پس از انتخابات رياستجمهوري سال 88، اوجگيري جريانات فتنه و نفاق در داخل كشور و هتك حرمت به مقدسات، موجي از غيرت و بصيرت در روز 9 دي با سرريز شدن در خيابانها شاهرگ فتنه را قطع كرد. اين حماسه بزرگ ميليوني سه اصل مهم اجتماعي يعني «وحدت، بصيرت و حركت هوشمندانه» و لزوم آن را در جامعه اسلامي به منصه ظهور كشاند. در اين ميان عاملي كه بيش از هر چيز رخ نمود، افزايش كمي و كيفي بصيرت سياسي- درك عميق و نگرش چندجانبه به يك پديده سياسي و اجتماعي بود. بصيرت مردمي در كنار بصيرت رهبري و نخبگي در سه سطح، موجب پيدايش جرياني فراگير از «فهم تبييني» و خلق حاسه 9 دي شد. ديدن زواياي پنهان فتنه در فضاي ملتهب اجتماعي پس از انتخابات كه دشمن از هر سو با استراتژي «برانگيختگي شفاهي» سعي در تحريك مردم و افزايش ناآراميها داشت، مسئلهاي چندان سهل و ساده نبود. اصحاب فتنه از نوك هرم قدرت آن- دستهاي پشت پرده غربي و چهرههاي انتخاباتي- تا قاعده هرم آن كه اكثراً فريبخوردگان و بازيخوردگان سياسي ماجرا بودند، با اتخاذ «سياستهاي ضربتي» اغتشاشات و آشوبها را تا نقطهاي از زمان و مكان پيش بردند. در حقيقت سياست ضربتي آن دسته از رفتارهايي است كه در كلام پايبندي به مواضعي را اعلام اما در عمل به گونهاي ديگر رفتار ميكند، يعني دقيقاً آن چيزي كه در رفتارهاي سران و مهرههاي فتنه به اوج خود رسيد. فتنهگران كه به ظاهر يكي از آرمانهاي خود را آزادي و جمهوريخواهي معرفي ميكردند، با سلب امنيت و آسايش از مردم، آتش زدن خيابانها و ابنا و وسايل خصوصي و عمومي، اغتشاشات گاه و بيگاه، توهين به طرفداران نامزد منتخب و عبور از خط قرمزهاي مردم و نظام در عمل معناي آزادي و جمهوريت را به فضاحت كشاندند! ليك اينگونه سياستهاي دوگانه رفتاري نه تنها نتوانست موجب خمودگي و انحراف اذهان عمومي شود بلكه شرياني حياتي از هوشمندي و بصيرت سياسي را در تمام كالبد جامعه جاري ساخت.
يكي از خصايص مثبت بازنگري و بررسي وقايع تاريخي كشف ابعاد مختلف يك رويداد سياسي يا اجتماعي است. با تورق تاريخ روزهاي فتنه به ويژه زماني كه به حماسه 9 دي ميرسيم، بعدي از شكوه و شعور ملي جلوه ميكند چرا كه به جرئت ميتوان گفت در حماسه 9 دي نوعي «انتقال و اشاعه تفكر نخبگي» به تمامي طبقات مردمي اتفاق افتاد. حماسه 9 دي را مردمي رقم زدند كه از هر سو چه در داخل و چه از آن سوي مرزها و توسط انواع و اقسام رسانهها مورد هجمه فكري و تبليغاتي بودند اما حضور بيش از 40 ميليوني مردم در روز 9 دي نشان از بروز مرحلهاي از بلوغ اجتماعي در مسير تكامل فكري و اجتماعي در ايران اسلامي داشت. حقيقتاً چگونه در يك روز چنين مقاومتي از سطوح مختلف جامعه ايران در مقابل فتنه جوشيدن گرفت يا به بيان بهتر چگونه اين حماسه به وقوع پيوست؟ در تحليل زمينههاي شكلگيري حماسه 9 دي، بروز «ذخيره فهم تبييني» از بطن جامعه مهمترين عامل به شمار ميرود. در حقيقت اين حماسه در يك روز رخ نداد بلكه طي سالهاي پيش از آن با افزايش سواد سياسي و آگاهي اجتماعي مردم، مبارزه فرهنگي و تبيين روشنگري در سطح جامعه از سوي رهبري و نهادهاي مختلف اجتماعي به تدريج نوعي «پتانسيل فكري» فراهم شده بود كه در روز 9 دي خود را نشان داد و آتش فتنه را به خاكستر مبدل ساخت. نكته حائز اهميت در اين ميان لزوم بهرهمندي از همان ذخيره فهم و شعور تبييني در دوران كنوني است. در شرايطي كه دشمن مجدد تلاش ميكند با همان سياست رنگ و رو رفته «ضربتي» كه در سخن از يك موضع حمايت در عمل گونهاي ديگر رفتار ميكند، اذهان عمومي را منحرف ساخته و مجرايي فوري براي تحقق اهداف خود در جامعه ايران باز كند، لزوم بصيرت سياسي و اتخاذ تدبير و تصميمي مناسب بيش از پيش احساس ميشود. اگرچه برجام يك تصميم ملي نبود اما يك حمايت ملي را پشت سر خود داشت، ليك طرف غربي برخلاف گفتههاي خود در به رسميت شناختن حقوق ايران، آشكارترين حقوق ملت ايران را نقض كرده و به اشكال مختلف آن را ناديده گرفته است. اين مسئله كه در دوران بعد از نقض برجام چگونه آسيبها را به حداقل برسانيم و تلاش كنيم تا ضررهاي كمتري را متحمل شويم و حتيالمقدور آن را به فرصت تبديل كنيم به نوعي درك چند بعدي از شرايط حال حاضر و تبييني همهجانبه نياز دارد. بصيرت سياسي ميتواند اين بار به شكل اتخاذ يك تصميم درست جمعي در مقابل طرف غربي نمود يابد. اين تصميم حمايتي همهجانبه را در كشور ميطلبد و امروز شانههاي هيچ كس در جامعه از سنگيني اين مسئوليت و لزوم روشنگري و تبيين پيرامون ابعاد مختلف برجام و نقضهاي مكرر امريكا خالي نيست. اين همان ميراث ماندگار و گرانبهاي 9 دي و از آن مهمتر انقلاب اسلامي است كه ايران را قادر ميسازد در هر شرايطي از كوچكترين ريزبدنههاي خود يك فعال و بصير سياسي بسازد.