کد خبر: 833124
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۹
متهم از دو سال قبل به اتهام قتل همسر سابقش در زندان است
مردي ميانسال كه بعد از طلاق همسرش به خاطر اختلاف بر سر سرپرستي پسر هفت‌ساله‌شان مرتكب قتل شده بود، از اولياي‌دم درخواست كرد در صورتي كه حاضر به گذشت از او نيستند، حكم قصاص وي را زودتر اجرا كنند.
به گزارش خبرنگار ما، بيست و پنجم ديماه سال 93، مأموران پليس از مرگ مشكوك زن جواني در خيابان امامت باخبر و راهي محل شدند. جسد متعلق به مينا 27 ساله بود كه پس از معاينه كارشناس پزشكي قانوني معلوم شد بر اثر انسداد مجاري تنفسي كشته شده است. زن جواني كه ماجرا را به پليس خبر داده بود، گفت: مينا همسر سابق برادرم بود. ساعاتي قبل برادرم تماس گرفت و پسرش را به من سپرد و گفت كه خيلي زود بر مي‌گردد. وقتي زمان برگشتن او طول كشيد با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما گوشي او خاموش بود. نگرانش شدم و به خانه‌اش آمدم. هر چه در زدم، كسي در را باز نكرد به خاطر همين به آتش‌نشاني خبر دادم. امدادگران كه رسيدند در را باز كردند. بوي گاز همه خانه را گرفته بود. جسد همسر سابق برادرم كنار آشپزخانه افتاده و برادرم بيهوش گوشه ديگر خانه رها شده بود. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتيم و برادرم را به بيمارستان رسانديم.

بعد از انتقال جسد زن جوان به پزشكي قانوني، شوهر سابق وي روي تخت بيمارستان مورد تحقيق قرار گرفت. مرد 42 ساله در شرح ماجرا گفت: چهار سال قبل به خاطر مشكلاتي كه با همسرم داشتم، طلاق گرفته بوديم. دادگاه مطابق قانون سرپرستي پسر سه‌ساله‌مان را به همسرم داد. در اين مدت به خاطر علاقه‌اي كه به همسر سابق و فرزندم داشتم، ازدواج نكردم و از مينا خواستم دوباره زندگي برگردد، اما او قبول نمي‌كرد. وقتي طاها هفت ساله شد از او خواستم مطابق قانون بچه را برگرداند. روز حادثه مينا به خانه من آمده بود تا در مورد طاها با هم صحبت كنيم. وقتي پيشنهاد ازدواج دوباره را دادم، عصباني شد و با هم درگير شديم. من هم عصباني شدم و يك بالش روي دهانش گذاشتم تا جيغ نكشد، اما متوجه شدم ديگر نفس نمي‌كشد.
بعد از صدور كيفرخواست اين پرونده تكميل و به شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. روز گذشته اين پرونده روي ميز هيئت قضايي به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. بعد از درخواست قصاص از سوي اولياي دم متهم در جايگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: من و همسرم 15 سال اختلاف سني داشتيم با اين حال به همسرم علاقه‌مند بودم و با هم زندگي خوبي داشتيم.

چند سال بعد از ازدواج بود كه پدر و مادرش به شيراز رفتند و مينا اصرار داشت ما هم به آنجا برويم. به خاطر اين موضوع با هم درگيري و اختلاف داشتيم تا اينكه متوجه شدم او توانسته است غيابي طلاقش را بگيرد. آن زمان فرزندمان طاها سه ساله بود و مينا حضانت او را نيز گرفته بود. آنها با هم زندگي مي‌كردند و گاهي به ديدن طاها مي‌رفتم. خيلي اصرار كردم تا بار ديگر فرصتي باشد با هم زندگي كنيم اما مينا زيربار نمي‌رفت. وقتی طاها هفت ساله شد، به دادگاه رفتم و خواستم همسرم او را برگرداند. بار ديگر در آن جلسه دادگاه گفتم هنوز به همسرم علاقه‌مند هستم، اگر راضي شود حاضرم با او زندگي كنم.

متهم در خصوص روز حادثه گفت: آن روز مينا به ديدنم آمده بود تا در مورد طاها صحبت كنيم. بار ديگر خواسته‌ام را گفتم، اما مينا با پيشنهادم مخالفت كرد و گفت به هيچ عنوان راضي نيست برگردد و طاها را هم با خودش مي‌برد. اين حرف مرا خيلي عصباني كرد. به خاطر مصرف مشروب خيلي حالم خوب نبود. او مي‌خواست از خانه بيرون برود كه از پشت سر لباسش را گرفتم و روي زمين افتاد. يك بالش روي صورتش انداختم و فشار دادم و گفتم محال است بگذارم طاها را با خودت ببري. لحظاتي بعد متوجه شدم مينا نفس نمي‌كشد. وقتي متوجه شدم او مرده است، شير گاز را باز كردم و مي‌خواستم خودكشي كنم. به خواهرم زنگ زدم و طاها را به او سپردم.
متهم در آخرين دفاع گفت: من به همسرم خيلي علاقه داشتم، اصلاً قصد كشتن او را نداشتم. از اولياي دم مي‌خواهم مرا به خاطر فرزندم ببخشند. اگر به گذشت راضي نشدند، مرا هر چه زودتر قصاص كنند. هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم وارد شور شد‌.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار