علامه جواديآملي در ادامه بيان كرد: ماده اصلي هنر عقل است، هنر آن است كه آنچه را از عقل ميگيرد بتواند متجلي كند. وقتي پيام عقلي را وارد سينما كنيم سينما آموزنده خواهد بود. خيال صرف، مشكلي را حل نميكند. هنر اسلامي اين است كه هنرمند يك مطلب حِكمي، معقول و دلپذير را به عنوان ماده اوليه به خيال بدهد و خيال را تربيت كرده باشد تا خيال بتواند اين ماده اوليه را به درستي به حس منتقل كند تا ماحصل آن هنر معقول و سينماي معقول باشد.
ايشان با اشاره به اينكه دو غده در تفكر غرب وجود دارد، ادامه داد: يكي انكار معاد و ديگري انكار تجرد روح، اين تفكر باطل كاري كرده است كه آنها انسان را تنها حيوان ناطق بدانند.جواديآملي خاطرنشان كرد: بالاتر از عقل عقلا، وحي انبياست؛ درك وحي يك نگاه لطيف و معرفت عميق ميخواهد كه يافتني است و نه آموختني، و اين در داستان حضرت موسي و خضر هست.
همان تفكري كه بنياسرائيل داشتند و به حضرت موسي ميگفتند ما تا چيزي را نبينيم باور نميكنيم! امروز دامنگير تفكر غرب است، امروز نيز غرب همين را ميگويد و گرفتار همين سطح نازل معرفت يعني معرفت حسي و تجربي است؛ ملتي كه تنها در محدوده حس و تجربه صرف حركت كند آمادگي گوسالهپرستي دارد و امروزه كه اساس معرفت در غرب، حسي و تجربي است همين معضل وجود دارد و خود را نشان ميدهد. علامه در ادامه اظهار داشت: پيام حضرت موسي اين است كه ما وحي داريم و به وسيله آن ميتوان معرفتشناسي حسي و تجربي را به معرفتشناسي بالاتر و والاتري ارتقا داد و نشان آن هم همان ساحراني هستند كه با سحر كار ميكردند اما با مشاهده حقيقت حاضر شدند با روش سخت ميخكوب شدن، اعدام شوند اما باز دست از عقيده خود برندارند! و اينگونه است كه با ارتقاي معرفت از سطح نازل حس و تجربه به معرفت وحياني، بازار ساحري جمع ميشود. الان هم خطر ظهور سامريها هست. در اين بين آنچه مشكل را حل ميكند ارتقاي عقلانيت جامعه است و موسي كليمالله آمد اين عقلانيت را زنده كند و اجازه ندهد سحر با معجزه، برابر نشان داده شود.
ايشان در پايان اضافه كرد: وقتي حضرت موسي خواست بني اسرائيل را عليه فرعون بشوراند، آنها به رهبر خود يعني حضرت موسي(ع) گفتند تو با خدايت به سراغ فرعون برو و ما بعد خواهيم آمد! پيام سريال «موسي كليمالله» بايد اين باشد كه ملتي ميتواند حافظ مرز و بوم خود باشد كه رهبر خود را تنها نگذارد.