فارغ از بحثهاي سياسي، من همه جا گفتهام كه آيا ميتوانيم از امام خميني(ره)، حضرت آقا و آقاي هاشميرفسنجاني در فرآيند تاريخ انقلاب اسلامي شخصيتي تأثيرگذارتر پيدا كنيم؟ كاري نداريم كه انتقادي به اين تأثيرگذاري و مثبت و منفي بودن آن وجود دارد يا خير، ولي در اين مقطع تاريخي تأثيرگذارتر از اين سه شخصيت نداريم. ما امثال شهيد بهشتي را نيز داريم كه در سالهاي اول انقلاب بسيار تأثيرگذار بودهاند، اما شهيد بهشتي در سال 60 شهيد شدهاند و در روند 35 سال بعد از آن تأثير نداشتهاند.
به نظرم در كتاب آقاي هاشميرفسنجاني دفاع بيجايي صورت نگرفته و عمدي بر اينكه نقاط قوت هاشمي پررنگ شود و نقاط ضعفش ديده نشود وجود نداشته است. ولي خب ما با كتاب روبهرو هستيم و هر كتاب به اندازه خوانندههايش برايش نقد و نظر وجود دارد. كتاب هاشميرفسنجاني يك تاريخ 82 ساله را روايت ميكند.
آقاي سليمينمين ميگفت امام خميني به حوادث بعد از انقلاب مانند حوادث بعد از ملي شدن صنعت نفت نگاه ميكرد، اما آقاي هاشمي مانند سالهاي مشروطه نگاه ميكرد. آقاي بهشتيپور ميگفت: «نه! اولاً كه امام اين نوع نگاه را نداشت، در ثاني آقاي رفسنجاني مانند سالهاي مشروطه نگاه ميكرد كه به نظرم درستتر است!» به نظر بنده هم هيچ فضايي نميتواند مانند فضاي ديگري باشد. جمهوري اسلامي نسبت بالايي نه با حوادث سالهاي ملي شدن صنعت نفت دارد و نه با حوادث مشروطه، بلكه فضاي جديدي است كه شايد نقاط مشتركي با هر دو داشته باشد.
هر دو حالت را دارد. از يك لحاظ مزايايي دارد اينكه خود شخصيت ميتواند درباره كتاب نظر بدهد و ديگر اينكه نقدهايي كه درباره آن كتاب صورت ميگيرد در زمان حضور خود شخصيت انجام ميشود و هم خود وي و هم اطرافيانش تأييد ميكنند يا پاسخ ميدهند و ميگويند كه درست است يا خير، اما از نظر ديگر جايي كار سخت ميشود كه از بخشهايي از زندگي وي و افكارش هنوز فاصله نگرفتهايم و هرگونه روايت متأثر از فضاي له يا عليه وي ميشود.
من چهار كتاب در مكتب تاريخنگاري مصور نوشتهام، اين چهار اثر جزو پيچيدهترين كارهايم بوده است، به طوري كه مجوز سه اثر آن كاملاً بيرون از ارشاد صادر شد و كتاب آقاي هاشمي نيز كه خب به دليل ارتباط خوب آقاي جنتي، وزير ارشاد با وي بايد به نوعي تأييد ميشد، اما احتمال به مشكل خوردنش كم بود. كتاب جنگ ما بايد اول در پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس مجوز ميگرفت و ارشاد بر اساس مجوز آنها، مجوز ميداد. در كتاب امام خميني(ره) طبق مصوبه مجلس، شوراي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) بايد درباره آن نظر بدهد. كتاب حضرت آقا را هم مؤسسه انقلاب اسلامي دفتر حفظ و نشر مجوز ميدهد. ميتوانم ادعا كنم در مراحل نوشتن اين كارها هيچ جا آگاهانه سانسور نكردهام. حالا تيتر نزنيد من ناآگاهانه سانسور نكردهام! ولي خب در مرحله نوشتن قلمم ترسو نبوده است. درباره كتاب حضرت آقا و آقاي هاشمي نيز تا كتاب تكميل نشده بود، متن را به آنها نداديم. درباره كتاب آقاي هاشمي من سه جلسه مصاحبه طولاني با وي داشتم كه مصاحبههاي خيلي خوبي شد و باعث شد برخي از نكات ابهامي كه داشتم رفع شود. بعد كتاب را به صورت جزوه به ايشان دادم و گفتم ميخواهم آن را منتشر كنم. آقاي هاشمي نكاتي را گفتند كه اكثراً مطالب تاريخي بود. يك نسخه ديگر از آن جزوه را نيز به اطرافيان آقاي هاشمي دادم كه نظر آنها را هم بدانم كه آن جزوه را هم هنوز دارم. نكات زيادي در حاشيهاش نوشته شده است. ما اطلاعات كتاب را از خود كتابهاي آقاي رفسنجاني استخراج كرده بوديم، ولي وي در آن جزوه برخي نكات تاريخي مانند زمان آزاديشان از زندان كه در كتاب خودشان آبان نوشته شده را تصحيح كرده بودند كه در آذرماه آزاد شدهاند. ما هم تحقيق كرديم ديديم آذرماه درست است. ولي در كتابي كه در دست اطرافيانشان بود اليماشاءالله نكات نوشته بودند از ريز و درشت كه در اينجاي كتاب موضوع خوب پرداخته نشده، در آنجاي كتاب زاويه نگاه به حاجآقا درست نيست، اصلاً چرا فلان مطلب آمده است، چرا از حاج آقا انتقاد غيرمنصفانه كردهايد و مثلاً در حق فلاني ظلم شده است و...
نكات تاريخي هم بود، اما بيشتر رويكرد من را در نوشتن كتاب نقد كرده بودند. مثل همين نكاتي كه آقاي سليمينمين ميگويند اما از يك جهت ديگر. اگر آن جزوه را با متن تطابق بدهيد، ميبينيد كه متن كتاب هيچ تغييري نداشته و هيچ كدام از آنها در كتاب نيامده است، مگر نكتهاي را تذكر داده باشند كه از نظر تاريخي اشتباه صورت گرفته است. در مقدمه هم توضيح دادهام كه تنها چيزي كه به كتاب اضافه شده است درباره سفرهاي دوره رياست جمهوري آقاي رفسنجاني است. چون در مصاحبهاي كه با آقاي رفسنجاني داشتم، گفتند: «چيزي كه در كتاب درباره فضاي دولت سازندگي گفتي بيشتر فضاي انتقادي و سياسي است در صورتي كه من پيش خدا بروم و خدا به من بگويد با خودت چه آوردهاي؟ من دولتم را ميبرم و ميگويم كه مثلاً در دوره جنگ شرايط چگونه بود و من در سال 67 چطور دولت را تحويل دادم!» من آنجا گفتم حاج آقا كتاب ما بيشتر سياسي است و بحثهاي اقتصادي نداريم ولي ايشان گفتند: «ميدانم ولي وقتي من سفر استاني ميرفتم سر پروژه بودم و اينگونه كار ميكردم و با مردم روستاها در ارتباط بودم.» راستش آنجا من قانع شدم كه ايشان حقي در اين نكته دارند. آقاي رفسنجاني گفتند خاطرات سال 72 تا 76 را كه هنوز منتشر نشده بخوان و اگر نكاتي به ذهنت ميرسد اضافه كن. من آن خاطرات را خواندم و تنها بخشي بود كه با نظر ايشان به كتاب اضافه شد كه در حد 12 يا 16 صفحه از هزار صفحه كتاب است كه در يك قسمت از يك فصل به عنوان سفرهاي استاني اضافه شده است.