کد خبر: 829725
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۱
چرا طبقه نخبه به اخلاق اجتماعي بي‌محلي مي‌كند؟
نسبت نخبگان فكري – انديشه‌اي با اخلاق اجتماعي به معناي عام آن چيست؟ مگر نه اين است كه...
 نسبت نخبگان فكري – انديشه‌اي با اخلاق اجتماعي به معناي عام آن چيست؟ مگر نه اين است كه التزام و اعتقاد آنان به براهين معرفت‌شناختي احكام اخلاقي بايد چنان مستحكم و عاري از خلل بنمايد كه سفلگان و حاشيه‌نشينان معرفت را ياراي خدو انداختن به ساحت اخلاق نباشد؟ اين پرسش‌ها شايد در يك درك صوري‌مدار مرهمي به نظر آيد كه براي التيام بي‌تقوايي‌هاي روزگار ما مفيد واقع مي‌شود، اما شوربختانه ماجرا غير از اين است و اين سؤالات چُنان دشنه‌اي آخته پرده مجامله و صوري‌گرايي را مي‌درد و واقعيتي تراژيك را در برابر ديدگان ما قرار مي‌دهد.
نگاهي به نوشته‌ها و بيانات پر‌طمطراق اساتيد، قلم‌به‌دستان، نويسندگان، فيلمسازان، فيلسوفان و جامعه‌شناسان و... بيندازيم. آيا اكثريت آنها در مواجهه با يكديگر تاكنون «اخلاقي» عمل كرده‌اند؟ تا به حال چه كرده‌ايم براي بسط مكارم اخلاق و چه گفته‌ايم در نقد بي‌اخلاقي‌ها؟ آنچه گفته‌اند و گفته‌ايم از سر حقد و حسد بوده يا از سر درد؟ چه كرديم با آنان كه دردمند بودند و اما درد خود را متاع كسب و كار نكردند؟ نخبه فكري ما بايد پاسخ دهد كه چه نسبت معرفتي‌اي با امر اخلاقي دارد و اصول نظريه‌اي كه ارائه مي‌دهد يا عملي كه انجام مي‌دهد تا چه حد منبعث از يك فلسفه اخلاق با حدود و ثغور نظري مشخص است.
مشكل همينجاست. اخلاق براي نخبگان محترم ما بدل به زائده‌اي دست و پا گير و گزاره‌اي دهان‌پر‌كن شده است. گاه هر سو كه نظر مي‌افكني حتي در نخبه‌گرايانه‌ترين مجامع، اخلاق را مي‌بيني كه ذبح «شرعي» يا «عرفي» مي‌شود. اين اخلاق است كه مرده است و چراغ پرفروغش در تندبادهاي عقده‌هاي فرو خفته خاموش شده. ناقدان كوله‌باري از حقد بر دوش مي‌كشند و از سنگيني آن به فرياد آمده‌اند. از ليبرال‌ترين مجامع روشنفكري تا مذهبي‌ترين تشكيلات، نخبگان ما آداب سخن گفتن و نقد كردن را نمي‌دانند! حجم عظيم مجادلات نفساني با لعابي از ايده‌هاي آنچناني در جامعه ايراني به راه افتاده كه شايد نمونه‌اي از آن را نتوان در تاريخ كهن و معاصر يافت... اگر مجادله خواجه نصيرالدين طوسي با مخالفان فلسفه در نگارش كتاب‌هايي چون «المصارع مصارع» نمود مي‌يافت، مجادلات تهي از معني امروزين سر از اينستاگرام و تلگرام مردم در‌مي‌آورد آن هم به مبتذل‌ترين شكل...
نغزگويي كهنسالي جاي خود را به بيهوده‌سرايي خام‌دستانه‌اي داده است كه همه مي‌خواهند در آن از يكديگر سبقت بجويند. سيره و منش برنامه تلويزيوني «نود» كه بازتابي از حقارت‌هاي تاريخي جوامع انساني در «لگدمال كردن حق ديگري» و «افشاگري براي حذف» است، در وجهي تام به تمامي شئون نخبگي جامعه ايراني سرايت كرده است. فيلسوفان چنان مديران باشگاه‌هاي فوتبال «تبليغات» مي‌كنند و روزنامه‌نگاران به مثابه خبرچينان خرده‌پا مترصد «ايراد داوري» تا حكم « افشا» و «حذف» صادر شود، چراكه رسالت و حوالت تاريخي «ماهيت نقد» بدل به «اسلوب جرح» شده است.
 طنازانه‌تر آنكه آناني كه مدام به مدنيت جامعه در آراي خويش ارجاع مي‌دهند، پاي اخلاق كه به ميان مي‌آيد به زعامت حكومت نظر دارند و همه چيز را به آن حوالت مي‌دهند، گويا كه حكم فلاح و صلاح اجتماعي‌شان را او صادر مي‌كند و اوست كه مقصر همه چيز است! همين امر است كه اين استدلال را به ميان مي‌آورد كه اگر مطلوب معرفتي شما حداقل بودن حيطه زعامت حكومت است، چرا اخلاق كه اولاً و بالذات در وادي مدنيت رخ مي‌نماياند را مشروط به زعامت حداكثري آن حكميت مي‌كنيد؟
چرا آن وادي‌اي را كه عاري از هرگونه زعامت حكومتي است، «اخلاقي» نمي‌كنيد و چگونه است كه آن ان‌قلت‌هاي تاريخي را اندكي مستوجب اشتمال بر عمل و نظر خود نمي‌دانيد؟ مشكل آنجاست كه قشر نخبه فكري، خود را بري از هرگونه ناپاكي غيراخلاقي مي‌داند؛ حال آنكه چنين نيست و دام‌گستران بي‌اخلاق ابتدا در همان عرصه تحت زعامت فكري آنان است كه خود را نشان مي‌دهند.
انبوهي از مصاديق را مي‌توان براي اين مقوله ذكر كرد، اما حاجتي به بيان نيست، چراكه حكم به «آفتاب» بودن‌ آفتاب، امري عبث است. اما اگر لختي درنگي شايسته بر حال و هواي خود كنيم، آنچه عيان است فرو كاهيدن عيار اخلاق در ميان ماست؛ فرو كاهيدني كه روز به روز بر فربهي امر نامبارك نفع‌پرستي و سودگرايي منحط و مبتذل مي‌افزايد. بازار مكاره‌اي كه در ايران به نام فضاي مجازي راه افتاده است از تمامي وجوه شايسته ديني و انساني تهي است و بدل به ضد خود شده است، مجاز شدن حقيقت و به قهقرا رفتن امر واقع در هاله وهم‌آلود نازك خيالي مجازي است كه مي‌رود جامعه‌اي پوك و گسيخته از هم را به نمايش بگذارد كه در آن نخبگان به جاي پيامبران آگاهي بدل به سفلگان تباهي شده‌اند؛ سفلگاني كه سد راه انحطاط نيستند بلكه تئوريسين و جاده‌صاف‌كن آن هستند.
*منبع: فارس

منبع: فارس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر