کد خبر: 832890
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۹
نگاهي به فعاليت‌هاي شهيد ملامحمد ذبيحي عليه منافقين به مناسبت 26 دي ماه سالروز شهادتش
وجود شخصيتي همچون امام خميني(ره) جوانان زيادي را در دهه‌هاي 40 و 50 شمسي به مسائل ديني و مذهبي مشتاق كرد...
آرمان شريف
وجود شخصيتي همچون امام خميني(ره) جوانان زيادي را در دهه‌هاي 40 و 50 شمسي به مسائل ديني و مذهبي مشتاق كرد. جوانان در سراسر كشور، پيام حق‌طلبي رهبرشان را شنيدند و دل در گرو آن دادند تا سرنوشت براي زندگي‌شان مسير ديگري رقم بزند. ملا‌محمد ذبيحي يكي از جوان‌هايي بود كه در 18 سالگي و همزمان با قيام‌هاي مردمي در سال ۱۳۴۲جذب نهضت اسلامي حضرت امام و پس از پايان دوره سربازي، امام جماعت مسجد مرتضي در روستاي بيساران شد. او سعي كرد در اين مسجد به روشنگري مردم بپردازد، آنها را با قيام امام خميني آشنا كند و به نقد حكومت پهلوي بپردازد. ذبيحي در سخنراني‌هاي متعددش به مردم وعده پيروزي انقلاب اسلامي را مي‌داد و آنان را به مبارزه عليه حكومت پهلوي تشويق مي‌كرد.
با پيروزي انقلاب اسلامي كار ملامحمد در كردستان سخت‌تر از پيش شد. گروهك‌هاي معاند و تجزيه‌طلب با سرعت زيادي سربرمي‌آوردند و با وعده‌هاي ميان‌تهي سعي در مخدوش كردن نظام نوپاي اسلامي داشتند. مرحله دوم رسالت ملا محمد از همين جا شروع شد و دقيقا از همين نقطه گروهك‌هاي منافق كينه او را در دل‌هايشان كاشتند.
ملا محمد هويت اين گروهك‌ها را براي مردم منطقه روشن مي‌ساخت و تلاش بسياري براي آگاه‌سازي جوانان انجام مي‌داد تا مبادا در دام شيطاني گروهك‌ها بيفتند. شك و شبهه‌هايي را كه از سوي برخي سركردگان گروهك‌ها مطرح شده بود، پاسخ مي‌داد و حتي در خطبه‌هاي نماز جمعه با استناد به قرآن كريم، افكار باطل گروهك‌ها را چنان درهم مي‌كوبيد كه مورد كينه و تنفر گروهك‌ها قرار مي‌گرفت.
همين اقدامات بر شدت دشمني منافقين مي‌افزود. آنها كه موقعيت‌شان را با فعاليت‌هاي ملامحمد در خطر مي‌ديدند در پاييز سال ۱۳۵۸ وارد روستاي بيساران شدند و خانه‌اش را اشغال كردند. مسجد را نيز تصرف كردند. افراد حزب دموكرات آن شب آذر ماه بر اثر فشار مردم نتوانستند كاري از پيش ببرند. چند ماه بعد و در زمستان همان سال گروهك كومله دوباره به روستاي بيساران آمد و به آزار و اذيت مردم پرداخت. در مسجد مرتضي دادگاهي تشكيل دادند و مي‌خواستند محبوب‌ترين مرد بيساران، ملا محمد ذبيحي را محاكمه كنند اما در برابر شجاعت و دفاع مردم مجبور به عقب‌نشيني شدند. ملامحمد انگار كه تا به حال هيچ تهديدي بر جان و مالش نشده همچنان هويت گروهك‌ها را افشا مي‌كرد و از گفتن حق دست بر‌نمي‌داشت و براي دفع اسلام‌ستيزي گروهك‌ها كلاس‌هاي قرآن را گسترده‌تر ساخت.
برخي از نزديكان ملامحمد از او خواسته بودند در خطبه‌هاي نماز احتياط كند و از يادآوري مطالبي كه گروهك‌ها را عصباني مي‌كند بپرهيزد، اما او به آنها گفته بود:«به محض اينكه به ايراد خطبه‌هاي نماز مي‌پردازم احساس مي‌كنم كه هاتفي غيبي مي‌گويد نترس هرچه در دل داري به گوش مردم برسان.»
تلاش اعضاي گروهك‌ها براي وادار كردن او به سكوت بي‌فايده بود. آنها خسته و درمانده از نفوذ و شهامت ملامحمد تصميم به ترورش گرفتند. ملامحمد ذبيحي روز 26/10/1360 نماز صبح را در مسجد اقامه كرد، سپس راهي منزل شد. در بين راه متوجه شد برخي از افراد ضد‌انقلاب در تعقيب او هستند. به همين خاطر مسيرش را عوض كرد و به منزل يكي از آشنايانش رفت تا در امان بماند اما منافقين كه در تعقيب او بودند، در همان منزل او را دستگير كردند و به رگبار بستند. يكي از افراد ضد‌انقلاب قساوت را از حد گذراند و بر پيكر نيمه جان او نيز رحم نياورده و سرنيزه‌اي را در سينه‌اش فرو كرد.
پس از آن كه خبر زخمي شدن ملامحمد ذبيحي به مردم رسيد، سراسيمه به سوي محل ترور روانه شدند. مردم پيكر نيمه‌جان امام جمعه خويش را به مسجد بردند. شهيد ملامحمد در مسجد، مردم را به حفظ ايمان تشويق و شهادتين را بر زبان جاري كرد و چشمانش را بر هم نهاد. پيكر پاك شهيد ملامحمد را مردم بيساران در حياط مسجد جامع در كنار بابا شيخ و شيخ‌عبد‌السلام ذبيحي به خاك سپردند.
شهيد ذبيحي در آخرين خطبه نماز جمعه روز 25/10/1360 هنگامي كه در مسجد جامع بيساران عده زيادي از مردم براي اقامه نماز جمعه گرد او جمع شده بودند، چنين گفت: «من كشته مي‌شوم و با شما خداحافظي مي‌كنم، دينتان را حفظ كنيد. شهادت من حتمي است، اما شما به هوش باشيد دين خود را حفظ كنيد و از تهديد سرسپردگان اجنبي نترسيد. بالاخره روزي آرامش و امنيت برقرار خواهد شد و از بند كفر و نفاق نجات خواهيد يافت.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار