سهم برخي از تشکلهاي صرفاً سياسي در شهرآشوب 88 طي سالهاي بعد از 9 دي همان سال آنگونه که بايد مورد توجه قرار نگرفته است و در بازخواني اتفاقات فتنه 88 ناخودآگاه مورد غفلت قرار ميگيرد.
طي شش سال گذشته و در آستانه بزرگداشت حماسه 9 دي نيز تحليل و تبيين اقدامات ساختارشکنانه افراد بيشتر مورد توجه قرار گرفته و اين در حالي است که سهم برخي از احزاب و اعضاي تندرو آن در پيشبرد اهداف فتنه بسيار بيشتر از فعالاني است که امروز مورد لعن مردم قرار ميگيرند.
مجمع روحانيون مبارز از جمله اين تشکلهاي سياسي است که لزوم بررسي و بازخواني مواضع اعضاي اين تشکل به ويژه دبيرکل آن ميتواند آسيبهاي فراواني را از انقلاب و جامعه اسلامي دور کند چراكه مديريت اصلي بسياري از اغتشاشات آن سال و دامنهدار شدن درگيريهاي خياباني بيانيههاي رسمي و هتاکانهاي است که اين حزب سياسي با برند روحانيت! رقم زد. جالبتر آنکه روحانيون عضو اين تشکل ساختارشکن بعد از حماسه 9 دي 88 رويکردي را در پيش گرفتند که از آن به عنوان تطهير چهره مجمع متبوع خودي نزد افکار عمومي ياد شد، آن هم پس از آنکه جامعه ايراني هزينههاي فراواني از بيانيهها و موضعگيري اين حزب سياسي متحمل شدند که از جمله آن قطعنامه تحريمي 1929 بود که علت اصلي صدور آن توسط شوراي امنيت، غائلههايي بود که جريان غربگرا به مدت هشت ماه در کف خيابانهاي تهران رقم زد و در همان اوان هم بسياري از عناصر اين طيف از مقامات غربي - از جمله باراک اوباما- درخواست رسمي کردند تا با اعمال تحريمهاي جديدي عليه ايران، جريان فتنه را تقويت کنند.
بايد اقرار کرد که تاکتيک مجمع روحانيون براي يک استراتژي گام به گام مبني بر«فاصله گرفتن از رفتارهاي راديکالي»، «تطهير چهره اعضاي تندرو به افرادي مصلح و حقجو» و «بازگشت آرام و زيرپوستي به قدرت» تا حدودي حاوي دستاورد نيز بوده است.
مسئله مهم آنکه بعد از روي کارآمدن دولت يازدهم تمهيد بسيار مناسبي براي بازگشت نرم ملازمان فتنه، به لايههاي زيرين قوه مجريه و پس از آن نفوذ در حلقههاي تأثيرگذار حاكميت و شرايط براي پيادهسازي پروسههايي مانند «بيثباتسازي سياسي- اجتماعي» و «تغيير نگرش در افكار عمومي نسبت به كاركردهاي نظام اسلامي» و سپس «استحاله رسمي نظام» فراهم شده است.
شرايط امروز و موفقيت آنها جهت تطهير عناصر و تشکلهاي سياسي خودي موقعيت مناسبي را براي تحقق اهداف بالادستي كه در سال 88 براي دستيابي به آن تئوريهاي متفاوتي را از «كميته صيانت از آراي سال۸۸» گرفته تا «اردوكشي خياباني عليه حاكميت» در دستور كار قرار دادهاند. اگرچه بسياري معتقدند احزاب منحله دوقلو - حزب مشارکت و حزب مجاهدين- نقش اصلي غائله 88 را برعهده داشتهاند، اما با بازخواني عملکرد مجمع روحانيون مبارز ميتوان به راحتي دريافت که سهم اصلي- حداقل در برخي از اتفاقات مهم - را مجمع روحانيون مبارز تقبل کرده است که در ادامه به بخشي از آن اشاره ميشود.
از پيشگويي در مصاحبه تا فتنهگري در کف خيابان
دبيرکل مجمع روحانيون مبارز در 22 خرداد و در روز رأيگيري مواضعي تحريكکننده اتخاذ ميكند و همراه با ساير افراد وابسته به اين جريان جرقههاي روشن شدن فتنه را ميزنند. محمدخاتمي در مصاحبه خود بيان ميکند: «پيشبيني من اين است كه پيروز انتخابات موسوي است، هرچند من پيشگو نيستم.»
وي تا خلق حماسه 9 دي از تمام هنجارشکنيها حمايت کرده و نقش محوري در شکلگيري آنها داشته است به عنوان نمونه وي در جلسهاي با حضور موسوي و كروبي ستاد ابطال انتخابات را تشكيل و از اردوكشي 25 خرداد با عنوان «روز بانشاط» حمايت ميكند.
تشکل سياسي مجمع روحانيون روز سهشنبه 26 خرداد 88 درخواست راهپيمايي براي روز شنبه 30 خرداد (مصادف با سالروز آغاز حركت تروريستي در سال 1360) را به فرمانداري تهران ارسال و خبر آن را رسانهاي ميكند و اين در حالي بود كه روز قبل از آن خبرگزاريها از برگزاري نماز جمعه تهران به امامت حضرت آيتالله العظمي خامنهاي خبر داده بودند.
اين در حالي بود که توقع آن ميرفت که جريانهاي سياسي همسو با مردم منتظر راهنمايي و چارهسازي رهبري براي اتمام غائله دستسازان جريان تجديدنظرطلب باشند، اما مجمع روحانيون مبارز در اقدامي مشكوك و پرابهام، پيشاپيش براي فرداي برگزاري نماز جمعه درخواست راهپيمايي كرد. پنجشنبه (28 خرداد) مجمع روحانيون ضمن تأكيد به درخواست پيشين، با گسترش سطح آن، براي برگزاري راهپيمايي و تجمع در شهرها و ميادين سراسر كشور درخواست مجوز كرد. اين اقدام كه توسط كارشناسان سياسي اقدامي فتنهانگيزانه ارزيابي ميشد، متأسفانه در كارنامه مجمع مدعي خط امام و ولايت فقيه ثبت شد.
اين مجمع تا ساعات پاياني منتهي به روز شنبه نيز تلاشي براي لغو تجمع غيرقانوني اعلام شده نميكند. برخلاف اعتقاد برخي از اعضاي مجمع، تعلل سؤالبرانگيز دبير اين تشكل همچنان ادامه يافت تا اينكه بنا بر برخي گزارشها آشوبگران آرايش نهايي خود را براي پيادهسازي اهداف خود صورت داده بودند. نزديك ظهر همان روز برخي از سايتها و خبرگزاريها اين خبر را بر خروجي خود قرار دادند؛ «راهپيمايي امروز مجمع روحانيون لغو شد!» دومين دوشنبه بعد از انتخابات ماه مجمع روحانيون تحت نفوذ خاتمي با صدور بيانيهاي به همان سبك و سياق گروهكهاي ضدانقلاب با تأييد آشوبها و اغتشاشها و تجمعهاي خياباني ناخودآگاه مسئوليت خونهاي ريخته شده را برعهده ميگيرد.
انتشار بيانيهاي در حمايت از آشوبطلبي و فتنهگران را بيگناهان ميخواند و از آنها به عنوان شهيد ياد ميکند. اين تشکل سياسي در اين بيانيه ضدانقلابي نه تنها از رأي مردم و قانون تمكين نميكند بلكه در تخطئه برخورد با آشوبگران اشاره ميكند: «آيا پاسخ اين فريادهاي حقطلبانه صفير گلولههايي است كه سينه فرزندانشان را بشكافد و پير و جوان و زن و مرد را به خاك و خون بكشد.»
همانطور که اشاره شد بعد از بدون نتيجه ماندن فتنهگري مجمع روحانيون «اتخاذ مواضع نرم و معتدل، در جهت آرمانهاي انقلاب و نظام» نخستين ابزار براي تطهير بود تا بهواسطه آن با بازيابي مشروعيت سياسي گذشته، بدنه اجتماعي خود از سرخوردگي و بلاتكليفي رها شود. نخستين گام براي رسيدن به چنين هدفي را بايد انتشار بيانيهاي - كه ادبياتي متفاوت از بيانيههايي داشت كه در فتنه 88 براي اردوكشي خياباني صادر ميكرد- در تيرماه 89 دانست که اعضاي مجمع طي آن به اقدام كشورهاي غربي در خارج كردن نام منافقين از ليست تروريستها اعتراض و خود را طرفدار نظام و امام و مردم ميدانند.
همچنين محمد خاتمي در همان سال 89 اظهارات به ظاهر انقلابي در مورد «شهيدان دفاع مقدس» کرده و بهزعم خود مسير بازگشت به حاکميت را هموارتر از گذشته ميکند.
در انتخابات مجلس نهم شوراي اسلامي با شركت محمدخاتمي در يكي از شعب دور افتاده شهر دماوند ادامه يافت و يك ماه قبل از انتخابات 92 مجمع تحت مديريت خاتمي بار ديگر با انتشار بيانيهاي كه در تضاد كامل با عملكرد آنها در سال 88 بود از برادركشي در جهان اسلام و به ويژه مصر اظهار نگراني و ناراحتي كرده و بيان ميكند: «در پشت اين جنايات و برادركشي دستهاي پليد دشمنان اسلام و مسلمانان و عزت كشورهاي اسلامي وجود دارد. افراطگري و تعصبات جاهلانه به نقطهاي رسيده است... آنان درصددند تا با اينگونه اقدامات نادرست احساسات ميليونها مسلمان را برانگيخته و آتش كينهتوزي و برادركشي را شعلهورتر سازند.»
«تلاش خاتمي براي حضور در مراسم تدفين ماندلا» و «كوشش براي سفر به قم و ديدار با مراجع عظام» در سال 92 را نيز بايد در مسير مورد اشاره دانست.