران حس رضايت و خشنودي را ايجاد ميكند.
چند سال پيش به فروشگاهي براي خريد لباس رفتم. قفسه لباسها را نگاه و لباسهاي زيادي را انتخاب كردم و از كارمند فروشگاه خواستم كه آنها را در اختيارم بگذارد تا با پوشيدن و پرو كردن، يكي از آنها را انتخاب كنم. اتاقك پرو را تصور كنيد كه از لباسهاي انتخابي من پرشده بود. يك يك لباسها را پوشيدم و از هركدام ايرادي گرفتم و كنار گذاشتم ولي همچنان كارمند وظيفهشناس در خدمت من بود. در نهايت يكي از لباسها را به سختي پسنديدم و اتاق پرو را با كوهي از لباسهاي تلنبار شده به كارمند وظيفهشناس تحويل دادم. كارمند و آقاي صندوقدار از من بابت خريدي كه از فروشگاه آنها انجام دادم تشكر و قدرداني كردند. اولين بار بود كه از فروشگاهي خريد ميكردم و آنها بابت خريد از من تشكر ميكردند. حس خوشايندي كه بعد از اين تشكر در من ايجاد شده بود به قدري خوب و شيرين بود كه من را به يكي از مشتريهاي وفادار آن فروشگاه تبديل كرد. تنها با يك تشكر ساده ميتوانيم انرژي مثبت، حس خوشايند و رضايت و همچنين انگيزه را در ديگران و محيط پيرامون زندگيمان ايجاد كنيم.
روانشناسان معتقدند:«حس شيرين سپاسگزاري و قدرداني به عنوان يك منبع قوي نيروي رواني شناخته شده است و هميشه افراد سپاسگزار افرادي راضيتر، خوشبختتر و اجتماعيتر از افرادي هستند كه با دقت تمام جهات منفي را موشكافي و بايگاني ميكنند اما جهات مثبت را ناديده ميانگارند.» قدرداني يك اخلاق پسنديده است و از نظر ذاتي هم انسان دوست دارد در برابر نعمت و محبتي كه دريافت كرده است قدردان و سپاسگزار باشد. در جامعه امروزي ما فرهنگ تشكر بسيار كمرنگ شده است و مردم جامعه ما از اثرات مثبت تشكر در زندگي خود غافل شدهاند.
بعضي از افراد تصور ميكنند اگر سلامتي دارند به خاطر توجهمناسب خود به سلامتيشان است پس دليلي ندارد از كسي تشكر كنند. اگر وضعيت خوبي در زندگي خود دارند همه بهخاطر تلاش و زحمتهاي خودشان است پس دليلي ندارد از كسي تشكر كنند. اگر همسر و فرزندان خوب و تمام نعمتهاي خوب ديگري دارند دليلي براي تشكر وجود ندارد در حالي كه اين افراد در اولين قدم كه تشكر از خالق يكتاست ماندهاند. اينها از آن دسته افراد خودخواه و پرتوقعي هستند كه براي هيچ كدام از نعمتهايي كه بهدست آوردهاند وظيفه خود نميدانند شكرگزار باشند. وقتي كسي وظيفه خود نميداند از خالق خود تشكر كند چه توقعي است كه از افراد ديگر به خاطر كمك و خدماتي كه به او ارائه ميدهند تشكر كند! امروزه جامعه ما از امثال اين افراد پر شده است.
ما بايد خود تلاش كنيم تا فرهنگ تشكر و قدرداني را در جامعه ترويج دهيم زيرا كمرنگ شدن فرهنگ تشكر در يك جامعه باعث ميشود ديگران نسبت به كمك كردن به همديگر بيتفاوت شوند چراكه هر عقل سليمي ميپسندد كه اگر يك نفر خدمتي به كسي ديگر كرد آن فرد نبايد نسبت به اين خدمت بياهميت باشد. اگر بدانيم كه با يك تشكر ساده موجب عزت و احترام در ديگران و همچنين باعث ميشويم انگيزه و احساس تعهد در آنها ايجاد شود هيچ وقت تشكر كردن را فراموش نميكنيم. بدونشك زبان تشكر داشتن به نوع تربيت و محيط زندگي افراد بستگي دارد.
وقتي كودكان در خانوادهاي كه در برابر كوچكترين كار هم تشكر ميكنند رشد كنند ياد ميگيرند و عادت ميكنند در بزرگسالي هميشه در برابر داشتههاي خود و لطف ديگران سپاسگزار باشند. در واقع كساني كه در مقابل كوچكترين محبت قدردان هستند هميشه از آنها به عنوان انسانهايي باشعور و باادب ياد ميشود. قدرشناسي و قدرداني، گستره ديد افراد را وسيعتر ميكند و باعث ميشود در مقابل مشكلاتي كه نااميد و مأيوسشان ميكند احساس بهتري داشته باشند و همچنين تصورات باطل نسبت به قوانين طبيعي و جريان واقعي زندگي را كه در ذهنشان به وجودآمده است، برطرف ميكنند. به عبارتي قدرشناسي، نشانهاي از تربيت صحيح است. بنابراين تشكر كنيم تا نعمتهايمان زيادتر شود. شكر نعمتهاي قبلي اگر نباشد، نعمتهاي بعدي هم وجود نخواهند داشت. اين يكي از قوانين هستي است و هيچ شكي در آن نيست. پس اگر ميخواهيم نعمتهاي بيشتري به سمتمان سرازير شود، شكر از نعمتهايي را كه داريم، پشت گوش نيندازيم! اين را بدانيم كه هر كاري را ديگران به لطف در حق ما ميكنند، نعمت است.
به عنوان مثال خدا نعمت سلامتي داده يا مردم دور و اطراف و كوچه و خياباني كه وقتي وسط پيادهرو كيسه پرتقالها پاره ميشود، خم ميشوند و پرتقالهايي را كه هر كدام دارد به سمتي قل ميخورند را برايمان جمع ميكنند لطف و محبتشان را به ما نشان ميدهند پس بايد قدردان باشيم.
اگر كسي كاري برايمان كرد يا كمكي به ما كرد، بايد از او تشكر كنيم. تشكر كنيم تا محبوب و محترم باشيم؛ هيچكس از ديدن آدم طلبكاري كه هر كاري برايش ميكنند، حتي يك «خيلي ممنون» ساده هم نميگويد لذت نميبرد. هيچ كس از بودن با آدم پرتوقعي كه حتي به اندازه گفتن يك متشكرم خشك و خالي هم با ادب و سخاوتمند نيست خوشحال نميشود.
بنابراين از ديگران طلبكار نباشيم. هيچ كس به ما بدهكار نيست. به بهترين نحو به كسي كه لطفي در حق ما ميكند بگوييم كه ارزش لطفش را ميفهميم. بياييم با استفاده از كلمات و اصطلاحات مثبت عطر انرژي مثبت را در فضاي زندگي و جامعه خود پراكنده كنيم.